قرآن و حديث و حركت جوهري - حرکت جوهری (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حرکت جوهری (1) - نسخه متنی

فاطمه نجات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منظور از وجود و عدم در اين مراحل مورد بحث ما، وجود و عدم نسبي است نه وجود و عدم مطلق و به تعبير فلاسفه اسلامي مسأله ،مسأله خلع و لبس است. تغيير و تحول، رشد و نمو و تكامل است شيي‏ء معدوم نسبي مي‏گردد و وجود نسبي كاملتري پيدا مي‏شود، و وحدتي، تمام مراحل وجودي را به هم مرتبط مي‏سازد. اين وحدت نه وحدت جنسي ماده به تنهايي است بلكه وحدتي است كه فعليتهاي مرحله‏اي ناقص را با كامل و كامل را با اكمل مرتبط مي‏سازد.13

صدرالمتألهين در اسفار ج 8 ص 396 مي‏فرمايد: "و اعلم أن نشأة الوجود متلاحقة متفاضلة و مع تفاوتها متصلة بعض ببعض و نهاية كل مرتبه بداية مرتبة اخري و آخر درجات هذه النشاة التعليقية اول النشاة الاخروية"و عامل وحدت ماده در جميع مدارج وجودي، وحدت شخصي است. در مورد وحدت شخصي صدرالمتألهين در جلد چهارم اسفار ص 275 مي‏فرمايد: "في جميع مراحل الكمال موضوع الحركة محفوظة بواحد بالعموم من الصورة و هو نوع ما من الصورة المتعاقبة علي الاتصال يستحفظه وحدته الاتصاليه بواحد بالعدد من الجوهر الفعال المفيض للكمال بعد الكمال حسب تزايد الاستكمال بتوارد الاحوال. و الاتصال ايضا ضرب من الوحدة الشخصية."

البته در بحث ابقاي موضوع در مورد اينكه حافظ وحدت شي‏ء چيست؟ نظرات صدرالمتألهين را بيان كرديم و ديديم كه ايشان در جايي امر مفارق و مجرد را حافظ وحدت مي‏دانستند و در جاي ديگر فرمودند كه نفس صور جوهريه خودشان وحدت دارند. و مسأله حافظ وحدت بنابر اصل اصالة الوجود يكسره حل شده است. ملاصدرا در اين زمينه مي‏گويد: وجود خاص در هر شيئي اصل است و همين اصل متعين مي‏تواند در عين حفظ وحدت و هويت، مراتب و درجات متفاوت بيابد."14

البته بايد گفت كه وجود شي‏ء ، همه چيز شي‏ء است و ماهيت امري اعتباري و ذهني بيش نيست. با قبول اصالت وجود، سيلان ، نحوي‏اي از هستي مي‏شود و موجودات متحرك، شيوه هستي يافتنشان ـ كه چيزي جز بودنشان نيست ـ به نحو تدريج و سيلان ، تصوير مي‏گردد. سؤال از اينكه در حركت جوهري، "خود شي‏ء" چه مي‏شود، سؤالي است برخاسته از نگرش اصالت ماهيتي. خود شي‏ء ، بنابر اصالت وجود، وجود شي‏ء است و حركت هم نحوه وجود است. و بدين لحاظ در حركت جوهري، خود شي‏ء، همان وجود متحرك است نه چيزي كه آن چيز در حركت است.

قرآن و حديث و حركت جوهري

يكي از مآخذي كه ملاصدرا در تأليفات فلسفي براي تجدد طبايع ذكر كرده است، آيات قرآن و احاديث پيامبر اكرم« صلي‏الله‏عليه‏و‏آله »و ائمه معصومين« عليهم‏السلام »است. چنانكه گويد: "اما قولك فيما سبق أن هذا احداث مذهب لم يقل به احد من الحكماء فهو كذب و ظلم فان اول حكيم قال به في كتابه هو الله سبحانه و اصدق الحكماء."15

يعني سخن تو كه تجدد در جواهر مذهب جديدي است كه تاكنون كسي از حكما قايل به آن نبوده، ستمكاري و دروغگويي است؛ زيرا خداوند نخستين حكيمي است كه در كتاب آسماني به آن تصريح كرده و او راستگوترين حكماست.

سپس ملاصدرا آيات چندي از كتاب‏الله را كه صراحت در حركت جوهري دارند بيان مي‏كند كه بعضي از آنها را اينجا ذكر مي‏كنيم:16

الف) آيه 88 سوره نمل مي‏فرمايد: "و تري الجبال تحسبها جامدة و هي تمرّ مرّ السحاب صنع الله الذي اتقن كل شي‏ء". در المنجد در لغت "جمد" آمده است "الجامد ما لاينمو و لا حياة له كالحجر" يعني جامد چيزي است كه نمو ندارد و حياتي برايش نيست مثل سنگ. نمو و جمود دو حركت ديناميكي و دروني است. در آيه مي‏فرمايد "كه كوهها را مي‏بيني و مي‏پنداري كه جامد است" يعني بدون حركت ديناميكي و دروني است "با اينكه آن كوهها بمانند ابر در پيشروي و رشد دروني است."

آيه در صدد بيان واقعيتي است كه مردم عموما درباره آن برداشت ناصحيحي دارند و آن واقعيت اين است كه مي‏پندارند كوهها از جماداتند و رشد و نموي ندارند و وقتي مردم مي‏خواهند مثالي براي شي‏ء خالي از رشد بياورند حجر و سنگ را مثال مي‏زنند.

امروزه در رشته زمين شناسي به اين واقعيت آشنا مي‏شويم كه تكوّن جمادات و معادن نيز احتياج به گذشت دوراني طولاني دارد و چه بسيار از معادن و يا احجار كريمه كه فعلا" دوره خاصي را مي‏گذرانند و براي رسيدن به مرحله كمال و بهره برداري احتياج به گذشت زمان دارند.

ب) در آيه 15 سوره "ق" آمده است:

"افعيينا بالخلق الاول بل هم في لبس من خلق جديد".

آيه در سياق و دنباله آيات ديگري است كه در آن حكايت، جمعي را بازگو مي‏كند كه بخاطر كافر كيشي و به منظور تهي كردن شانه از زير بار مسؤوليتهاي خدايي در تلاش و كوششي سخت بودند كه بنياد و شالوده مسؤوليتها (بقاي انسان) را سست كنند و انذار انبياي مبعوث از طرف حق و وعد و وعيد آنها را ابطال كنند. مي‏گفتند: "هذا شي‏ء عجيب ءاذا متنا و كنا ترابا ذلك رجع بعيد." قرآن براي ابطال استبعاد آنها، ابتدا يك سلسله حركات تكاملي جهان را توضيح مي‏دهد و سپس مي‏فرمايد: آيا ما در آفرينش نخستين جهان ـ و حركات تكاملي آن ـ به مشقت و دردسر افتاديم؟ ـ تا در آفرينش بعدي آنها به زحمت افتيم ـ بلكه خود اينان (اشكال كنندگان و ناباوران) هر آن در پوششي از خلقت جديدند و هر آن نوع تازه‏اي از آفرينش را دارند.

ج ) آيه 61 از سوره واقعه: "علي أن نبدل امثالكم و ننشئكم فيما لاتعلمون."

و همچنين آيه شريفه "كل يوم هو في شأن".

ملاصدرا علاوه بر آيات فوق بسياري آيات ديگر كه حركت جوهري را تأييد مي‏كند، نقل مي‏نمايد از آن جمله "كل إلينا راجعون" و همچنين آيه شريفه "إن يشاء يذهبكم و يأت بخلق جديد" و ... كه در اين بحث مختصر در پي آوردن همه آنها نيستيم.17

شايان ذكراست كه همه آيات اين قسمت در سفر اول اسفار ذكر گرديده است.

مسأله زمان در حركت جوهري (زمان بعد چهارم ماده)

الف ) آراي و عقايد مختلف در مورد زمان: يكي از مباحث مهم در باب حركت مبحث زمان است كه درباره آن آرا و عقايد متفاوتي ابراز شده است. گروه زيادي زمان را يك امر غير موجود و موهوم پنداشته‏اند و ادله‏اي هم بر آن اقامه كرده‏اند. نظير اين عقيده را در عصر جديد يك فيلسوف بسيار معروف به نام كانت ابراز كرده است و مي‏گويد: زمان ساخته ذهن است و در خارج وجود ندارد. اما كساني كه به وجود زمان در خارج قايل هستند، درباره زمان ، آرا و نظريات مختلفي دارند: گروهي زمان را جوهر و گروه ديگري آن را عرض دانسته‏اند.

برخي از معتقدان به جوهريّت زمان گفته‏اند كه زمان جوهر جسماني است و عبارت است از خود فلك اطلس و بعضي ديگر عقيده دارند: زمان جوهر مجرد است نه جوهر مادي و منظور از وقوع اشيا در زمان، نسبتي است كه آن اشيا با آن جوهر مجرد دارند.

بعضي گفته‏اند: زمان يعني واجب الوجود، زمان اسم ديگري است براي واجب الوجود.

اما كساني كه زمان را عرض مي‏دانند مي‏گويند زمان عرض غير قارّ است و عرض غير قار به حركت منحصر است و گفته‏اند زمان عبارت از حركت و حركت عبارت از زمان است.

/ 10