راه خدا - زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

"پس براى او بخشيديم و همانا براى او در نزد ما منزلتى نزديك و عاقبتى نيكوست.

اى داوود ما تو را در زمين خليفه قرار داديم پس بين مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا گمراه مى سازد.

كسانى كه از راه خدا گمراه مى شوند چون روز حساب را فراموش كرده اند،عذابى سخت در انتظار آنان است.

"
امام رضاعليه السلام اين گونه به پروردگارش توجه داشت و خداوند نيز.

هرچه خود از كرامت و علم خواست، بدو بخشيد.

او از دنيا كناره گرفته و آن را خوار شمرد، فريبهاى دنيا را پس زدوخداهم پرده ميان او و حقايق را فروافكند، زيرا دنيا دوستى اساس هرخطايى است وعشق به دنيا پرده اى است بلند كه ميان او و حقايق مخلوقات آويخته شده است.

بيهقى از صولى نقل كرده است كه:
امام رضا در تابستان روى بوريا ودر زمستان روى پلاس مى نشست.

جامه اش از پوشاك خشن بود و چون در برابر مردم ظاهر مى شد، خود رابراى آنان مى آراست.(18)

اين امر مربوط به روزگارى بود كه دنيا به او روى آورده بود، امّا اونمى پذيرفتش و فريب آراستگيهاى آن را نمى خورد.

هنگامى كه خلافت عبّاسى در اوج عظمت و شكوه خود بود و در ناز و نعمت، امام رضاعليه السلام منصب ولايتعهدى اين امپراتورى را در ظاهر بر عهده داشت، امّا با وجوداين از دنيا چشم پوشيد و زرق و برقهاى آنرا پشت سر انداخت.

كنيزى به نام "عذر" چنين مى گويد:
"همراه با گروهى از كنيزان از كوفه خريدارى شديم.

من دختربچّه بودم )وى در كوفه به دنيا آمده بود(.

ما را نزد مأمون آوردند و ما درخانه او بوديم، در بهشتى از خوردنى و نوشيدنى و بوى خوش و دينارفراوان.

مأمون مرا به امام رضاعليه السلام بخشيد.

چون به خانه او رفتم از آن همه ناز و نعمت خبرى نديدم.

زنى سرپرست ما بود كه شب ما را بيدار مى كرد و به نماز وامى داشت واين بر ما بسيار دشوار بود.

من هميشه آرزو مى كردم كه از خانه اونجات پيدا كنم.(19)

بزرگ ترين زهد امام زهد وى در خلافت بود به گونه اى كه مأمون خود اين منصب را به امام پيشنهاد كرده بود.

آرى كسانى هستند كه از دنيا دورى مى جويند تا متاعى بزرگ تر از آن به دست آورند، حال آنكه هيچ چيز در چشم آدمى بزرگ تر از رياست نيست.

فضل بن سهل كه خود شاهد گفتگوى مأمون با امام رضاعليه السلام در باره خلافت بود، مى گويد:
خليفه را هيچ گاه همانند آن روز خوار نديدم.

مأمون عبّاسى گويد:
بسيار كوشيدم تا طمع او را به خلافت و غير آن جلب كنم، امّا موفق نشدم.(20)

راه خدا

هر كس خداى را بزرگ دارد اولياى او را نيز پاس خواهد داشت و هركه در بزرگداشت اولياى خدا كوتاهى ورزد، راه خود را به سوى خدا گم خواهد كرد.

امام رضا از سالكان راه پروردگار بزرگ بود.

شيطان، مخالفت با اولياى خدا را در نظر آدمى، زيبا جلوه مى دهد تااو را از راه راست پروردگارش گمراه كند و در بيابان حيرت زا و راههاى پراكنده سرگردانش سازد.

هرگاه درجه تسليم و عشق انسان به رهبرى دينى و ولّى امر واولياى خدا، اعم از پيامبران و امامان و صالحان، فزونى گيرد.

به پروردگارش هم نزديك تر مى شود.

امام رضا، همچون ديگر امامان عليهم السلام، مطيع ترين مردم در مقابل ولى امر خويش، امام موسى كاظم بود و از همين رو خداوند او را پس از آن امام، حجّت خويش بر مردمان قرار داد.

امام كاظم عليه السلام مى فرمايد:
"على، پسرم، بزرگترين فرزندانم و سخن شنوترين و فرمانبردارترين آنان است".(21)

و نيز مى فرمايد: "على بزرگ ترين و نيكوكارترين و محبوب ترين فرزندانم در نظر من است".(22)

در واقع ميان انسان و اولياى خدا، حجابى از غرور و تكبّر قرار گرفته است.

هر كس كه با تمايلات نفسانى خود مخالفت كرد و با غرور خويش به مبارزه برخاست و با تكبّر نفسش به جنگ پرداخت، اين حجاب را پاره نموده و در حزب خدا داخل مى شود و به اولياى او مى گرايد و در جايگاه خويش در پيشگاه خدا استقرار مى يابد.

از اين روست كه قرآن سخن كافران را در اين باره با تأكيد بيشتر نقل كرده است:
)أَبَشَراً مِنَّا وَاحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلاَلٍ وَسُعُرٍ (23)).

"پس گفتند: آيا سزاوار است كه ما بشرى از جنس خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت به گمراهى و ضلالت سخت در افتاديم.

"

/ 28