3. جعل حديث - سرگذشت حدیث در دوره معاویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرگذشت حدیث در دوره معاویه - نسخه متنی

نادعلی عاشوری تلوکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3. جعل حديث

از ديگر اقدامات معاويه در مورد حديث, كه در واقعْ محورى ترين اقدام وى محسوب مى شود, سياست جعل حديث است. از آن جا كه معاويه, ممانعت از نقل و كتابت حديث و نيز تغيير و تحريف احاديث صحيح را براى نيل به اهداف شوم خود كافى نمى ديد, به سياست جعل حديث روى آورد. گرچه اين پديده ناميمون, از زمان حيات پيامبر(ص) آغاز شد, [42] امّا اوج آن, در زمان حكومت سياه بنى اميه, بويژه در دوره فرمانروايى معاويه بود. [43] از ابن عرفه, معروف به نَفطَوَيه ـ كه از علماى حديث است ـ چنين نقل شده است:

انّ أكثر الأحاديث الموضوعة فى فضائل الصحابة, افتعلت فى أيّام بنى أمية, تقرّباً اليهم بما يظنّون أنّهم يرغمون به أنوف بنى هاشم. [44]

بايد بر سخن ابن عرفه افزود كه جعل احاديث در دوره بنى اميه, تنها به فضائل صحابيان و عدالت آنها منحصر نمى شود؛ بلكه در همه زمينه هاى قابل استفاده براى دستگاه معاويه و از آن جمله, درباره سلطنت و پادشاهى و تبديل خلافت پيامبر(ص) به ملك و سلطنت, حديثْ جعل شده است. [45]

نبايد تصوّر كرد كه اتّخاذ اين سياست از سوى معاويه, با آنچه درباره سياست منع حديث اشاره كرديم, در تضاد و تقابل است؛ بلكه همان گونه كه در آن بحث, بويژه در نمونه «ب» بيان گرديد, سياست منع حديث, بيشتر مربوط به فضائل اهل بيت پيامبر(ص), بخصوص على(ع) بوده و اين سياست(جعل), بيشتر به فضائل و مناقب خاندان بنى اميه و طرفداران آنها مربوط مى شود. ذيلاً مهم ترين محورهاى جعل حديث را به اختصار برمى شمريم:

الف. جعل حديث در فضائل بنى اميه

بى ترديد, خصومت و دشمنى خانواده ابوسفيان و خاندان بنى اميه با اسلام و قرآن, هرگز به معاويه و كارخانه جعل حديثش اجازه نمى داد كه به آسانى هر آنچه را كه از فضائل مى خواهد, به مردم بقبولاند. از اين رو, سعى كرد تا علاوه بر جلوگيرى و ممانعت از انتشار مناقب اهل بيت(ع), به جعل احاديثى در مدح و ستايش اصحاب پيامبر(ص) كه با وى همگام بودند, بپردازد. مؤلف توانمند كتاب اخبار و آثار ساختگى, در اين باره مى نويسد:

حزب اُموى, پس از آن كه به شكل محورى ترين حزب در مخالفت با على(ع) درآمد, هرچند از ديدگاه اكثر مسلمانان, شرايط يك حاكم پذيرفته شده را نداشت, امّا با همه وسائل, براى استوار ساختن پايگاه دينى خود و تقويت آن, دست به كار شد و به همين منظور, آزمندان و نيز كينه توزانى را كه در پيرامون خود گرد آورده بود, براى جعل احاديثى كه منزلت و ارج اين حزب و خاندان اموى را بالا مى برد و خلفاى ثلاثه را بر همه مردم برترى مى داد, به كار گرفتند و آنان نيز احاديثى در برترى دادن شام و ديگر شهرهايى كه ساكنان آن طرفدار اين حزب بودند, بر ساير شهرها و بر همه سرزمين ها, و نيز ده ها حديث در مذمت على(ع) و خاندان بنى هاشم, به قصد فريب دادن مردم و باز داشتن آنان از آنچه كه از رسول اكرم درباره على(ع) و فرزندانش شنيده و به يكديگر منتقل نموده بودند, جعل كردند. [46]

احمد امين مصرى, در كتاب ضُحى الاسلام, اين حقيقت تلخ را مورد تأكيد قرار داده و پس از بررسى جنبه هاى مختلفِ انگيزه هاى جعل حديث, مى نويسد:

در مقام عمل, امويان, هم خود جعل حديث مى كردند و هم براى آنان حديثْ جعل مى شد كه از جنبه هاى مختلف در خدمت سياست هاى آنان قرار مى گرفت. از اين جمله, احاديثى است در انبوه نمودن مناقب خليفه سوم؛ چرا كه وى, در ميان خلفاى راشدين, تنها خليفه اُموى است و امويان, بيش از هر خليفه ديگر, با او پيوند و ارتباط دارند. [47]

ابن ابى الحديد هم بر اين باور است كه گرچه جعل حديث در فضيلت بنى اميه از دوره معاويه كم و بيش آغاز مى شود, امّا در زمان حجّاج بن يوسف ثقفى, شكل گسترده ترى به خود مى گيرد و او به دستور خليفه وقت, گروهى را مأمور انجام دادن چنين اقدام ناستوده اى مى كند:

و ولّى عليهم الحجّاج بن يوسف, فتقرب اليه أهل النسك والصلاح والدين ببغض عليّ و موالاة أعدائه, و موالاة من يدّعى قوم من الناس أنّهم أيضاً أعداؤه؛ فأكثروا فى الرواية فى فضلهم وسوابقهم ومناقبهم, و أكثروا من البغض من عليّ(ع). [48]

/ 10