زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام چشمانش را به سوى او بالا آورد و فرمود:
اى اميرالمؤمنين! با ابوجعفر خوش رفتارى كن كه عمر تو و عمر اومانند دو انگشت سبابه يكسان است.(56)

ياسر همچنين حوادثى را كه پس از وفات آن حضرت رخ داد، چنين توصيف مى كند:
"پاسى از شب گذشته بود كه امام عليه السلام جان سپرد.

چون صبح فرارسيد، مردم گرد آمدند و گفتند: مأمون او را كشت.

و نيز گفتند: مأمون فرزند رسول خدا را كشت.

آنان همچنين سخنان ديگرى هم گفتند.

محمّد بن جعفر بن محمّد از مأمون امان خواسته و به خراسان آمده بود.

وى عموى ابوالحسن بود.

مأمون به او گفت: اى ابوجعفر! به سوى مردم برو به ايشان بگو كه امام رضا امروز بيرون نمى آيد.

مأمون خوش نداشت جنازه آن حضرت را در روز بيرون ببرد، زيرامى ترسيد حادثه اى روى دهد.

پس محمّد بن جعفر به سوى مردم رفت وگفت: اى مردم! امام رضا امروز بيرون نمى آيد.

مردم پراكنده شدندوابوالحسن را شبانه غسل دادند و به خاك سپردند".(57)

مزار آن حضرت همواره مورد توجّه شيعيان اهل بيت عليهم السلام و دوستداران آنان بوده است، زيرا پيامبرصلى الله عليه وآله و ديگر ائمه در باره مرقد وى و زيارت او ترغيب وتوصيه كرده اند.

پيامبرصلى الله عليه وآله فرموده است:
"در آينده پاره اى از تن من در ديار خراسان به خاك سپرده مى شود كه هر مؤمنى آن را زيارت كند خداوند عزّ و جل بهشت را بروى واجب وآتش را بر بدنش حرام مى كند".(58)

همچنين از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: "مردى ازفرزندان پسرم موسى به دنيا مى آيد كه نامش نام امير المؤمنين عليه السلام، است و به ديار طوس كه در خراسان است مى رود و در آنجا با زهر كشته مى شودو غريبانه در همانجا به خاك سپرده مى شود.

هر كس او را در حالى كه عارف به حق اوست زيارت كند خداوند متعال به او پاداش كسى را كه پيش از فتح مكّه انفاق كرده و)با مشركان( جنگيده است عطا خواهد كرد".(59)

شعرا نيز در سوگ حضرتش مرثيه هايى سروده اند كه دل سنگ را ازدرد آب مى كند.

همچنين آنان در اشعار خود خائنانى كه امام را با زهر ازپاى در آوردند، به رسوايى كشيده اند.

دعبل در ضمن قصيده معروف خوددر اين باره مى گويد:(60)




  • رعتهم ذئاب من امية وانتحت
    و عاثت بنوالعباس فى الدين عيثة
    وسموا رشيدا ليس فيهم لرشده
    فما قبلت بالرشد منهم رعاية
    رئيسهم غاو وطفلاه بعده
    الا ايها القبر الغريب محله
    بطوس عليك الساريات هتون(66)



  • عليهم دراكا ازمة وسنون(61)
    تحكم فيه ظالم وظنين(62)
    وما ذاك مأمون وذاك امين(63)
    ولا لولى بالامانة دين(64)
    لهذا رزايا دون ذاك مجون(65)
    بطوس عليك الساريات هتون(66)
    بطوس عليك الساريات هتون(66)



ابوفراس حمدانى نيز در سوگ امام سروده است:(67)




  • باؤوا بقتل الرضا من بعد بيعته
    عصابة شقيت من بعد ما سعدت
    لا بيعة ردعتهم عن دمائهم
    ولا يمين و لا قربى و لا رحم(70)



  • وابصروا بعضه من رشدهم وعموا(68)
    ومعشر هلكوا من بعد ما سلموا(69)
    ولا يمين و لا قربى و لا رحم(70)
    ولا يمين و لا قربى و لا رحم(70)



/ 28