(( سقايه اسماعيل(ع) )) در آغاز به صورت چشمه اي از زمين خشگ بيرون زد و هاجر كوشيد با خاك و رمل، اطراف آن را مسدود كند تا آب هدر نرود و او و فرزندش بتوانند از آن استفاده كنند! و در اين حال بود كه آن فرشته مقرّب، كه براي مددكاري دو ميهمان غريب خدا آمده بود، به هاجر گفت: ((بر ساكنان اين وادي، از تشنگي هراس نداشته باش. چه، اين چشمه اي است كه ميهمانان خدا از آن خواهند نوشيد.))1 و بدينگونه با بيان نقش تاريخي زمزم هاجر را آرامش داد و نه تنها هاجر و اسماعيل، كه قبائل صحرانشين حوالي مكه نيز بر سر سفره زمزم گرد آمدند تا جامعه نخستين ((ام القري)) را تشكيل دهند و پرندگان صحرا و وحوش و طيور به سوي آن چشمه شتافتند تا ريزه خواران زمزم شوند... از روايات چنين برمي آيد كه ابراهيم و اسماعيل اين چشمه را به صورت چاهي درآوردند تا از دستبرد حوادث مصون بماند و آب آن فزوني گيرد و كفاف ساكنان و مسافران را بدهد. در حديث مفصّلي كه از قول امام صادق(ع) درباره حوادث مكه و بناي كعبه و تحولات زمزم و شرح حال ابراهيم و اسماعيل و وقايع ديگري در اين خصوص در كُتب حديث آمده است، چنين مي خوانيم:((اسماعيل (ع) از كميِ آب به ابراهيم(ع) شكايت كرد، آنگاه خداوند بزرگ به ابراهيم فرمود كه چاهي را حفر كند تا حاجيان از آن بنوشند، سپس جبرئيل فرود آمد و چاه آنان; يعني زمزم را حفر كرد تا آب آن نمودار گشت، آنگاه جبرئيل به ابراهيم گفت در چاه فرود آيد، بسم الله ... بگويد و آن را از چهارگوشه حفاري كند، كه يكي از اين زاويه ها به طرف بيت الله بود و از هر يك از اين چهار زاويه چشمه اي جوشيد و جبرئيل و ابراهيم از چاه خارج شدند و جبرئيل به ابراهيم گفت: از اين آب بنوش و براي فرزندانت دعا كن و به طواف كعبه بپرداز كه اين چشمه اي است كه خداوند براي فرزندان اسماعيل پديد آورده است...))2 از صدر و ذيل روايت فوق چنين استفاده مي شود كه گفتگوي ابراهيم و اسماعيل در خصوص كم آبي مكه، پس از بناي كعبه و انجام مراسم حج بوده است; بدينگونه كه اسماعيل با پدرش در يكي از سفرهايش از شام به سوي مكه، در خصوص آب اين سرزمين صحبت كرد كه به حفاري زمزم با كمك جبرئيل انجاميد و اين واقعه با پيدايش زمزم در كودكي اسماعيل چند سال فاصله داشت و هنگامي بود كه اطراف كعبه و زمزم جماعتي زندگي مي كردند و كساني براي زيارت مي آمدند و آب كفاف نمي داد. در هر حال، آنچه مدّ نظر ماست، حفر زمزم و به صورت چاه درآمدنش به وسيله ابراهيم است. فاكهي، تاريخ نگار مكّه نيز از حفر زمزم به وسيله ابراهيم سخن گفته است. وي از قول عثمان بن ساج از ((وهب بن منبّه)) چنين نقل مي كند:((سرزمين مكه در آن روزگار آب نداشت و به همين جهت كسي در آنجا ساكن نمي شد، تا اينكه خداوند زمزم را براي اسماعيل پديد آورد و به دنبال آن، مكه آباداني گرفت و قبليه اي از ((جُرهُم)) به هواي آب در آنجا مسكن گزيدند...))عثمان بن ساج اضافه مي كند: ((زمزم اثر پاي جبرئيل است. چشمه اي كه خداوند براي اسماعيل پديد آورد، در آن روز كه او و مادرش تشنه بودند و جبرئيل آنان را از آن مشكل رهانيد. و از آن پس ابراهيم(ع) اين چاه را حفر كرد و آنگاه با گذشت زماني، ذوالقرنين آن چاه را تصرف كرد و بر آن سلطه يافت (وآسيب رسانيد) و به گمانم كه در آن حال ذوالقرنين از ابراهيم مي خواهد كه براي او به درگاه خدا دعا كند و ابراهيم به او مي گويد:چگونه دعا كنم در حالي كه شما چاه مرا ويران كرديد؟! و ذوالقرنين پاسخ مي دهد: من به چنين كاري دستور ندادم و كسي به من نگفت كه اين چاه از آن ابراهيم است و سرانجام سلاح جنگ بر زمين نهاد.))3