حج به عنوان يك پديده - پدیده حج از دیدگاه جامعه شناختی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پدیده حج از دیدگاه جامعه شناختی - نسخه متنی

حسن ضیقه؛ مترجم: موسی دانش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حج به عنوان يك پديده

حج به سان يك فريضه، در ساختار و حركت جامعه توحيدي، جايگاه خاصي دارد; زيرا اين فريضه يكي از اركان اسلام به شمار مي رود و مسلمانان، حج را فريضه اي مي دانند كه بر هر مرد و زن مسلمان تا روز قيامت واجب است، هر چند شرايط تغيير كند و اوضاع دگرگون شود: «و براي خدا، حجّ آن خانه، بر عهده مردم است.

«البته بر» كسي كه بتواند به سوي آن راه يابد و هر كه كفر ورزد، يقيناً خداوند از جهانيان بـي نـيـاز اسـت».

5 حج با منظومه عبادات مسلمانان پيوند دارد، مجموعه عباداتي كه از نماز و روزه آغاز مي شود و با حج زينت مي يابد، ليكن اين عبادات به رغم اين كه ويژگي هاي مشترك دارند، هركدام از آن ها ويژگي هاي فردي نيز دارد كه ايجاب مي كند، شخص پژوهش گر براي مشخص ساختن اين ويژگي ها بينديشد و تحقيق كند.

از اين رو، درباره پديده حج مي توانيم چنين بگوييم: حج در عين حال كه جزئي از يك نظام كلي عبادات است، منطق و قواعد و وظايف مخصوص به خود را دارد.

ليكن ما مي خواهيم در همين وقت، به كشف ابعاد، خصوصيات و ويژگي هاي اين پديده، به دليل پيوندي كه با ديگر عبادات دارد از يك سو و به دليل اهميت و برجستگي آن از سوي ديگر، بپردازيم.

اين منظومه عبادات در وهله نخست، براي پژوهش گر مجموعه اي از عبادات جدا از يكديگر و پراكنده كه هيچ نقطه مشتركي آنها را گرد نمي آورد به نظر مي رسد و چنين برداشت مي شود كه بنابراين، مي توانيم با اين عبادات به عنوان اعمالي فردي برخورد كنيم كه از يك روش شخصي و فرهنگي سرچشمه گرفته است و يا اين كه اين عبادات، ادامه تجربه جامعه در سطح ايدئولوژي در يك مرحله مشخص از تاريخ است.

بنابراين، يا ما اين مجموعه را يك پديده تاريخي مي دانيم كه با پايان يافتن مرحله اي كه آن را به وجود آورده است، پايان مي يابد و يا اين كه آن را ادامه برخي از شعاير و باورهايي مي دانيم كه در يك مرحله مشخص از تاريخ جامعه اي، كه اين عمل را به وجود آورده، حاكم بوده است.

ليكن رجوع به دستاوردهاي اوضاع زندگي مسلمانان و غير مسلمانان و داده هاي دوران هاي مختلف تاريخي، براي ما آشكار مي سازد كه حج از يك سو نشانه هاي استمرار تاريخي را دارد و از سوي ديگر از ابعاد متعدد اجتماعي برخوردار است و اين پديده، از جمله پديده هايي به شمار مي رود كه در طي اشكال مختلف آن، انديشه كلي و يا اصول كلي در آن گرد آمده است كه تمامي مصالح ساختمان جامعه توحيدي; از قبيل اعتقادات، فقه، اقتصاد، سياست، هنر و مقررات فردي و اجتماعي زندگي را سامان دهي مي كند.

به بياني روشن تر: پديده حج پديده اي است كه چندين بعد دارد: بعد عقيدتي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، رواني و هنري كه مي توانيم آن ها را به تفصيل مورد بررسي و پژوهش قرار دهيم.

چنان كه مي توانيم براي تعيين ساختار اين پديده و عناصر مختلف تشكيل دهنده آن، خواه به لحاظ محتوا و خواه به لحاظ صورت و خواه در حالت ايستا و خواه در حالت پويايي و تحول، گام تازه اي برداريم.

با توجه به موقعيت و جايگاهي كه پديده حج در ساختار كلي اجتماعي دارد و نيز با استفاده از ارتباطات، فعاليت ها و اصول برجسته اي كه از نشانه هاي اين پديده است، مي توانيم از يك سو وجود و بقاي جامعه اسلامي را به عنوان يك مجموعه تقويت كنيم و از سوي ديگر «وضعيت اسلامي» را در سطح افراد و گروه ها، در جامعه تاريخي مشخصي كه پديده مزبور را در خود دارد، ادامه دهيم.

آنچه بيان شد، به ما امكان مي دهد كه از روش هاي حاكم در عرصه هاي روان شناسي غربي رهايي يابيم.

اين شيوه ها به پديده حج به سان يك عمل عبادي و فردي و جدا از ديگر صحنه هاي زندگي مي نگرد و آن را در حاشيه ساختار اجتماعي مسلمانان قرار مي دهد.

نيز بيان قبلي به ما اجازه مي دهد كه با حج به عنوان يكي از اركاني برخورد كنيم كه نشانه ها و ويژگي ها و ساختار كلي جامعه اسلامي را تشكيل مي دهد; چه، حواله دادن اين پديده به مجموعه اي از مراسم و شعايري كه پيرزنان و بي سوادان آنها را انجام مي دهند ـ چنان كه در بسياري از نوشته هاي اجتماعي و يا در ديدگاه عمومي ديده مي شود ـ نشان دهنده ديدگاهي ايدئولوژيكي است كه هم نادرست است و هم خصمانه.

اين ديدگاه مي خواهد اين پديده را تجزيه كند و آن را نوعي داده فرهنگي و يا سنتي قرار دهد كه جزء ساختار فرهنگ عمومي جامعه محسوب مي شود.

مكتب ماركسيسم و مكتب اجتماعي فرانسوي (آگوست كنت و دوركهايم) از اين نظرگاه هم فراتر مي روند; چه، ماركسيسم پديده حج را يك نوع عقب افتادگي فكري و پديده عجز علمي مي داند كه به گذشته تاريخ تعلق دارد و بر اثر عادت و يا عقب افتادگي اجتماعي ادامه مي يابد و مانع از رشد فكري عمومي مي شود.

بنابراين، بايد اين نوع پديده ها را از ميان برد.

اين ديدگاه به دو لغرش گاه خطرناك براي پيروان و يا هواداران مكتب ماركسيسم منجر شده است:

1 ـ اين ديدگاه سبب شده است كه ماركسيست ها داراي انديشه اي شوند كه بر اساس آن براي نابودي پديده حج تلاش كنند.

2 ـ نوعي ايدئولوژي سياسي براي آنان پيدا شود كه با الهام گرفتن از آن، مواضع و فعاليت هاي سياسي خصمانه بر ضد مسلمانان داشته باشند.

اما مكتب اجتماعي فرانسوي (آگوست كنت و دوركهايم) ديدگاهي دارد كه بر اساس آن، پديده حج، يا انديشه غير علمي است و يا انديشه اي مي باشد كه رنگ اجباري دارد و جوامع، آن را بر افراد خويش تحميل مي كنند و شخصيت فرد در رويارويي با جبر عمومي اجتماعي، رخت بر مي بنند و از ميان مي رود.

آري، اين شيوه ها و يا تكيه كردن به آنها در بررسي پديده حج، موجب مي شود كه انسان پژوهش گر و يا انديشمند به صورت يك ابزار فرمانبر در آيد و از ديدن واقعيت دور شود و در عمل، تنها خود را ابراز كند، آن هم در حالي كه از هيچ كدام از دستاوردهاي تاريخي كه جوامع بشري چه در قالب تلاش هاي فردي و چه در قالب تلاش هاي جمعي فراهم آورده اند و با آنها مي زيند تصور و انديشه اي ندارد.

پس از آن كه به انديشه و روشي كه با بررسي پديده هاي مختلف در جامعه توحيدي و يا حالت توحيدي ـ در صورت نبودن جامعه كامل توحيدي ـ سازگاري دارد، دست يابيم، مي توانيم به گردآوري و توجيه عناصر مختلف و جزئيات پديده توحيدي و از آن جمله پديده حج بپردازيم.

اكنون بر ماست كه به منظور شناخت آن چه پيش تر گفته آمد و همان گونه كه در واقعيت تاريخي وجود دارد، گامي ديگر به جلو برداريم; چراكه پديده توحيديِ حج، بر وفق ويژگي هاي جامعه اسلامي كه مورد پژوهش قرار گرفته، شكل هاي مشخص و مفاهيم خاص خود را در زمان ها و مكان ها را پيدا مي كند.

در واقعيت تاريخي ـ به رغم دوران هاي مختلفي كه دارد ـ پديده حج، با يك سري داده ها و پديده هاي فراوان ديگر، در حال تعارض و جدال و تأثيرگذاري بر يكديگر است.

اين پديده ها به چهارچوب ها و منابع مختلف تاريخي اي وابسته است كه با همديگر به سر مي برند، مي جنگند، شكل مي گيرند و به نظام كلي توحيدي شكل مي دهند.

به عنوان مثال، وابستگي هاي نژادي، ملّي، حكومتي و ديگر پديده ها بر واقعيت موجود، تأثير خويش را مي گذارد; زيرا در ارتباط هايي كه با پديده هاي مختلف توحيدي در سطح فرد، گروه و امت دارد، هم تأثير مي گذارد و هم تأثير مي پذيرد و موجب مي شود كه آن پديده توحيدي، شكل واقعي اش را پيدا كند.

از اين رو، ما از طريق ابزارهاي فكري و معنوي، اين توان را پيدا خواهيم كرد كه واقعيت و حركت آن پديده را با تمامي ابعاد و تضادهايي كه در يك مرحله معين تاريخي دارد، بشناسيم و ثبت كنيم و نيز از همين طريق مي توانيم به برداشت هايي دست يابيم كه بيان گر واقعيت تجربه و يا پديده موضوع پژوهش باشد و آن را به اذهان ما نزديك سازد.

اين تلاش به مسلمانان اجازه مي دهد كه از طريق رويارو شدن با تجربه تاريخي خود و تحليل و ارزيابي آن، روياروي خودشان قرار گيرند; زيرا تجربه تاريخي جامعه اسلامي داراي ويژگي تقدس نيست، چنان كه تجربه اي منحرف و بر خلاف توحيد هم نمي باشد.

در اين كه منبع تجربه تاريخي جامعه اسلامي، همان الگوي توحيدي است ترديدي وجود ندارد.

امّا آن چه از اين الگو فراتر مي رود، تجربه اي است كه تحت تأثير چند الگوي فاسد قرار گرفته است كه عبارتند از: فرمانروايي، قدرت، تبهكاري، ستم، نژاد پرستي و. . . .

غور كردن در فهميدن ابعاد و پيامدهاي اين واقعيت، راه را براي به دست آوردن درس هاي فكري، اعتقادي و سياسي مي گشايد و به خواسته هاي نهضت اسلامي معاصر از طريق پيوند دادن آن با الگوي توحيدي، خدمت مي كند و باعث تصفيه عوامل نا به ساماني و ازهم پاشيدگي مي شود كه پيش از هر چيزِ ديگر به تجربه خاص جامعه اسلامي باز مي گردد.

به رغم اين كه باور داريم كه وضعيت كنوني مسلمانان اساساً بر اثر روابط حاكم بين المللي به وجود آمده است، ليكن پروژه نهضت اسلامي خود را مسؤول مي داند كه در آن واحد، هم روياروي استعمار قرار گيرد و هم روياروي نابه ساماني هايي كه به تجربه تاريخي اسلامي بر مي گردد.

چه، دست گذاشتن روي نقاط ضعف و انحراف، هيچ زياني به اسلام نمي رساند بلكه مسلمانان را از بسياري بت پرستي ها و انحرافات رها مي سازد كه با تجربه تاريخي و نخستين آنان همراه بود و برنامه هايي را به وجود آورد كه به طرح ها و برنامه هاي قدرت خارجي اجازه نفوذ داد و زمينه مناسب را براي تأسيس پايگاه هاي حكومت آن در درون جامعه اسلامي فراهم ساخت.

/ 14