أَبَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعه، ناگهان وى همچون جرقه اى بر من گذر كردوفرمود:
"به خدا من همان بشرى هستم كه پيروى از من بر تو واجب است.گفتم: از خدا و تو پوزش مى طلبم.فرمود: )اين خطا( براى تو آمرزيده شد".(24)
شجره طيبه
امام رضاعليه السلام از شجره پاكى بود كه خداوند آن را گرامى داشته و در آن براى امّت محمّدصلى الله عليه وآله بركت قرار داده و فرموده است:)ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(25))."نسلى برخى از برخى و خداوند شنوا و داناست."
خداوند يحيى بن زكريا را به واسطه حكمت بالغه خود و نيز براى گراميداشت زكريا به پيامبرى برگزيد و حكم نبوّت را در ايّام كودكى اش به وى ارزانى داشت.همچنين مريم صديقه را به هنگامى كه مادرش او رادر شكم خويش نذر خداوند كرد و براى خدا آزاد ساخت برگزيد و نيزعيسى پسر مريم را براى گراميداشت مادر صديقه اش به پيامبرى برانگيخت و عيسى در گاهواره لب به سخن گشود و گفت: من بنده خدايم و او مرا كتاب داد.بنابراين چرا بايد شگفت زده شويم هنگامى كه خداوند به حكمت بالغه خويش و براى گراميداشت نزديك ترين مردمان در پيشگاه خودحضرت محمدصلى الله عليه وآله، دوازده پيشواى هدايتگر و فرخنده را از خانه اوبرگزيند؟!
مفضل بن عمر گويد: بر امام موسى بن جعفرعليه السلام وارد شدم.پسرش،على، در دامان او بود و حضرت او را مى بوسيد و زبانش را مى مكيد وبرشانه اش مى نشاند و به آغوشش مى فشرد و مى فرمود:
"پدرم فدايت باد! چه بوى خوش و چه خوى پاكيزه و چه فضل آشكارى دارى"!
عرض كردم: فدايت شوم! مودّتى در دل من به خاطر اين بچّه افتاده كه براى كسى جز شما چنين نبوده است.فرمود:
"اى مفضل او نسبت به من همچون من نسبت به پدرم مى باشد.ذريه بعضها من بعض واللَّه سميع عليم".عرض كردم: او پس از شما عهده دار امامت است؟ فرمود:
"آرى هر كه فرمانش بُرد رستگار شده و هر كه نافرمانى اش كند كفرورزيده است".(26)
خوى
پاكاز اين روح پاك، خلق و خويى بزرگ به چشم مى خورد كه كتابهاى تاريخ شمه اى از آن را براى ما بازگو كرده اند.و مگر نه اين است كه بوى خوش نشانه گل و نور، نشانه خورشيد است؟ و آيا ايمان چيزى جز عشق و نشانه عشق چيزى جز همين اخلاق نيكوست؟!
آن حضرت عليه السلام در قلّه فروتنى و خوش رفتارى با مردم بود.ابراهيم بن عبّاس در اين باره چنين مى گويد: هرگز نديدم كه امام رضا در گفتار خودبه كسى بى احترامى كند.هيچ گاه نشد سخن كسى را قطع كند و اجازه مى دادتا شخص خود از گفتار بازايستد و هرگز دست رد بر سينه كسى كه مى توانست حاجتش را روا كند، نمى زد.هيچ گاه در برابر كسى كه روبه رويش نشسته بود پاهايش را درازنمى كرد وتكيه نمى داد.هيچ گاه نديدم به غلامان و بردگان خود ناسزا گويد.هرگز نديدم كه آب دهان به بيرون افكند و نديدم كه با قهقه بخندد بلكه خنده وى تبسم بود.چون خلوت مى كرد و برايش سفره مى گستردند، بندگانش حتّى دربان ونگهبان با او بر سر سفره مى نشستند و غذا مى خوردند.شبها كم مى خوابيد وبيشتر بيدار مى ماند.اكثر شبها از آغاز شب تا صبح احيامى گرفت
بسيار روزه مى گرفت و در هر ماه سه روز، روزه از وى فوت نمى شد.مى فرمود: اين روزه تمام روزگار است.او بسيار اهل نيكى كردن و دادن صدقه در نهان بود.بيشتر در شبهاى تاريك صدقه مى داد.پس هر كس ادعا كند كه كسى را در فضل و بزرگى همچون وى ديده ، باورش مكنيد.(27)از تواضع آن حضرت اين بود كه روزى به حمام وارد شد.مردى به اوگفت: مرا مشت و مال بده.امام عليه السلام پذيرفت.