آفرينش موجودات
اما بعد، فان الله سبحانه و تعالى خلق الخلق- حين خلقهم- غنيا عن طاعتهم، آمنا من معصيتهم، لانه لا تضره معصيه من عصاه، و لا تنفعه طاعه من اطاعه.ترجمه: خداوند سبحان هنگام آفرينش خلق از طاعت و بندگيشان بى نياز و از معصيت و نافرمانى آنها در امان بود، زيرا معصيت گناهكاران او را زيانى نرساند، و طاعت فرمانبرداران سودى به او نمى رساند.
شرح: حضرت در ابتداء سخنان شيواى خود مقدمه اى را متذكر مى شوند، كه: مبادا فكر كنيد اگر مردم داراى صفاتى كه ذكر مى كنم شدند، و درون لباس تقوى خزيدند، و متعبد شدند، نفعى به خداوند عائد مى شود، و اگر كسى متخلق به اين صفات اخلاقى نشد، و طريق معصيت را پيش گرفت، ضررى به ساحت مقدس الهى مى زند زيرا:
گر جمله كائنات كافر گردند
بر دامن كبرياش ننشيند گرد
بر دامن كبرياش ننشيند گرد
بر دامن كبرياش ننشيند گرد
هر موجود ممكن و هر مخلوقى حتى وجود ما به چهار علت براى پيدايش خود نياز دارد، كه: اگر يكى از آنها منتفى شود، معلول هم منتفى مى شود:
1 - علت فاعلى
2 - علت مادى
3- علت صورى
4- علت غائى
براى واضح شدن مطلب مثالى بزنم، فرض كنيد شخصى مى خواهد ساختمانى را براى سكونت خود تهيه كند، بنائى كه اين خانه را مى سازد علت فاعلى، و مصالح لازم اين خانه اعم از آهن، گچ، آجر، سيمان و غيره علت مادى، و شكل و هيئت و صورت اين خانه علت صورى، و سكونت در اين خانه علت غائى است. علت غائى از نظر تحصل ذهنى مقدم بر ساير علل است، و از نظر تحقق خارجى موخر از همه، به عبارت واضحتر در مثالى كه زده شد، ابتدا انسان به فكر سكونت مى افتد يعنى ابتدا علت غائى "سكونت در مسكنى" در ذهن حاصل و محقق شده و بعد از اينكه علت فاعلى و مادى و صورى تامين شد، علت غائى كه سكونت بود، حاصل مى شود.