هر چه در جهان خارج هست، ريشه در مخزن الهي دارد و از آنجا تنزّل كرده است ولي حجراسود خصيصه اي دارد. بدين جهت در مواردي كه ذات اقدس اله مي فرمايد: «انزلنا»; مثل «وانزلنا الحديد فيه بأس شديد»11 در اينجا تعبير «انزلنا» بجاي «خلقنا» نيست، بلكه ناظر به انزال واقعي است. البته انزال به نحول تجلي است نه به صورت تجافي. يا مي فرمايد: «انزل لكم من الأنعام ثمانية ازواج»12; يعني از هر قسم، اهلي و وحشي، هشت جفت براي شما نازل كرد (گوسفند اهلي و وحشي، گاو اهلي و وحشي، اسب وحشي و اهلي،...) البته مراد اين نيست كه همان گونه كه برف و باران را نازل كرد، گاو و گوسفند يا آهن را نازل كرد، بلكه به معناي آن كه اصل و ريشه آن نزد خداست. در سوره حجر «و ان من شي الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم»13 يعني هر چه در جهان طبيعت است ريشه اش در خزاين الهي است و از آنجا تنزل كرده است. از اين رو انزال حقيقي است نه آن كه به معناي خلق و آفرينش باشد.با اين همه حجراسود خصيصه اي غير از اين اصل كلي دارد; يعني همان گونه كه اگر مكاني مسجد شد، روز قيامت شفاعت و شكايتي دارد ليكن اماكن عادي چنين نيستند; زيرا در آنها برنامه خاصي برپا نمي شود و اين تنها مسجد است كه از عده اي شكايت و به سود عده اي شهادت مي دهد; حجراسود نيز چنين است و اگر در نهج البلاغه آمده است كعبه از سنگ هايي تشكيل شده كه سود و زياني ندارد،14 ناظر به احجار خود كعبه است نه حجراسود; زيرا كه اين سنگ طبق نقل محدث قمي ـ ره ـ خصايصي نيز دارد.