در بخش هاي گذشته، به سرآغاز و چگونگي پيدايش زمزم پرداختيم. اكنون كه از آن واقعه مهم و تاريخ ساز چهارهزار سال مي گذرد، زلال زمزم همچنان در جوار كعبه معظمه جاري است و جرعه نوشان عشق و تشنه كامان وصل را سيراب مي كند و تا قيامت مي جوشد تا گواهي صادق از رويش نهال محبت در كوير انقاع و درخشش نور اميد در وادي حيرت و نوميدي ها باشد كه خاندان حضرت ابراهيم (ع) بذر آن را پاشيدند و ثمره اش را ديدند; « ... وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ ...». در طول چهار هزار سالي كه بر اين پديده شگفتِ حرمِ الهي گذشته، زمزم تحوّ لاتي را از سر گذرانده است و بي شك در رهگذر حوادث، به يك روال طي مسير نكرده است. مدّت زماني آشكار بود و از آن استفاده مي شد و در فترتي از زمان، در دل صخره ها و رمل ها پنهان ماند و در فترتي ديگر غواصان بحر محبّت و ساقيان حرم، اين گوهر گرانسنگ را در اعماق زمين و ميان سنگ هاي سوخته كاويدند و لايروبي كردند تا سرچشمه آن را براي لب هاي خشكيده و جگرهاي تفتيده ميهمانان خدا جاري سازند و زائران بيت عتيق را در آن ديارِ بي آب و علف سيراب كنند.هر چند تفصيل اين تحو لات، از حوزه تحقيق و كاوش كنوني بيرون است امّا اجمال اين وقايع را بر اساس مستندات تاريخي مي توان مرور كرد و در چند مقطع تاريخي به بررسي نهاد: