در هر صورت, حضرت امير عليهالسلام بيگمان هم مسائل اجتماعي و روحيّه افراد را خوب درك ميكرد و هم از علم غيب برخوردار بود. البته علم غيب همانگونه كه در آيه 56 از سوره نمل آمده است, مخصوص خداست, ميفرمايد: «قل لا يعلم من فى السموات و الارض الغيب الا الله» و همچنين در آيه 59 سوره انعام ميفرمايد: «و عنده مفاتح الغيب لايعلمها الاّ هو» ـ و نزد خدا است كليدهاي غيب و جز او كسي آنها را ندارد. ولي مقداري از علم غيب را خداوند به پيامبرش تعليم كرده و پيامبراكرم«ص» نيز به حضرت علي«ع» تعليم داده است. پس كسي اوّلاً و بالذّات از علم غيب خبر ندارد چراكه مختصّ خداوند است ولي اگر خداوند بخواهد مقداري از علم غيب را به پيامبرش تعليم ميدهد كه داده است و پيامبر هم به حضرت امير عليهالسلام تعليم داده است و لذا در موارد زيادي از خطبهها و روايتهاي حضرت مشاهده ميكنيم كه از آينده خبر ميدهد, چه آيندهاي نزديك و چه آيندهاي دور كه بدون شك آينده دور نميتواند معلول شرايط اجتماعي آن زمان باشد. و همچنين ديگر امامان معصوم از مغيبّات خبر دادهاند و در كتابها محفوظ است. «ألا بأبي و أمّي, هم من عدّة اسماؤهم فى السّماء معروفة و فى الارض مجهولة» آگاه باشيد! پدر و مادرم فداي آنها باد(كه در آينده ميآيند) و نامهايشان در آسمانها(و براي فرشتگان) شناخته شده است ولي در زمين نشناخته و مجهول است. «بابي و امي» در كلام عرب زياد آمده است و معنايش «فداي آنها باد پدر و مادرم» ميباشد كه در اينجا يا فعل «فديتُ» محذوف است و يا اسم مفعول «مفديّ» و در صورت اول معناي جمله چنين ميشود: پدر و مادرم را فداي آنها كردم و در صورت دوم: پدر و مادرم فداي آنها باد. هُم: مبتداي مؤخر است. بابي و امي: خبر مقدم كه متعلق است به «مفديّ» محذوف گويا تركيب جمله چنين ميشود: «هم مفديّون بأبي و أمي» ـ آنها محفوظ باشند و پدر و مادرم فدايشان شوند.