اين امامان بزرگواري كه پس از اين ميآيند, چون قدرشان مجهول است, لذا قدرت بهدست عدّهاي نااهل ميافتد كه با ائمه حق سروكاري نخواهند داشت, و آنوقت مردمي كه مقيّد به حق و حقيقتاند بيچاره و بدبخت ميشوند و دنيا از آنها روي برميگرداند. گويا حضرت ميخواهد بفرمايد: امروز كه من رهبر و پيشواي شمايم, شما داراي موقعيّت اجتماعي خوبي هستيد ولي در اثر پيدايش تفرقه و اختلاف ميان شما و گسسته شدن پيوند وحدت و اخوتتان, قدرت از دست شما گرفته خواهد شد و بهدست افرادي مانند معاويه و يزيد و ديگر غاصبان خلافت خواهد افتاد, و آنگاه است كه رياست و قدرت از شما گرفته ميشود و به شما پشت ميكند و زندگيتان آشفته ميشود. «و انقطاع وصلكم» همبستگي و انسجام شما گسسته ميشود آري! امروز كه شما داراي چنين محور وحدت و هماهنگي هستيد, مانند ماهي كه در آب است و خبر از بيآبي ندارد, قدر رهبرتان را نميشناسيد و نسبت به او بيتفاوت هستيد, فردا كه يك پليدي مانند ابنملجم, رهبر شما را به شهادت برساند, محور و حافظ وحدت از دست شما ميرود و آنگاه قدرت بهدست دشمنان ميافتد و ديگر راه و چارهاي جز صبر و يا سازش نخواهيد داشت. بيگمان پيروزي در هر جبههاي معلول هماهنگي و انسجام افراد ملّت است, و همواره همبستگي و هماهنگي نياز به محوري دارد كه حافظ اين وحدت و هماهنگي باشد. مگر وحدت كلمه و هماهنگي مردم مسلمان ايران نبود كه گرداگرد محوري والا و رهبري قاطع جمع شده بودند, و همين هماهنگي و اطاعت از رهبري, آنان را بر سرسختترين و قويترين رژيم طاغوتي دوران, پيروز و غالب نمود. بنابراين, از هم پاشيدن و از بين رفتن وحدت, سريعترين و مهمترين عامل سقوط و اضمحلال ملّت است. وصلكم: وصل بهمعناي اتصال و همبستگي و انسجام است. «وُصَلَكم» نيز صحيح است كه جمع وصله ميباشد و بهمان معني است. «و استعمال صغاركم» و كهترانتان زمام امور را بهدست خواهند گرفت.