بازتاب مردم در برابر بازسازي مسجدالنبي توسط عمر بن عبد العزيز
در اين باره مطالبي را در تاريخ مي بينيم كه نشان مي دهد بسياري از اهل مدينه از اين كار خرده گيري و انتقاد كردند: سعد بن مسيب مي گفت «دوست مي داشتم كه حجره هاي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به همان صورت و بدون افزودن و پيوستن آن به مسجد، همواره باقي مي ماند تا مردم مي ديدند رسول خدا(صلي الله عليه وآله) چگونه زندگاني مي كرد. و مي گفت: وقتي من داخل حجره آن حضرت مي شدم و دستم را بالا مي بردم با سقف آن ـ چون كوتاه بود ـ تماس برقرار مي كرد».ليكن براي وارد كردن حجره ها در مسجد و پيوستن آنها به آن، علّت و انگيزه در كار بود كه در اين باره از بعد سياسي و يا شخصي و يا ابعاد ديگر، آراء گوناگوني را خاطرنشان ساختند. تعليل و توجيه اين جريان بر اساس محور بحث ما، چندان مهم نيست; آنچه براي ما داراي اهميت است، حركت و عنايتي است كه مربوط به بعد عمراني و اضافات و توسعه هايي بوده كه در مسجد نبوي پديد آمد:حجره هاي همسران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در زمان وليدبن عبدالملك و مباشرت عمربن عبدالعزيز به مسجدالنبي پيوست و در درون مسجد به عنوان بخشي از آن در آمد.عمر بن عبدالعزيز(رضي الله عنه) وقتي در صدد توسعه و بناي مسجد برآمد، ساختمان آن را بازسازي كرد و ديوار آن را فرو ريخت; ليكن آن را به همان صورتي كه عثمان بنا نهاد سامان داد; و بر اهل مدينه بانگ برآورد: بياييد و شاهد و ناظر وضع و نهاد قبله باشيد تا نگوييد عمر بن عبدالعزيز، قبله مسجد ما را منحرف نمود. عمر بن عبدالعزيز قبله را به اجماع مسلمين در مسجد نبوي مشخص و داراي نشان ساخت بدانسان كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آن را مشخص فرموده بود.چنانكه با اتفاق نظر و قاطعيت مي گويند: هرگاه كسي سوگند ياد كند و خدا را شاهد گيرد كه محراب و مصلاي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در مسجد نبوي در سوي قبله قرار دارد به هيچ حَنْث و گناهي دچار نمي آيد. البته در اين نوشتار خواهيم ديد كه مسجدالنبي را همزمان با حيات آن حضرت، محرابي نبود.