حج در كلام رهبر(14)
حج در جوهر و ذات خود داراي دو عنصر اصلي است: تقرب به خدا در انديشه و عمل، و اجتناب از طاغوت و شيطان با جسم و جان.. همه اعمال و تروك حج، براي ايندو و در جهت آن و تأمين ابزارها و مقدمات آن است، و اين در حقيقت خلاصه اي از اسلام و همه دعوت هاي الهي نيز هست كه: «ولقد بعثنا في كلّ أُمّة رسولا أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»1 در آيات حج تعبيرات: «حنفاء لله غير مشركين به»2 يا «فإلهكم إله واحد فله أسلموا»3 يا «فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا الله كذكركم آباءكم أو أشدّ ذكرا»4 و امثال آن ناظر به همين دو عنصر اصلي است، تقرب به خدا، ذكر و نماز و تسليم و احرام و به خود و خدا انديشيدن و سعي و صفا را مي طلبد و در نهايت زاد و توشه تقوا را در كوله بار حاجي مي گذارد: «وتزوّدوا فإنّ خير الزاد التقوي واتّقون يا أُولي الألباب.»5و اجتناب از شيطان و طاغوت، دل كندن از شهوات و هوس هاي خواركننده و كمك گرفتن از نيروي صبر و اراده خود و نيز نيروي عظيم امت اسلامي را لازم دارد كه همانا در حركت دستجمعي و همراهي و همدلي و همگامي و هم زباني همگان در طواف و سعي، و وقوف در عرفات و مشعر و منا، و هدف گرفتن دستجمعي جمرات شيطان و رمي از همه جا و همه سو به آن و ابراز و برائت عمومي از آن حاصل مي شود، و در نهايت، گره خوردن دست ها و دل ها و عزم هاي مسلمين از همه جاي امت اسلامي به يكديگر و احساس قدرت و امنيت در سايه وحدت را پديد مي آورد كه: «واذ جعلنا البيت مثابة للناس وأمنا.»6اگر حج، چنانكه قرآن خواسته و پيامبر ـ ص ـ فرموده و عمل كرده به جاي آورده شود و چنانكه فرموده: «خذوا عنّي مناسككم» مناسك آن از عمل او گرفته شود، تأمين كننده كمال فرد و عزت امت است. هر كس با چنين حجّي مخالفت كند و حج را جدا از اين خطوط و نشان هاي اصلي آن بخواهد، با كمال جويي فرد مسلم و عزت امت اسلامي مخالفت كرده است.1 ـ نحل : 36 2 ـ حج : 31 3 ـ حج : 34 4 ـ بقره : 200 5 ـ بقره : 197 6 ـ بقره : 125