قرآن مجيد افزون بر آن كه پيروان خود را به تبعيت از دليل و برهان فرا خوانده است همواره از مخالفان و معارضان خود نيز دليل و برهان طلب مى كند. به عنوان نمون در مقام احتجاج با مشركان مى فرمايد: اله مع الله قل هاتوا برهانكم ان كنت صادقين . 24 آيا خداى ديگرى همراه خداست ؟اگر راست مى گويند دليل و برهان خويش را بياوريد. و در مقام تخطئه پندارهاى غلط اهل كتاب همين معنا را يادآور شده مى فرمايد:قالوا لن يدخل الجنه الا من كان هودااو نصارى تلك امانيهم قل هاتوالرهانكم ان كنتم صادقين. 25 گفتند: جز آنان كه يهودى يا نصرانى باشند به بهشت داخل نخواهند شد.اين آرزوهاى ايشان است . بگو: اگر راست مى گوييد برهانتان را بياوريد.لازمه تحدى و برهان طلبى قرآن اين است كه اسلام به مخالفان آزادى داده است . تا آراء و عقايد خود را بى پروا بااستدلال و برهان بيان كنند. در غيراين صورت تحدى (برهان طلبى ) بى معنا خواهد بود.
د: نقل آراء و نظرات مخالفين :
يكى ديگراز شيوه هاى قرآن در مقام برخورد با آراء وانديشه هاى مخالفان اين است كه : كفرآميزترين سخن آنان را همراه بااستدلايشهان نقل مى نمايد و سپس به نقد وايراد آن مى پردازد.[قال الذين كفروالله ، قال الذين اشركوالله] و تعبيرات مشابه آن بيانگر اين حقيقت است و به گفته استاد شهيد مرتضى مطهرى : [ اگر ماديين و غير خداپرستان افكارى داشته اند واستدلالهايى كرده اند همان است كه در كتب مذهبى آمده و بر زبان ائمه[ ع] جارى شده و بدينوسيله به ثبت رسيده والا خودشان كتبى مكتوب نداشته اند]. 26 اين شيوه قرآن دليل بسيار روشن ديگرى است براين كه نه تنها مخالفان در بيان عقيده و آراى خويش آزادند كه مسلمانان به ثبت و ضبط دقيق نظرات آنان كه ضرورت يك برخورد صحيح باافكار ديگران است تشويق شده اند. ه: عدم جواز تقليد دراصول دين : مطلبى را كه فقهاء و بزرگان دين آن را به صورت اصل مسلم به صراحت در آغاز رساله هاى علميه اعلان داشته اند عدم جواز تقليد دراصول دين است . اين اصل مبين اين است كه نقد و بررسى كه لازمه يك انتخاب غيرتقليدى است نسبت به اصول دين امرى اجتناب ناپذيراست و هر انسانى اين حق را دارد كه براى رسيدن به عقيده متقن اسلامى به بحث و بررسى درباره مسائل اعتقادى اسلام بپردازد واظهار راى و عقيده نمايد.از نصوص دينى كه به طور خلاصه بدان اشاره شد به اين نتيجه مى رسيم كه از ديدگاه اسلام آزادى بيان حتى براى ملحدان و منكران دين امرى روشن و بديهى است و همه افراد مجازند در برابر منطق اسلام به بحث واستدلال بپردازند و نظر خود راارائه دهند وابرازانديشه و عقيده از جانب هر كس كه باشد محترم است و مسلمان موظف به برخورد صحيح و نيكو با سخنان و عقايد مخالف مى باشند.
قوت منطق اسلام
مطلب ديگر كه در تاييد نصوص ياد شده ازاهميت فراوان برخوردار است برخوردارى اسلام از منطق قوى در برابر مخالفان فكرى خويش است . بدون شك آن كه از قوت منطق برخورداراست و به راه صواب و هدايت گام بر مى دارد هيچ گاه از برخوردافكار و انتقادها نمى هراسد. نگرانى از رودررويى باافكار وانديشه هااز جانب كسى است كه از خويشتن بيمناك بوده و در خود حقيقتى سراغ ندارد. و به شهادت تاريخ محيط آزاد براى دين و مناظرات بااديان و مكاتب مختلف نه تنها موجب اضمحلال و ركود دين نگشته كه زمينه هر چه روشنتر شدن مفاهيم دينى را مهيا كرده است . جاى انكار نيست كه انبوه معارف الهى و فلسفى در زمينه هاى مختلف و غناى فرهنگ و فراهم آمدن گنجينه هاى پربهاى معارف از زمان اميرمومنان وامام باقر و صادق[ ع] معلول آزادى مخالفان در بحث و مناظره و ميدان يافتن پرسش و پاسخ و موشكافى عالمانه از باورها وايمان ها بوده است كه در طى آن مباحث زواياى مبهم معارف دينى كشف گرديده و بطلان تفكرات مادى و مخالفان اسلام آشكار گرديده است .
2. سيره معصومان
شيوه برخورد پيامبر[ ص] وائمه معصومين[ ع] باافكار مخالف به خوبى بيانگر وجود محيطى آزاد براى بيان انديشه هاى مخالف دراسلام است .از سيره اين بزرگان به روشنى مى تواند دريافت كه آنان نه تنها با گفتار كه در عمل نيز سعى داشته اند محيطى سالم براى تضارب آراء در جامعه ايجاد نمايند همگان بدون ترس و دلهره آنچه را مى انديشند بيان كنند و به نقد و بررسى آراى ديگران بپردازند. بنابراين شاخت و آگاهى اين سيره سند زنده و گويايى است بر حقانيت ادعاى ما در زمينه آزادى بيان دراسلام .