تحليلي از شفا بخشيِ زمزم - تبرک و استشفا به زمزم (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تبرک و استشفا به زمزم (3) - نسخه متنی

محمدتقی رهبر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحليلي از شفا بخشيِ زمزم

چنانكه ملاحظه كرديم، در روايات بسياري، از پيامبر و ائمه معصوم: و نيز سخنان بزرگان و راويان، از شفابخشي آب زمزم سخن گفته شده و كتب شيعه و سنّي آن را به ثبت رسانيده است.

كه به عنوان دليل نقلي و تعبّد و التزام به كلام معصوم پذيرفته شده و از اين بابت جاي سخن نيست.

با اين حال امكان دارد پاره اي اشخاص در صدد باشند به رمز و راز اين موضوع پي ببرند و در اينجا پرسش هايي را مطرح كنند; از جمله اينكه: چگونه آب مي تواند خاصيت دارويي داشته باشد؟ اين آب چه ويژگي دارد؟ اگر قرار باشد براي شفاي بيماران از آب زمزم استفاده شود پس به دارو و درمان چه نيازي هست؟ و آيا كساني كه از آب زمزم نوشيده اند واقعا شفا يافته اند؟ آيا شرايط ويژهاي براي اين امر وجود دارد و اين شرايط كدامند؟ و پرسش هايي از اين دست. . .

در پاسخ به اينگونه پرسش ها كه اختصاص به زمزم هم ندارد و موارد ديگري چون تربت سيدالشهدا حسين بن علي(ع) را نيز شامل است، به علاوه خواصي كه براي آيات قرآن يا ادعيه و تبرك و توسل براي بهبودي از بيماري رسيده است به نوعي مي تواند مورد اينگونه پرسش ها باشد كه هيچيك از اينها با دانش تجربي پزشكي و علل و اسباب ظاهري و طبيعي، كه بشر بدان دست يافته است، وفق نمي دهد.

بنابراين بايد به كاوش و تحقيق از راز معنوي موارد ياد شده پرداخت، چيزي كه فراتر از دانش پزشكي و آثار طبيعي دارو و درمان معمولي است.

با توجّه به چند نكته مهم كه ذيلا از نظر مي گذرد، مي توان به سؤالهاي بالا پاسخ داد: نخست اينكه: از نگاه موحّدان و مؤمنان، زمام همه امور عالم و سرنوشت آدميان به دست قدرت بي چون الهي است.

اوست كه زنده مي كند و مي ميراند وكوچك ترين فعاليت هاي حياتي بشر چون سلامت و بيماري و. . .

را در قبضه اراده و قدرت خود دارد.

با اين توصيف هر چيزي كه خاصّيت شفابخشي دارد، به طور قطع، بايد مورد تعلق مشيت و اراده او باشد و علل و اسباب نيز تحت اراده او مؤثّر است وگرنه به مثل معروف در گفته مولوي: از قضا سركنگبين صفرا فزود روغن بادام خشگي مي نمود اگر اراده الهي نباشد فراورده هاي دانش پزشكي نيز خاصيت شفابخشي خود را از دست مي دهد و هرگاه خداوند اراده كند كسي بميرد تمام اطباي عالم و داروهاي پيشرفته نتوانند كاري انجام دهند.

پس اين اراده اوست كه همراه با اين وسايل و ابزار و دارو و درمان در نهايت مؤثر و كارساز است و اين امر با استفاده از ابزار و عوامل طبيعي در تضاد نيست بلكه درست در رأس عمود سلسله علل و اسباب و در طول عوامل و ما فوق همه آنها قرار دارد و نه در عرض آنها كه تزاحمي ميان عوامل مادي و معنوي پديد آيد.

اين همان توحيد افعالي است كه در كل نظام آفريش جاري و ساري است.

و تجربه نيز همين را به اثبات مي رساند.

قرآن كريم از زبان حضرت ابراهيم در مقام محاجّه با منكران چنين حكايت مي كند: « وَ اِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينَ ».

39 «و چون بيمار شوم همو مرا شفا دهد. » با اين حال خداوند اسباب و عللي را براي تنفيذ اراده خود در جهان خلقت قرارداده كه در آيات قرآني بدان اشاره شده است.

يك جا از شفا بخشي قرآن سخن مي گويد: « وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآن ما هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِين الّا خَسَاراً ».

40 «از قرآن چيزي فرو فرستيم كه براي مؤمنان شفا و رحمت باشد و ستمكاران را جز خسران نيفزايد. » شايد بتوان گفت: شفاي مذكور در آيه كريمه، به لحاظ خط سير معنوي قرآن و به قرينه آيات 57 سوره يونس و 44 سوره فصّلت، بيشتر ناظر به شفاي معنوي و بهبودي از بيماري هاي اعتقادي و روحي است، امّا اين احتمال نمي تواند شفابخشي طبيعي آيات را نفي كند و بسا عموم آيه آن را در برگيرد و دليل قاطعي بر اختصاص آن به آلام روحي و عقيدتي وجود ندارد.

نتيجه آنكه: قرآن جنبه شفابخشي دارد; از آلام روحي و آلام جسماني، چنانكه بسياري از اولياي خدا با خواندن همين آيه به درمان دردها پرداخته اند.

حال اين مطلب با كداميك از موازين علوم تجربي وفق مي دهد؟ جاي سؤال است.

پس بايد به سراغ عامل و تأثير معنوي در اين موضوع رفت كه در اين صورت هيچ مانع عقلي يا عادي وجود ندارد كه قرآن در بيماري هاي طبيعي نيز شفابخش باشد البته با شرايط و ضوابط خاصّ خود.

همين مطلب را مي توان به تربت امام حسين(ع) و آب زمزم به لحاظ قداستي كه دارند، گسترش داد.

همچنين قرآن به شفابخشي عسل كه فراورده زنبور عسل است تصريح دارد و مي گويد: « فِيهِ شِفَاءٌ لِلنّاس. . . »41 كه اين به طور قطع، شفاي جسماني است و خداوندي كه شفابخشي را در عسل كه محصول گل و گياه طبيعت است قرار مي دهد، همو قادر است در هر عنصر مادّي يا غير مادّي كه بخواهد اين خاصيّت و تأثير را قرار دهد، حتّي آب يا خاك مخصوص كه مورد عنايت او قرار گرفته است.

و بدين ترتيب همانگونه كه عسل شفابخش است، زمزم و تربت نيز شفا بخش مي گردند.

با فرايند و نظام ديگر كه از ديد ما پنهان است و براي ما كشف نشده، منشأ اصلي آن اراده خداوندي است كه هر چه را اراده كند با عقل و اسباب خاص ، كه خود مي داند، بي چون و چرا تحقّق پذيرد; { اِنَّمَا أَمْرُهُ اِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ }42 و اراده بشر و عوامل طبيعي نيز بدون تعلّق مشيت او بي تأثير است; { وَ مَا تَشَاءُونَ اِلّا أَنْ يَشَاءَ اللهُ }.

43 بنابر اين سبب ساز و سبب سوز جز او نيست.

/ 15