دارقطني و حاكم، از قول ابن عباس و او از پيامبر(ص) روايت كرده اند كه فرمود: «ماءُ زَمْزَم لِما شرب له، اِن شربته تستشفي شفاك الله به، و اِن شربته لشبعك أشبعك الله به، وان شربته لقطع ظمأك قطعه، و هي هزمة جبريل و سقياالله اسماعيل».15 «آب زمزم براي هر مقصدي است كه نوشيده شود، اگر به قصد استشفا بنوشي خدايت شفا دهد. اگر براي رفع گرسنگي بنوشي خدايت سير گرداند و اگر براي رفع تشنگي بنوشي آن را رفع كند و زمزم اثر ضربت پاي جبريل و آبي است كه خداوند براي اسماعيل پديد آورد.» همچنين فاكهي در اخبار مكّه از جابر و او از پيامبر(ص) نقل كرده كه فرمود: «ماء زمزم لما شرب له».16 «آب زمزم براي هر چيزي كه به نيّت آن بنوشند سودمند است.» فاكهي همچنين از قول ابوذر آورده است كه گفت: براي نخستين بار كه در كنار كعبه و زير پرده بيت، خدمت پيامبر(ص) رسيدم و بر آن حضرت سلام كردم، آن حضرت پرسيدند كيستي؟ گفتم: مردي از بني غفار، آنگاه دست بر سر نهاده فرمود: چندي است در اينجا هستي؟ گفتم بيش از ده روز. پرسيدند: خوراكت چيست؟ عرض كردم: بجز آب زمزم خوراكي نداشته ام و چنانكه ملاحظه مي كنيد شكم من فربه شده است.)) پيامبر(ص) فرمود: «انّها طعام طعم وشفاء سقم».17 و نيز از ابن عبّاس نقل كرده كه گفت: «طعام من الطعم وشفاء من السقم».18 از قول عايشه هم آورده كه گفت: «رسول خدا(ص) آب مزم را در ظرف ها و مشك ها حمل مي كرد و بر بدن بيماران مي پاشيد و به آنها مي نوشانيد.»19