زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی ثامن الائمه حضرت علی ابن موسی (ع) - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود: مرا به نام و نسب بخوانيد.

گفتيم: شما موسى بن جعفر هستى.

فرمود: چه كسى همراه من است؟
گفتيم: او، على، پسر موسى بن جعفر است.

فرمود: پس گواه باشيد كه او در زمان حيات من وكيلم و پس از مرگم جانشين من است.(7)

امام موسى كاظم از تمام وسايل موجود براى بيان امامت امام رضااستفاده مى كرد.

مثلاً نامه اى در اين باره نگاشت و شصت تن از سران مدينه را بر آن گواه گرفت.(8)

آن حضرت در دوران حيات خويش، كارها را به امام رضا ارجاع مى داد.

چنان كه يك بار او را به بصره فرستاد تا نامه هايى به عبداللَّه بن وحوم تحويل دهد و به عبداللَّه نيز دستور داد كه پاسخ نامه ها را به دست فرزندش رضا در مدينه بسپارد.(9)

همچنين وى در بصره الواحى نگاشت و آن را به شيعيان بصرى خويش سپرد.

در اين الواح نوشته شده بود:
"وصيّت من به بزرگترين فرزند من است".(10)

آن حضرت برخى از حقوقى را كه نزد او مى آوردند، مى گرفت و برخى ديگر را باقى مى گذاشت تا به جانشينش پس از او پرداخت شود.

در واقع امام كاظم با اين كار مى خواست نشانه اى آشكار براى جانشين پس از خودباقى گذارد چنان كه اين كار را با داوود بن زربى انجام داد.(11)

چنين اقداماتى برغم شرايط سياسى دشوارى انجام مى شد كه امام در زمان حيات پدر خويش با آن مواجه بود و اين شرايط امام كاظم را وامى داشت تا سيماى امامت را پس از خود از ترديدها و دودليهادور نگه دارد.

اين نكته از وصيّت آن حضرت به فرزند برومندش بخوبى آشكارمى شود.

امام موسى كاظم در اين وصيّت خطاب به فرزندش فرموده بود تازمانى كه هارون الرشيد زنده است، سكوت پيشه كند و چون هارون ازدنيا رفت، لب به گفتار حق بگشايد.

از سوى ديگر در چنين شرايط توان فرسايى كه شيعيان در دوران طاغوت بغداد، هارون الرشيد، با آن مواجه بود امكان داشت خرافاتى،كه به هنگام شدّت گرفتن بحرانها از بازار گرمى بر خوردار است، انتشاريابد.

چه بسا برخى از جريانهاى سياسى براى رسيدن به اهدافى معين، درپس انتشار چنين خرافاتى دست داشته اند.

بنابراين امام كاظم براى جلوگيرى از اين خرافات، بدين روشنى و صراحت امامت فرزندش امام رضا را بيان مى كند.

اگر چه مسأله غيبت امام كاظم، مدّت زيادى باعث رواج شايعاتى شدو دستهاى خائن با همكارى دستهاى جاهل به اين شايعات دامن زدندوگفتند كه امام كاظم نمرده و او مهدى اين امّت است و بر امام هفتم توقف كردند و مشهور به "واقفيه" شدند، ديرى نگذشت كه اين توطئه برملا ومعلوم شد كه يكى از عوامل بى اثر بودن اين شايعات تأكيد امام كاظم بر شناساندن جانشين واقعى اش، امام رضا، به شيعيان بوده است.

/ 28