مقصود آن است كه در بيان انديشه و سخن صداقت داشته باشد. آنچه خود مى انديشد و بدان معتقداست بازگو كند واز نفاق واستقاط و تحريف واقعيتها در جهت پنهان نمودن چهره واقعى خود دورى گزيند و متاع خود را آنگونه كه هست بدون تلبيس عرضه كند. در غيراين صورت نظام اسلامى حق دارد به عنوان دفاع از آزادى وامنيت فرهنگى جامعه جلواينگونه روشهاى غير منطقى را بگيرد. به فرموده استاد شهيد مطهرى :كتابهايى كه ولو ضد دين ضداسلام و ضد خدا هستند ولى بر يك منطق و يك طرز تفكر خاص استوارند يعنى واقعا كسى به يك طرح و يك فكر خاص رسيده و با نوشتن كتاب آن طرز فكر خود عرضه مى دارد يعنى هستند بعضى افراد خود را عرضه مى دارد يعنى هستند بعضى افرادى كه بر ضد خدا بر ضداسلام بر ضد پيامبر حرف مى زنند ولى در حرف خودشان صداق دارند يعنى اين گونه فكر مى كنند به همين دليل راه مبارزه بااين گروه ارشاداست و هدايت و عرضه كردن منطق صحيح 39 .استاد در جايى ديگر به شرح اين نكته مى پردازد و مى نويسد:نه تنها آزادى بيان دراسلام هست بلكه مى بايست براى شناخت و مقابله باافكار ديگران در دانشگاه الهيات عقايد ماركسيستى توسط استادى كه معتقد به آن است تدريس گرداما به شرطى كه التقاط و دروغ و حقه بازى در آن راه نيابد و در زير پوشش افكاراسلامى افكار وانديشه هاى مخالف با ن ممزوج نگردد.
ب : صداقت در نقل :
نكته اى كه در همه مراحل ارائه مطالب علمى بويژه در مقام نقد وانتقاد مى بايست رعايت گردد صحت سخن و مستند بودن آن است . مثلا:اگر مطلبى به اسلام نسبت داده مى شود بايد مستند به منابع معتبر اسلامى باشد و در صورت نقل از منابع معتبر بايد دقت شود كه اين سخن در چه شرايطى نقل شده است و... برخى از مستشرقان متاسفانه در معرفى اسلام و بررسى آن راه صحيح را طى نكرده اندازاين روى بسيارى از سخنان سخيف و به دوراز حوزه حق و واقعيت به اسلام نسبت داده اند. اين شيوه اى است كه هر عقل سليم وانسان آزاده اى آن را مردود مى شمارد وايجاد محدوديت براى استفاده كنندگان از چنين شيوه اى را ناپسند و منافى آزادى بيان نمى شمارند. همچنان كه اشاره كرديم قرآن كريم در مقام نقد بررسى انديشه وافكار مخالف مطالب را به دوراز تحريف نقل مى كند به گونه اى كه هيچ گاه از ناحيه صاحبان آن انديشه مورداعتراض قرار نگرفته است . همين شيوه قرآنى نقل و نقد سخنان مخالف برگزيده اند و درابتدا به نقل درست آن سخن با همه جوانب پرداخته و دلايل موجود و يا دلايلى كه ممكن است كه سخن مبرهن گردد اقامه كرده اند و در صورت عدم توافق به نقد آن پرداخته اند.
ج :امكان پاسخگويى و دفاع :
از ديگر مسائلى كه در جهت اجتناب ازاضلال بايد رعايت گردد اين كه طرح و بيان انديشه مخالف بايد در محيطى باشد كه پاسخ گويى و دفاع براى صاحب سخن ممكن باشد امكان پاسخ گويى براى مسلمان فراهم باشد. بنابراين اگر فرد و يا جمعيتى عقيده و نظرى بر خلاف اسلام دارد وابراز آن موجب شبهه براى عده اى از مسلمانان مى گردد نمى تواند آن را به عنوان آزادى بيان در ميان جمعيتى منتشر كند كه توانايى پاسخ گويى بدان را ندارند. نظام اسلامى مى تواند براى او محدوديت هاى را قائل گردد زيرا اين حق هر فرد و جمعيتى است كه در صورتى كه مورد هجوم اعتقادى قرار گرفت از مرام وانديشه اش دفاع نمايد. نشرانديشه و عقيده مخالف در ميان افرادى كه براثر ناآگاهى و كم اطلاعى از متون دينى نمى توانند پاسخ گوى شبهات باشند بسان نشر ميكرب است در محيط واكسيناسيون نشده كه مى بايست جلوگيرى شود.سراين كه فقها كتب ضلال را ممنوع كرده اند و حفظ و نگهدارى كتابهاى گمراه كننده را بر مسلمانان حرام دانسته اند همين است . مقصود فقها مطلق كتابها و نوشتارى نيست كه حاوى مطالب باطل و خلاف اسلام است بلكه مقصود آن دسته از نوشتارى است كه بدون رعايت شرايط مذكور و در نظر گرفتن محيط مساعد منتشر مى شوند ولى نشر و بررسى مطالب اسلامى از ناحيه غيرمسلمانان در محيط علمى و مردمانى كه مورداغوا قرار نمى گيرند نه ضاله است و نه ممنوعيتى خواهد داشت . به همين جهت ممكن است كتاب و نوشته اى در برهه اى از زمان كه مسلمانان آگاهى و رشد لازم را نداشته باشند جزء كتب ضاله باشد و در برهه اى ديگر به خاطر وجود آمادگى و آگاهى لازم مسلمانان از عنوان ضلال خارج شده باشد. مرحوم شيخ انصارى در مكاسب پس ازاستدلال بر ممنوعيت نشر كتب ضلال چنين نتيجه مى گيرد :[آنچه از روايات استفاده مى شوداين است كه : حرمت حفظ كتب ضلال شامل كتابهايى مى گردد كه سبب ضلال و گمراهى باشند و كتابهايى كه مشتمل بر مطالب باطل باشد بدون اين كه عنوان ضلال براو مترتب شود دراين عنوان داخل نمى باشد. حرمت كتب ضلال از جهت مفسده اى است كه گمراهى آن در پى دارد واگر مفسده اى در آن نبود و يا با مصلحتى بالاتر معارضه كند دليلى بر حرمت نداريم]. 40 حضرت امام نيز ممنوعيت حفظ و نشر كتب ضلال را مشروط به نبودن غرض صحيح همانند: آموزش براى پاسخگويى و امنيت از گمراه شدن ذكر مى كند. 41 بنابراين آن فكر وانديشه اى كه نشر آن موجب گمراهى گرد تا هرزمان و در ميان هر جمعيت كه اين عنوان براو صادق باشد ممنوعيت نشر دارد و آزادى يان نخواهد بود جز در محيطهاى فرهنگى و علمى كه اين آمادگى را دارا باشند. البته اين بدان معنى نيست كه علماى اسلامى احساس مسؤوليت ننمايند و به آگاهى و تحكيم مبانى اعتقادى مردم نپردازند بلكه وظايف عالمان دين است كه مردم را نسبت به معارف الهى آشنا كنند. و دانشهاى ضرورى را جهت مقابله و رودرويى با هرگونه فكر وانديشه مخالف به آنان بياموزانند.