بیشترلیست موضوعات آموزشها و مراكز آموزشي در اسلام تا پايان عصر اموي وضع ديني عرب محمّد (ص) نخستين آموزگار تأسيس ستاد فرهنگي و خانه معلّم گسترش آموزش در دوره تابعين تفسير قرآن كريم آموزش زبان مساجد مركز آموزش توّجه به علوم دخيله ترجمه اشعار: ترجمه اشعار: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ابوالبختري نقل مي كند كه آمديم پيش علي بن ابي طالب (ع) و از ويژگيهاي علمي اصحاب پيامبر پرسيديم، فرمود: كدام يك را مي گوييد، گفتيم از عبدالله بن مسعود، فرمود: او عالم به قرآن و سنّت است او علم را به پايان رسانده است و همين مقدار از علم كافي است، گفتيم در مورد ابوموسي اشعري چه مي گوييد؟ فرمود: رنگ علم به خود گرفت و سپس از ]حيطه[ آن خارج گرديد. ( صبغ في العلم صبغهً ثمّ خرج منه) (شايد منظور امام، انحراف ابوموسي از خط راستين اسلام و تخلف به تعهد خود در جريان حكمين بوده است).از عمّار ياسر پرسيديم، فرمود: مؤمني است كه فراموشي دارد، اگر يادآوري كنيد ]محفوظاتش را[ به خاطر مي آورد. از حذيقه بن يمان پرسيديم، فرمود: داناترين اصحاب محمد(ص) به احوال منافقان است. از ابوذر پرسيديم، فرمود: دانش اندوخت و سپس عاجز گشت (و عي علماً ثمَّ عجز عنه) از سلمان پرسيديم، فرمود: علم اولي و آخري را درك كرده، دريايي است بي پايان و بيكرانه و از ما اهل بيت است، گفتيم از خودت بگو يا اميرالمؤمنين، فرمود مرا مي گوييد: وقتي از حضرت محمّد سؤال مي كردم، پاسخ مي داد و اگر ساكت مي نشستم، او سخن را آغاز مي كرد(يعني تمام عمرم در استفاده از محضر پيامبر سپري شده است).علاوه بر ابن سعد در الطبقات، استاد جعفر سبحاني شرح حال عده زيادي از دانشمندان شيعي صحابه را كه محضر پيامبر را درك كردهاند و از فيوضات نوراني حضرتش بهرهها بردهاند، در دو جلد مفصّل به طور مشروح آورده و اين مطلب را ثابت مي كند كه پرورش يافتگان مكتب وحي عمدتاً از دوستداران علي بن ابيطالب(ع) و يا از شاگردان مولا بودهاند. اين دانشمندان در مدرسه مدينه علم آموختند و سپس نور هدايت و معارف اسلام را به بلاد ديگر انتقال دادند و به نشر فرهنگ اسلامي مي پرداختند.
تأسيس ستاد فرهنگي و خانه معلّم
پيامبر براي گسترش اسلام و آموزش قرآن، در مدينه خانه مخرمة بن نوفل را به عنوان دارالقراء (خانه قاريان) مركز تربيّت معلّم قرار داد و از اين مركز معلّمان قرآن را به خارج از مدينه و به ديگر شهرها، اعزام مي كرد.واقدي نقل مي كند عبدالله بن ام مكتوم بعد از جنگ بدر همراه مصعب بن عمير وارد مدينه شد و در دارالقراء سكنا گزيد.علامه عبدالحي كتاني از علماي مغرب عربي در كتاب با ارزش خود نظام الحكومة النبويّة التراتيب الأدارية نام تمامي مبلغان و معلّماني را كه پيامبر براي آموزش قرآن به اطراف فرستاده است، بيان ميكند. او مي نويسد: پيامبر تشويق فرمود كه مسلمانان «قرآن» و «فقه» را از همسايگان خود ياد گيرند، او به عبادة بن صامت دستور داد كه به اصحاب صُفّه (كساني كه در سكّوي مسجد پيامبر زندگي مي كردند و بسيار فقير و نادار بودند) قرآن ياد بدهد، پيامبر مصعب بن عُمير را بعد از پيمان عقبه اولي به مدينه، معاذبن جبل را به يمن، عتاب بن اسيد را به مكّه، عمر بن خرم خزرجي را به نجران، رافع بن مالك انصاري را به مدينه، و دهها نفر ديگر را به جاهاي ديگر فرستاد تا قرآن و احكام اسلامي را به مردم تازه مسلمان تعليم دهند.
فعاليّت آموزشي در زمان پيامبر
اساساً يكي از اهداف بزرگ پيامبر اسلام، گسترش علم و فرهنگ و مبازره با جهل و ناداني بود و به اين امر اهميّت مي داد كه هرچقدر تعداد با سوادان زيادتر شود، همان قدر پيشرفت اسلام سريعتر خواهد بود. به همين جهت، به زيدبن ثابت دستور داد كه زبان عبري و سرياني را ياد بگيرد و و اسطه او با يهود باشد، زيد مي گويد در مدّت هفده روز توانستم زبان عبري را ياد بگيرم و با آنها مكاتبه كنم.شايد منظور زيد، اصول و ريشههاي زبان عبري است كه با زبان عربي در اكثر لغات مشترك است، علاوه بر اين، از آنجا كه زيد از انصار بوده و در مدينه مجاور يهوديها زندگي مي كرد، اين مجاورت جغرافيايي، انتقال فرهنگي را آسان نموده است و لذا ممكن است كه در مدت كمي توانسته باشد با زبان بيگانهاي آشنا شود و با آن مكاتبه كند. پيامبر عدهاي از مسلمانان را استخدام كرد تا به كودكان انصار نوشتن ياد دهند عبدالله بن سعيد و عبادة بن صامت ، دو معلم ماهر و نويسنده و كاتباني زبردست بودند كه در مدينه باصطلاح مركز سوادآموزي داير كرده بودند و به مردم مدينه سواد و خط ياد مي دادند. علاوه بر عدهاي از اصحاب صفّه كه از عبادة بن صامت سواد، ياد مي گرفتند. ماوردي در كتاب ادب الدنيا والدين از ابن قتيبه نقل مي كند كه «خط» و نوشتن در ميان عربها از با ارزشترين و سودمند ترين چيزها بود و هيچ چيز را از نظرارزش قابل مقايسه با خط و نوشتن نمي دانستند، از اين جهت بعد از جنگ بدر، عدهاي از اسيران جنگ كه مي خواستند فديه داده و آزاد شوند، بناشد كه هر كدام چهار هزار دينار فديه بدهند.