4. حدوث زمانى عالم - علامه مجلسی و نقد دیدگاه های فلسفی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علامه مجلسی و نقد دیدگاه های فلسفی - جلد 1

علی نصیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4. حدوث زمانى عالم

يكى از اختلافات عميق ميان فلاسفه و متكلمان، تبيين چگونگى نياز ممكن و معلول به علت است، فيلسوف حدوث ذاتى را عامل فقر و نياز معلول به علت مى شناسد، اما متكلم حدوث زمانى را سبب نياز معرفى مى كند. نتيجه اين اختلاف نگرشْ آن است كه عالم از نظر فلسفه به رغم قديم بودن مى تواند حادث باشد، درحالى كه متكلم اين مدعا را نمى پذيرد و قدمت را با ضرورت وجوب ذاتى يكى مى داند و اجتماع ميان قدمت زمانى و حدوث را ممتنع و عالم را حادث زمانى مى شناسد.[34] باتوجه به آنكه در ظاهر آيات و
روايات قرائن و شواهد بسيارى بر حدوث زمانى عالم آمده، طبيعى است كه محدثان همصدا با متكلمان، عالم را حادث زمانى بدانند و گفتار فلاسفه را مخالف قرآن و سنت و مخالف ضرورت دين قلمداد كنند.

علامه مجلسى در توضيح «باب حدوث عالم و اثبات محدث»، در اثر مرحوم كلينى، ديدگاههاى اديان و ملل را در اين باره مى آورد و مى گويد:

تمام مسلمانان، يهود، نصارا و مجوسْ عالم را در ذات و صفات و به صورت فردى و نوعى حادث زمانى مى دانند، اما اكثر فلاسفه و دهريها و مدعيان تناسخ مادّه و صورت عقول، نفوس و افلاك و صورت عناصر را قديم مى دانند.

علامه چنين ادامه مى دهد:

فان ذلك مما اطبق عليه المليون و دلت عليه الايات المتكاثرة و الاحاديث المتواترة الصريحة في ذلك، و عدم القول بذلك مستلزم لانكار ما ورد في الايات و الاخبار من فنأ الاشيأ و خرق السماوات و انتشار الكواكب بل المعاد الجسمانى؛[35]
اين باورى است كه تمام دينداران بر آن اجماع دارند و آيات فراوان و روايات متواتر و صريحى بر آن دلالت مى كند، و عدم اعتقاد به آن مستلزم انكار آيات و رواياتى است كه از نابودى اشيا و شكافتن آسمانها و پراكنده شدن ستارگان بلكه از معاد جسمانى سخن به ميان آورده اند.

5. عدم تجرد فرشتگان

مرحوم كلينى با توجه به رواياتى كه در آن از ورود فرشتگان به خانه ائمه(ع) سخن به ميان آمده، بابى را تحت عنوان «باب إن الائمة تدخل الملائكة بيوتهم وتطأ بسطهم و تأتيهم بالاخبار» گشوده است. در يكى از اين دست روايات به نقل از امام صادق(ع) چنين آمده است:

حسين بن ابى العلأ مى گويد: امام صادق(ع) دستش را به متكاهايى كه در خانه
بود زد و فرمود: اى حسين! اينها متكاهايى است كه فرشتگان بارها بر آن تكيه داده اند و ما گاهى پرهاى كوچكشان را از زمين برچيده ايم.[36]
علامه مجلسى از ظاهر اين روايت نتيجه گرفته است كه بر خلاف نظر فلاسفه كه فرشته را موجودى مجرد مى دانند، فرشته موجودى مادّى است:

والخبر يدل صريحاً على تجسم الملائكة و انهم اولوا أجنحة كما عليه اجماع المسلمين ردّاً على الفلاسفة و من يتبعهم؛[37]
اين روايت به صراحت بر جسمانيت فرشتگان و اينكه داراى بال اند دلالت مى كند؛ چنان كه مسلمانان بالاجماع در برابر فلاسفه و پيروانشان بر همين عقيده هستند.

ظاهراً در استناد ادعاى تجرد فرشتگان به فلاسفه جاى ترديد وجود ندارد. حكيم ملاهادى سبزوارى به نقل از صدرالمتألهين در تبيين ماهيت فرشتگان چنين آورده است:

... دوم ديدگاه فلاسفه است كه مى گويند: فرشتگان جواهر قائم به ذات اند كه فاقد تحيّز مكانى اند و از نظر ماهيت با انواع نفوس ناطقه بشرى تفاوت داشته، نسبت به آنها از استعداد و توان كامل ترى برخوردارند....[38]
جوهر قائم به ذات بودن و عارى بودن از قيد تحيز مكانى و نيز كامل تر دانستن فرشتگان از نفوس بشرى، صفاتى است كه تجرد فرشته را اثبات مى كند. همچنين علامه طباطبايى در تفسير آيه يكم سوره فاطر كه از برخوردارى فرشتگان از بالهاى متعدد سخن به ميان آورده، به صراحت از تجرد آنان دفاع كرده است.[39] بخشى از عبارت ايشان چنين است:

... از اينجا آشكار مى گردد كه فرشتگان موجوداتى هستند كه در وجود خود از مادّه جسمانى اى كه در معرض زوال و تباهى و تغييرات و از ويژگيهاى آن
كمال يابى تدريجى است، مبرّا هستند... و از اينجا به دست مى آيد آنچه كه در روايات از صورتهاى فرشتگان و شكلها و هيأتهاى جسمانى آنها آمده... ، بيانگر تمثلات و ظهور آنان براى پيامبران و ائمه(ع) است و مقصود تشكل [شكل يابى] نيست ؛ زيرا ميان تمثل و تشكل فرق است....[40]
ايشان برخوردارى فرشتگان از بال را كنايه از قدرت سير و تفاوت شمار بالها را ناظر به تفاوت اين قدرت مى داند و بر اساس ديدگاهى كه بر دلالت واژه ها ـ به ويژه واژه هاى لاهوتى ـ بر گوهر معنايى تأكيد دارد، معتقد است كه اطلاق واژه جناح [= بال] آن را در معناى ظاهرى و مادّى محدود نمى سازد.

صرف اطلاق لفظِ جناح [= بال] و زغب [= پرِ خُرد] ضرورتاً بدين معنا نيست كه فرشتگان به سان غالب پرندگان داراى بال و پر باشند، چنان كه در نظاير چنين واژه هايى نظير واژه هاى عرش، كرسى، لوح، قلم و جز آن چنين است.[41]
به نظر مى رسد كلمه «زغب» كه در اين گفتار آمده، به رواياتى اشاره دارد كه در آنها از اين واژه استفاده شده و علامه مجلسى با استناد به اين دست از روايات، به جسمانى بودن فرشتگان رأى داده است. به هر روى، ظواهر آيات و روايات و براهين عقلانى ديدگاه فلاسفه را تقويت مى كند. و شگفت از مؤلف كنز الدقائق است كه مى گويد:

اكثر مسلمانان فرشتگان را اجسام لطيفى مى دانند كه قادر به شكل يابى در اشكال مختلف اند و دليلشان آن است كه پيامبران فرشتگان را مى ديده اند.[42]
نسبت دادن اين نظريه به اكثر مسلمانان جاى تأمل دارد و همان گونه كه مرحوم علامه طباطبايى آورده اند ديدن با تمثل فرشتگان قابل جمع است. بنابراين، قابل رؤيت بودن فرشتگان براى پيامبران (ص) ضرورتاً به معناى تجرد آنها نيست.

در برخى از روايات آمده است: جنيان به خانه هاى ائمه(ع) آمد و شد داشته اند و برخى از اصحاب ائمه(ع) آنان را ديده و دريافته اند كه آنها از اجنّه بوده و در خدمت ائمه(ع) هستند.[43] علامه مجلسى از اين روايات نتيجه گرفته كه جن، موجود مادّى لطيف است. علامه معتقد شده است ادعاى فلاسفه مبنى بر انكار يا عدم رؤيت آنها خروج از دين است:

و يدل على أن الجن يمكن للناس رؤيتهم حتى لغير الانبيأ والاوصيأ(ع) و أنهم أجسام لطيفة يتشكّلون باشكال الانس و غيرهم... و القول بنفيهم او عدم جواز رؤيتهم خروج عن الدين و هو مذهب فلاسفة الملحدين و منهم من ينكر رؤيتهم إذا كانوا بصورهم الاصلية و هو ايضاً باطل؛[44]
اين روايت دلالت دارد كه غير پيامبران و اوصيا، يعنى عموم مردم، مى توانند جن را ببينند، و ثابت مى كند كه اجنّه اجسام لطيفى هستند كه به شكلهاى انسانى يا ساير اشكال درمى آيند... و اعتقاد به انكار يا عدم امكان ديدن جنّيان، خروج از دين است، و اين نگرش فلاسفه ملحد است. برخى از فلاسفه نيز معتقدند كه ديدن اجنّه با صورت واقعى شان امكان ندارد. اين نظريه نيز باطل است.[45]
نگارنده به ديدگاه روشنى از فلاسفه درباره ماهيت جن بر نخورده است، اما از ديدگاهى كه در ترتيب موجودات بر اساس مراتب وجودى آنها ارائه داده اند، مى توان استفاده كرد كه فلاسفه نيز جنيان را از نوع اجسام لطيف مى شمارند و جسم لطيف بودن با امكان رؤيت كاملاً سازگار است.

/ 9