زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هنگامى كه مأمون خواست براى خود به عنوان اميرالمؤمنين و براى امام رضا به عنوان وليعهد و براى فضل بن سهل به عنوان وزارت بيعت گيرد، دستور داد سه صندلى براى آنها بگذارند.

چون هر سه نشستند به مردم اذن ورود داده شد.

مردم داخل مى شدند و با دست راست خويش به دست راست هر سه نفر، از بالاى انگشت ابهام تا انگشت كوچك،مى زدند و بيرون رفتند.

پس امام رضا تبسّمى كرد و فرمود:
"تمام كسانى كه با ما بيعت كردند، به فسخ بيعت، بيعت كردند جزاين جوان كه به عقد بيعت، با ما بيعت كرد".

مأمون پرسيد: تفاوت فسخ بيعت با عقد آن چيست؟ امام فرمود:
"عقد بيعت از بالاى انگشت كوچك تا بالاى انگشت ابهام است وفسخ بيعت از بالاى انگشت ابهام تا بالاى انگشت كوچك!".

مردم با شنيدن اين سخن برآشفتند و مأمون دستور داد تا مردم رابازگردانند تا دوباره به شيوه اى كه امام فرموده بود، تجديد بيعت كنند.

مردم مى گفتند: چگونه كسى كه به عقد بيعت آگاهى ندارد براى پيشوايى شايسته است و بدرستى آن كس كه اين نكته را مى داند از او، كه نمى داند،سزاوارتر و شايسته تر است.

راوى اين حديث گويد: همين امر موجب شد كه مأمون، امام رضا را با دادن زهر از ميان بردارد.(44)

ثالثاً: از همان روزهاى نخستين ولايتعهدى، امام رضاعليه السلام از هرفرصت به دست آمده براى گسترش فرهنگ وحى سود مى جست و اعلام مى كرد كه از ديگران به خلافت سزاوارتر است.

به عنوان نمونه درعهدنامه ولايتعهدى آن حضرت به نكاتى بر مى خوريم حاكى از آنكه مأمون در ابراز لطف و مهربانى به اهل بيت رسالت به تكليف واجب خويش عمل كرده است!! اجازه دهيد عهد نامه زير را با هم بخوانيم و درآن بينديشيم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
سپاس خداى را كه هر چه خواهد، كند.

نه فرمانش را چيزى بازگرداند و نه قضايش را مانعى خواهد بود.

خيانت چشمها و آنچه را كه درسينه ها نهان است، مى داند.

و درود خدا بر پيامبرش محمّدصلى الله عليه وآله،پايان بخش پيامبران وخاندان پاك و پاكيزه او باد! من، على بن موسى بن جعفر، مى گويم: اميرالمؤمنين! كه خداوند او را به استوارى يار باد و به راه راست و هدايت توفيقش دهد آنچه را كه ديگران از حق ما نشناخته بودند، باز شناخت.

پس ارحامى را كه از هم گسسته بود بهم بازپيوست وجانهايى را كه به هراس افتاده بودند، ايمنى بخشيد.

بل آنها را پس ازآنكه بى جان شده بودند، جان داد وچون نيازمند شده بودند توانگر كردواين همه را در پى رضايت پروردگار جهانيان كرد و از كسى جز اوپاداش نمى خواهد و بزودى خداوند سپاسگزاران را پاداش دهد و مزدنكوكاران را تباه نگرداند.

او ولايت عهد و نيز امارت كبرى )خلافت( را از پس خويش به من واگذارد.

پس هر كس گرهى را كه خداوند به بستن آن فرمان داده ،بگشايد و ريسمانى را كه خداوند پيوست آن را دوست دارد، بگسلد هماناحريم خدا را مباح شمرده و حرام او را حلال كرده است.

چون او بدين كار پاس امام را نگاه نداشته و پرده حرمت اسلام را دريده است.

/ 28