مفهوم تواضع - آداب و اخلاق اهل علم (10) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب و اخلاق اهل علم (10) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مفهوم تواضع

واژه تواضع ,از ريشه: [ وضع يوضع و ضاعه] , دراصل به معناى افتادگى و فروتنى است .

به گفته اهل لغت :

الوضع ضدالرفع ,التواضع التذلل . [16]

وضع ضد رفع و بلندى است و تواضع به معناى افتادگى و خاكسارى است .

[تواضع الرجل] خود را هم ترازاو كرد, فروتنى كرد.

[تواضع الارض] [17]زمين از آنچه دراطرافش بود فروتر شد.

عالمان اخلاق , تواضع را به معناى ناچيز شمردن نفس دانسته اند. در برابر خداوند به اطاعت ازاوامر و در برابر به رفتار فروتنانه و رعايت انصاف . مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى مى نويسد:

تواضع آن بود كه خود را مزيتى نشمرد بر كسانى كه در جاه ازاو نازلتر باشند. [18]

تعبيرهايى همچون :[ تواضع , قبول حق است از حق براى حق] [19],[ تواضع بودن ذليل دلهاست براى داننده غيبها] [20]و[ تواضع عبارت است از نرمى و آرامش و مهربانى] [21]در آثاراخلاقى و عرفانى به چشم مى خورد و همه بيانگراظهار كوچكى ,افتادگى , خاكسارى و فروتنى در برابر خدا و خلق است . در روايتى امام صادق , عليه السلام , با نشان دادن چند مصداق براى تواضع , همين معنى را بيان فرموده است :

سئل عن الصادق ( ع ) عن التواضع فقال : هوان ترضى من المجلس بدون شرفك وان تسلم على من لقيت , وان تترك المراء وان كنت محقا . [22]

ازامام صادق ( ع ) سئوال تواضع چيست ؟

فرمود: به پائين نشستن در مجلس راضى باشى و به هر كه رسيدى سلام كنى واز مجادله بپرهيزى گرچه حق با تو باشد.

تواضع , دراصطلاح عالمان اخلاق و عارفان بيدار دل معنايى وسيع تر و فراترازاين موارد دارد, مرحوم عزالدين محمود كاشى مى نويسد:

تواضع , وضع نفس خود با حق است در مقام عبوديت و با خلق , در مقام انصاف . كه در قسم اول , به انقياد اوامر و نواهى بود, يه به قبول تجليات صفات يا فناء وجود در تجلى ذات . كه انقياداوامر و نواهى تواضع مبتذيان است و قبول تجلى ذات در روح با فناء وجود خود در وجود مطلق تواضعع منتهى نيست . و قسم دوم , كه وضع نفس در مقام انصاف باشد با خلق , يا به قبول حق بود يا به رعايت حقوق , يا بترك ترفع و توقع حكم . [23]

با توجه به آنچه گفتيم , تواضع در مقامهاى مختلف فرق مى كند. تواضع در مقابل خداونذد و فرمانبردارى ازاو, تواضع در برابر مردم و همنوعان .اما در همه آنها به معناى افتادگى و فروتنى است . تواضع , نه اين كه فرد براى خود هيچ گونه مزيت و فضيلتى نبيند. ممكن نيست كه صاحب هنر, دانش و داناى به فنى , خويش را را در آن دانش و هنر,از فردى كه بى بهره از آنهاست و هيچ نمى داند, برتر نبيند, بلكه تواضع , عدم فخر به علم , مال , جاه , زهد و تقوى , قدرت , زيبائى , فرزندان , قوم و قبيله و بالاخره رنگ و نژاد است.

/ 11