از ديگر اعمال ناشايست معاويه در اين زمينه, سياست تحريف حديث و تغيير در مضمون و محتواى روايات بود. اين تحريف كه به منظور تحكيم, تثبيت و تقويت پايه هاى لرزان حكومت وى و سركوب مخالفان انجام مى گرفت, بر دو محور اساسى تكيه داشت: نخست, تحريف معنايى و محتوايى احاديث؛ و ديگرى, تحريف لفظى و تصحيف عبارات و الفاظ حديث. اتّخاذ اين سياست, موجب شد كه در پاره اى لحظات حسّاس, از خطر حتمى رهايى پيدا كند و در كوتاه مدت, به اهداف شوم خود برسد. به نمونه هايى از هر دو نوع تحريف, اشاره مى كنم:
تحريف لفظى
الف. ابن ابى الحديد مى نويسد: معاويه به سَمُرة بن جُندب, مبلغ صد هزار درهم پيشنهاد كرد تا بگويد آيه «ومن الناس من يعجبك قوله فى الحياة الدنيا و هو ألَدُّ الخصام» [23] كه در شأن كفّار و مشركان است, در شأن على(ع) نازل شده است و آيه «ومن الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه» [24] كه در خصوص على(ع) و به سبب حادثه «ليلة المبيت» نازل شده, مربوط به ابن ملجم مرادى, قاتل آن حضرت است. سَمُرة بن جندب, از آن جا كه اين مبلغ را براى چنين تحريف آشكارى كه متضمّن مايه گذاشتن وى از دين خود بود, كافى نمى دانست, آن قدر با معاويه چانه زد تا بالاخره هر دو به چهارصد هزار درهم رضايت دادند و او نيز طبق خواست معاويه عمل كرد. [25] بد نيست به اين نكته درباره سمره اشاره شود كه او همان كسى است كه در واقعه كربلا در صف لشكريان عبيداللّه بن زياد قرار داشت و مردم را به جنگ با سبط پيامبر(ص), تشويق مى كرد و پيش از آن نيز در بصره به عنوان معاون زياد بن ابيه, انجام وظيفه مى كرد و همان كسى است كه پيامبر(ص) درباره مشكل آفرينى هاى وى, سال ها پيش از آن, سخن مشهور «لاضَررَ و لاضِرارَ فى الاسلام» را فرموده بود. [26] ب. تحريف لفظى ديگرى كه آشكارتر از نمونه اوّل است, تغييرى است كه معاويه در حديث منقول از پيامبر(ص) ايجاد كرد. آن حضرت, در نقل صريحى درباره معاويه چنين فرمود: اذا رأيتم معاوية على منبرى فاقتلوه. [27] هرگاه معاويه را بر فراز منبر من ديديد, او را بكشيد. حديث مذكور به دستور معاويه به اين شكل تغيير پيدا كرد: اذا رأيتم معاوية على منبرى فاقبلوه فإنّه أمين مأمون. [28] هرگاه معاويه را بر منبر من ديديد , او را بپذيريد, كه او شايسته امانت و امانتدار است. چنانچه مشاهده مى شود, در متن سخن پيامبر(ص), دو تحريف آشكار صورت پذيرفته است: نخست, تغيير عبارت «فاقتلوه», به عبارت بى تناسب «فاقبلوه» است كه در عين حال, به كنايه مى فهماند كه حكومت جابرانه معاويه, مقبوليت عمومى نداشته؛ ولذا سعى مى كرده است با سوء استفاده از ارزش هاى دينى و نام مقدس پيامبر(ص) خود را به مردم بقبولاند. دوم, افزودن عبارت «فإنه أمين مأمون» به حديث است كه بسيارى از بزرگان حديث, بر ساختگى بودن آن (و عبارات همانندش) تصريح كرده اند. [29]