واژه[ تواضع] در قرآن مجيد, نيامده است , ولى خداوند, با تعبيرهاى لطيف و جالب ديگرى مردمان را به اين فضيلت فرا خوانده است . خطاب به پيامبراكرم (ص ) مى فرمايد: واخفض جناحك للمومنين . [9] بال و پر خود را براى مومنان فرود بياور. جناح , به معناى بال و پر و[ خفض] ضد[ رفع] است . پرندگان هنگامى كه مى خواهند فرود آيند, بالهاى خود را جمع مى كنند و پايين مى آورند, آن گاه كه مى خواهنداوج بگيرند, بالهاى خود را باز مى كنند. در مجموع ,[ خفض جناح] , نهايت تواضع و فروتنى را,از سر مهر و محبت , مى رساند. در آيه فوق , خداوند به رسول اكرم (ص ), كه مربى و معلم مومنان است , دستور تواضع و فروتنى مى دهد تا همه كسانى كه در مقام رهبرى و هدايت مردم قرار گرفته اند, خود را بااين خصلت پايسته بيارايند. همچنين خداوند درباره تواضع واحترام نسبت به والدين , با همين واژه (خفض جناح ) خطاب مى فرمايد: واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا . [10] در برابر پدر و مادر,از روى مهربانى و لطف , بالهاى خويش را فرودآور و بگو: پروردگارا همان گونه كه آنان مرا در كوچكى تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار بده . آيه ديگرى كه مومنان , بويژه رهبران و مسؤولان را به تواضع و فروتنى فرا مى خواند با تعبير زيباى[ لين] بيان شده است : فبما رحمه من الله لنت لهم ولو كنت فطاغليظالقلب لا نفضوا من حولك . [11] به سبب رحمت خداونداست كه تو پيامبر چنين خوشخوى و فروتن هستى . اگر تندخو و سخت دل بودى از گرد تو پراكنده مى شدند. آيات قرآن , هندسه اخلاقى انسان مسلمان را به بهترين وجه ترسيم نموده وازاين رهگذر, همگان را به سوى ارزشهاى و زيبنده دعوت مى كند. در آيه ديگر در توصيف بندگان شايسته خداوند چنين مى خوانيم : و عبادالرحمن الذين يمشون على الارض هونا واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما . [12] بندگان شايسته خداى بخشايشگر, كسانى هستند كه با آرامش و تواضع بر زمين راه مى روند و هنگامى كه جاهلان آنان را مخاطب مى سازند, به آنان سلام مى گويند. در مقابل , در قرآن , به شدت از تكبر, مذمت شده است . به عنوان نمونه : [13]. ولا تمش فى الارض مرحاانك لن تخرق الارض ولن تبلغ الجبال طولا . در روى زمين با تكبر و غرور گام برمدار چرا كه نمى توانى زمين را بشكافى و طول قامتت هرگز به كوهها نمى رسد! كوههاى با آن عظمت , در برابر عظمت خدا, همچون پركاهى هستند معلق در هوا كه بدون اراده به اين سو و آن سو مى روند. لمقان حكيم , به فرزندش توصيه مى كند: ولا تضعر خدك للناس ولا تمش فى الارض مرحاان الله لا يحب كل مختال فخور . [14] پسرم !از مردم روى مگردان و متكبرانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد. [تعصر], به معناى روى برگرداندن از مردم است از روى تكبر, براى خوار ساختن آنان . واضح است كه تواضع در راه رفتن , به معناى سست و بى رمق حركت كردن نيست , بلكه مراد رعايت حالت طبيعى است . در حالات رسولخدا نوشته اند: قد كان يتكفا فى مشيه كانما يمشى فى صبب . [15] در حالى كه شتاب نداشت با سرعت و صلابت گام برمى داشت , گويى از يك سرازيرى پائين مى رفت .