فصل هفتم:راهنمايى و مشاوره خانوادگى
تاريخچه راهنمايى و مشاوره خانوادگى (خانواده درمانى)
در جريان ظهور و گسترش طرق درمان «روان درمانى خانواده» تاريخچه اى ويژه دارد كه حايز اهميّت است. آغاز نهضت «خانواده درمانى» مقارن اواخر دهه 1940 و اوايل دهه 1950 يعنى، پس از جنگ جهانى دوم و گردهمايى مجدد اعضاى خانواده بعد از جدايى هاست. نهضت خانواده كه در آغاز از نظرها پنهان بود در سال 1957 - 1958 شروع به خودنمايى كرد. در ادامه اين روند، آكرمن در سال 1965 انستيتوى خانواده را در شهر نيويورك تأسيس كرد و در سال 1962 به اتفاق جكسون نخستين مجله را در زمينه خانواده به نام «روند خانواده» منتشر ساخت، امّا اين روند هم چنان ادامه دارد تا آن جا كه به عرصه برخوردهاى كلينيكى نيز راه يافته و حيطه هاى درمان را متأثر مى سازد. (1)تعريف راهنمايى و مشاوره خانوادگى
از طريق راهنمايى خانوادگى - كه يكى ديگر از انواع راهنمايى است - روابط سالم و متعادل بين اعضاى خانواده برقرار مى شود و آرامش و آسايش آنان تأمين مى گردد. خانواده معمولاً از زن و مرد و تعدادى فرزند كه روابطى بين آنان حاكم است تشكيل مى شود. روابط بين زن و مرد، پدر و بچه ها، مادر و بچه ها و بچه ها با يك ديگر ممكن است مختل گردد و براى تمام اعضاى خانواده مشكلاتى به وجود آورد. از طريق راهنمايى خانواده با ارائه روش هاى تربيتى صحيح به ايجاد تعادل و رابطه سالم و سازنده بين اعضاى خانواده اقدام مى شود. (2) اسلام اساس ترقى و رشد و تكامل در كليه شئون زندگى را در چگونگى تشكيل خانواده ها و بهتر انجام دادن روابط و وظايف مخصوص اعضاى خانواده ها مى داند. و اسلام براى اين امر ضرورى، اهدافى چند قائل است؛ قرآن مجيد خلقت همسران و ايجاد رشته مودت و دوستى بين زن و مرد را از نشانه هاى شناخت خداوند شمرده و از جمله فوايد ازدواج را، آرامش روحى و جسمى، ارضاى غريزه و ايجاد دوستى و علاقه، بقاى نسل، تكامل فرد و... مى خواند:و مِنْ آياته ان خلق لكم من انفسكم...؛ (3) از نشانه هاى وجود خداوند اين است كه براى تان از جنس خودتان همسر آفريده تا بدان ها آرام گيريد و ميان شما و همسرانتان دوستى و مهربانى قرار داد و در اين دوستى و محبت براى كسانى كه تفكر مى كنند نشانه هايى است.اسلام براى تحكيم كانون خانواده و برقرارى روابط سالم و متعادل بين اعضاى خانواده قوانين خاصى وضع كرده و برطبق آن، محدوده وظايف هركدام از اعضا را تعيين كرده است و از اين راه است كه از فروپاشى و بروز اختلاف در خانواده ها پيش گيرى مى شود. اين مقررات را در سه قسمت مى توان بررسى كرد: 1. مقررات مربوط به پيش از تشكيل خانواده (زمان خواستگارى)؛ 2. وظايف و حقوقى كه هريك از افراد خانواده پس از تشكيل خانواده بايد رعايت كنند؛ 3. مقرراتى كه در صورت عدم توافق زن و مرد و انحلال خانواده و يا فوت يكى از افراد خانواده بايد عمل شود.به خلاصه اى از سخنان حضرت امام خمينى(ره) در اين زمينه (راهنمايى و مشاوره خانوادگى) توجه مى كنيم:قوانين ما غنى تر از همه قوانين عالم است. قوانين اسلام قبل از اين كه ازدواج صورت گيرد براى ازدواج تربيت مى كند. اين كه اسلام از قبل از ازدواج تصرف كرده، توجه كرده براى اين است كه اين ازدواج مبدأ يك بچه است. اين بچه بايد درست بار بيايد مانند يك كشاورز كه بسيار عطوفت دارد به اين كه كشاورزى اش خوب بشود. اوّل زمين را يك زمين صالح انتخاب مى كند، بعد آب صالح، كشت و بذر صالح را انتخاب مى كند. اسلام كه دين انسان سازى است مى خواهد انسان درست كند. بدين جهت اسلام از قبل از ازدواج توصيه مى كند زن چه مردى و مرد چه زنى را انتخاب كند، و همين طور توصيه براى بعد از ازدواج، زمان حمل، بچه دارى و... از آن ابتدا كه مى خواهد بناى يك اولادى بشود اسلام در آن تصرف دارد. مسائلى كه همه قوانين دنيا از آن غفلت دارد و هيچ توجهى بدان ندارد، اسلام بدان توجه دارد. (4)مقرراتى كه بايد پيش از تشكيل خانواده، يعنى از زمان خواستگارى مراعات شود
از جمله مواردى كه پيش از تشكيل خانواده بايد توجه شود، ملاك و معيارهاى انتخاب همسر است. اسلام در اين زمينه رهنمودهايى دارد كه اگر رعايت شود بسيارى از اختلالات و مشكلات خانوادگى از بين خواهد رفت.شرايطى كه اسلام در اين زمينه بيان مى دارد عبارتند از: 1. داشتن ايمان و تقوا؛ 2. حسن خلق؛ 3. خوب و شايسته بودن؛ 4. اصالت خانوادگى؛ 5. توجه به كفويت؛ 6. سلامت جسم و روان. كه اينك به توضيح مختصر هر مورد مى پردازيم:داشتن ايمان و تقوا: ايمان و تقوا دو ملاك اصلى براى انتخاب همسر مى باشند، و در سايه ايمان و تقوا، روابط عميق عاطفى بين زوجين ايجاد مى شود و در چنين خانواده هايى تا حدود زيادى براى پرورش صحيح فرزندان زمينه فراهم است و مى توانند در سايه ايمان و تقوا به كليه مشكلات زندگى در جنبه اقتصادى و... فايق آيند و مطابق موازين و برنامه هاى دينى، فرزندان خود را تربيت كنند. در اين رابطه رسول اكرم(ص) مى فرمايد:لا تنكِحُ المرأةَ لجمالها...؛ (5) زن را براى زيباى اش به همسرى مگير؛ چه ممكن است جمال زن باعث پستى و سقوط اخلاقى اش شود و هم چنين به انگيزه مالش با وى پيوند زناشويى برقرار مكن؛ زيرا مال مى تواند مايه طغيان او گردد، بلكه به سرمايه دينش متوجه باش و با زن با ايمان ازدواج كن.مردى به امام حسن(ع) گفت: دخترى دارم، او را به ازدواج چگونه فردى درآورم؟ فرمودند:او را به ازدواج مردى با تقوا درآور، كه اگر دوستش داشته باشد، او را گرامى مى دارد و اگر هم دوستش نداشته باشد، به او ستم نمى دارد. (6) حُسن خلق: دين و خوش اخلاقى، ملاك هاى اصلى براى شايستگى زن و شوهر هستند و اين دو اصل هم در دوران جنينى و شيرخوارگى، هم در ساير مراحل زندگى كودك و تربيت او نقش به سزايى دارند. پيامبر گرامى اسلام(ص) مى فرمايد:خيرُ نسائِكم إِذا نَظرَ إِليها زَوجُها...؛ (7) ، بهترين زنان شما زنى است كه وقتى همسرش او را مى نگرد، شاد و مسرورش گرداند.مردى در اين رابطه با حضرت ابوالحسن(ع) مشورت نمود كه: يكى از بستگانم از دخترم خواستگارى كرده است، ولى او اخلاق بدى دارد حضرت فرمود:اگر بدخلق است، دخترت را به ازدواج او در نياور. (8) خوب و شايسته بودن: جابربن عبداللَّه انصارى مى گويد: حضرت رسول خدا(ص)در مورد همسر شايسته چنين فرمود:بهترين همسران شما كسانى هستند كه داراى ده خصلت باشند: 1. آمادگى زاييدن فرزندان متعدد را داشته باشند؛ 2. مهربان باشند؛ 3. عفت و پاك دامنى را رعايت كنند؛ 4. در ميان بستگانشان عزيز و سربلند باشند؛ 5. در نزد شوهرانشان فروتن باشند؛ 6. خود را براى شوهرانشان بيارايند و به او بنمايانند؛ 7. نسبت به نامحرمان خود نگه دار باشند و پوشش خود را حفظ كنند؛ 8. از شوهرانشان حرف شنوى داشته باشند. 9. در امور جنسى ميل شوهرانشان را بپذيرند؛ 10. در عشق و علاقه به شوهر، افراط نكنند و حداعتدال را حفظ نمايند. (9) و در جايى ديگر رسول اكرم(ص) مى فرمايد:از سعادت مرد اين است كه داراى همسر شايسته و خوب باشد. (10) اصالت خانوادگى: اسلام تأكيد دارد كه در سابقه خانوادگى همسر، تحقيق لازم صورت گيرد وبه خصوص مراتب ايمانى و اخلاقى او در نظر گرفته شود و تا حد امكان، خانواده همسر بايد پاك و عفيف باشند كه اين اصالت خانوادگى در زندگى جديد و نسل آينده تأثير دارد.رسول اكرم(ص) مى فرمايد:ببينيد نطفه خودتان را در چه محلى مستقر مى كنيد، از قانون وراثت غافل مباشيد توجه كنيد زمينه پاكى باشد تا فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند. (11) پيامبر گرامى اسلام(ص) در اين مورد به مردم آگاهى مى دهد و مى فرمايد:بپرهيزيد از گياهان سبز و خرمى كه در سرگين پرورش يافته است. (12) مقصودشان زنان زيبا و خوب رويى هستند كه در محيط فاسد و خانواده بد پرورش يافته اند.توجه به كفويت: ازدواج با افراد كفو و هم شأن باعث توافق بيش تر در زندگى مى شود و غالب اختلافات بين زن و شوهرها در نتيجه عدم طرفين در يك شأن و طبقه است. كفويت در جنبه هاى مختلف ايمان، هم فكرى، اقتصادى و... مطرح است؛ امّا تكيه اساسى اسلام در كفويت روى مسئله ايمان و اعتقاد است. پيامبر(ص) كه حضرت على(ع) را براى همسرى دختر خود برگزيد براى همين كفويت ايمانى است. و در برخى از روايات كفويت را شامل دو چيز دانسته اند: 1. عفت ناشى از ايمان و اعتقاد؛ 2. تأمين امكانات زندگى. (13) امام صادق(ع) مى فرمايد:كفو (هم رديف در ازدواج) كسى است كه عفيف باشد و مالى هم داشته باشد. (14) پيامبر گرامى اسلام(ص) نيز مى فرمايد:هر زن مسلمانى كفو هر مرد مسلمانى است.مصداقش را در ماجراى ازدواج جويبر مى يابيم؛ جويبر مردى يمامى و تازه مسلمان بود و به مدينه آمد. وى انسانى مؤمن و مخلص ولى سياهپوست و مستمند بود و در صفه مسجد زندگى مى كرد.روزى پيامبر(ص) به او فرمود:«چرا ازدواج نمى كنى؟» جواب داد: چه كسى به من بى نوا زن مى دهد؟ پيامبر فرمود: «اسلام هر خوار و ذليلى را عزيز كرده است. برو نزد زيادبن وليد از اشراف انصار و دخترش را خواستگارى كن». جويبر فرمايش پيامبر را به زياد منتقل كرد. زياد گفت: ما دخترانمان را به هم رديفان خود از انصار مى دهيم. پيامبر كه جريان را متوجه شد فرمود:يا زياد! جويبرُ مؤمنٌ و المؤمنُ كفوللمؤمنةٍ...؛ (15) اى زياد! جويبر مؤمن است و هر مؤمنى كفو زن مؤمنه و هر مرد مسلمانى كفو زن مسلمان است.زياد بعد از اين فرمايش پيامبر(ص)را اطاعت كرد و دخترش را با تشريفاتى به ازدواج جويبر در آورد.سلامت جسم و روان: عدم سلامت باعث پيش گيرى از ازدواج نيست، ولى در تدوام زندگى مشترك اثر منفى دارد. بر همين اساس علماى اخلاق با استفاده از روايات اسلامى، گفته اند: با شش گروه از زنان ازدواج نكنيد كه يك گروه از اين ها زنان «انانه» هستند؛ يعنى، بسيار ناله مى كنند و مريض احوالند وخود را به بيمارى مى زنند. (16) پيغمبر اكرم(ص) به مغيرةبن شعبه كه دخترى را براى همسرى خود نامزد كرده بود، فرمود:از مزاياى جسمى دختر موردنظر پيش از ازدواج تحقيق كن؛ زيرا اين بررسى در ايجاد الفت و محبت و توافق هاى بيش تر بين شما وهمسرت پس از ازدواج تأثير زيادى دارد. (17) به همين سبب در انتخاب همسر اجازه داده شده است كه مرد مى تواند به قصد به دست آوردن اطلاعات بدنى يك بار به زن نظر افكند و امّا در خصوص سلامت روان كه يكى از معيارهاى ازدواج به شمار مى آيد، سلامت فكر و انديشه بر روى سلامت در رفتار و اعتدال در برخوردها اثر به سزايى دارد. روابط انسانى زوجين تابع شرايط نفسانى و روانى آن هاست وبا عدم وجود سلامت روان نمى توانند روابط مستحكم خانوادگى را بنيان گذارند. امام صادق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل كرده است كه فرمود:از ازدواج با احمق بپرهيزيد؛ زيرا هم نشينى با احمق مايه اندوه و بلا و فرزندش مهمل و بدبخت است. (18) ديگر شرايط و معيارها: از معيارهاى ديگرى كه در لابه لاى احاديث اسلامى به چشم مى خورد و پس از تأمين موارد فوق بايد موردنظر قرار گيرد، عبارت است از: دوشيزگى همسر، قرابت و فاميلى نزديك نداشتن، ولود بودن زن، پاك دامنى و عفت، حُسن چهره يا زيبايى، هزينه كردن بجا و رعايت اقتصاد او. رسول خدا(ص) مى فرمايد:بهترين زنان شما زنى است كه بچه آور، مهربان، پاك دامن، نزد فاميل مهربان و در برابر شوهر متواضع و خودآرا براى شوهر، بى اعتناى به ديگران، در اختيار همسر در خلوت باشد و مثل برخى از مردان مبتذل نباشد. (19)حقوق و وظايف هريك از افراد پس از تشكيل خانواده
از عواملى كه در تحكيم بنيان خانواده نقش به سزايى دارد، وظايف و حقوقى است كه هريك از اعضاى خانواده (زن، شوهر و فرزند) بايد به طور متقابل آن ها رعايت كنند. اسلام در اين زمينه براى هركدام از اعضاى خانواده به طور جداگانه دستورالعمل هاى كامل و سازنده اى دارد كه در دو بخش حقوق و وظايف متقابل زن و شوهر و حقوق و وظايف متقابل والدين و فرزندان مورد بررسى قرار مى گيرد:حقوق و وظايف متقابل زن و شوهر
اسلام براى زن و شوهر حقوق واجب و مستحبى را قرار داده است كه لازم است آن ها را رعايت كنند. اين حقوق، پايه هاى اساسى خانواده را تشكيل مى دهند و سعادت و بقا و دوام زندگى به آن ها بستگى دارد. اين حقوق عبارتند از:الف) وظايف شوهر يا حقوق زن بر شوهر منظور از اين حقوق آن دسته از تعهدات و تكاليفى است كه برعهده مرد است. خداوند متعال مى فرمايد:...و لَهُنّ مثل الذى عليهّن بالمعروف...؛ (20) ...نظير همان حقوقى كه مردها بر زنان دارند - زن ها نيز به طور معروف - بر مردان دارند.در اين آيه خداوند متعال احترام متقابل زن و مرد را از مسئله طلاق و عدّه بالاتر برده و به حقوق شخصى و اجتماعى مى كشاند و مى گويد: همان طور كه حقوقى براى مرد وضع شده تا زن آن را رعايت كند، هم چنين زن حقوق مختلفى بر مرد دارد كه او نيز موظف است آن را رعايت كند. كلمه «بالمعروف» هم كه در حدود دوازده مرتبه در اين سلسله از آيات ذكر شده، براى آن است كه نبايد از حقوق خود سوءاستفاده كنند، زن و مرد بايد مصلحت انديش بوده و حفظ حقوق متقابل را آن طور كه شايسته است برعهده گيرند.يك اصل اساسى كه قرآن به آن اشاره كرده اين است كه، هرجا «وظيفه اى» وجود داشته باشد در كنار آن «حقى» هم ثابت است؛ يعنى، وظيفه هرگز ازحق، جدا نيست و در آيه موردبحث هم به همين حقيقت اشاره شده و مى فرمايد:همان اندازه كه زنان وظايفى دارند حقوقى هم براى آن ها قرار داده شده است و از تساوى اين حقوق با آن «وظايف» «اجراى عدالت» در حق آنان عملى مى گردد. (21) پيامبر گرامى اسلام(ص) مى فرمايد:چندان جبرئيل راجع به زن سفارش كرد كه خيال كردم جز در صورت ارتكاب زنا طلاقش جايز نباشد. (22) پرداختن نفقه زن: منظور از نفقه، هزينه هايى است كه براى زندگى متعارف و متعادل زن لازم است؛ مانند هزينه هاى غذا، لباس و... نفقه از مسائل مسلّم و اساسى در فقه اسلامى است. اين حق براى زن آن چنان مسلّم است كه اگر مردى نخواهد آن را رعايت كند، از سوى حاكم شرع مجبور به رعايت آن خواهد شد. پيامبر گرامى اسلام(ص) در زمينه اين حق مسلّم زنان مى فرمايد:خوراك و لباس زن به طور معروف بر شما واجب است. (23) اسحاق بن عمّار از حضرت صادق(ع) پرسيد: حق زن بر شوهر - كه اگر ادّعا كند نيكوكار است - چيست؟ فرمود:شكمش را سير كند و بدنش را بپوشاند و اگر خطا و اشتباهى كرد بر او ببخشد. (24) هم خوابى با زن: اين مسئله را مى توان از جمله حقوق خصوصى زن برشمرد. اسلام خواسته است كه شوهر در بستر زن بخوابد و اين در هر چهار شب يك شب حق زن بر شوهر است و او نمى تواند از آن استنكاف كند.مرد وظيفه دارد در اين مورد به خواست زن پاسخ مثبت گويد وگرنه ممكن است زمينه آلودگى و لغزش زن فراهم گردد.روايات ما بيان گر اين مطلب هستند كه برخى از زنان به دليل اين كه به اين خواسته مشروعشان پاسخ مثبت داده نمى شود، تن به آلودگى مى دهند. (25) بدان جهت است كه ابوذر از پيغمبر(ص) پرسيد: آميزش مرد با همسرش با اين كه كامرانى است، ثواب دارد؟! فرمود: «آرى». آن گاه فرمود: «اگر از راه نامشروع كام خودبرآرى حرام نيست؟» ابوذر گفت: بلى. سپس حضرت فرمود: «پس حلالش هم ثواب دارد». (26) از حضرت رضا(ع) پرسيدند: مردى زن جوانى دارد و در اثر مصيبتى كه وارد شده چند ماه، بلكه يك سال با او نزديكى نكرده، (27) البته قصد آزار و اذيت او را نداشته، بلكه تنها به دليل مصيبت زدگى وى بوده است، آيا در اين كار گناهى كرده است؟ فرمود: «آرى، پس از چهار ماه گناه كار است».خوش اخلاقى كردن با زن: از حقوق زن بر شوهر اين است كه شوهر برخورد خوش با زن داشته باشد. خداوند متعال همگان را به انس و الفت، رفتار خوش، اخلاق خوب و رعايت عدالت دستور داده و كسى حق ندارد آن را زير پا بگذارد. و اين برخورد خوش داشتن به طرق گوناگون صورت مى گيرد؛ نظير احترام كردن، نرمش در گفتار، مدارا نمودن رعايت كردن عدالت و ... درباره احترام و ترك آزار زن درباره پيامبر(ص)مى فرمايد: اين زنان مسرت بخش زندگى اند. هر كس زنى بگيرد نبايد او را ضايع و تباه كند. (28) و در حديثى ديگر در اين زمينه از پيامبر گرامى(ص) نقل شده است كه مى فرمايد:در بهشت درجه اى است كه به آن نرسيد مگر زمام دار عادل يا خوش رفتار با خويشاوندان يا عيالوار صابر. (29) اميرالمؤمنين(ع) در يكى از خطبه ها مى فرمايد:در هر حال با زن سازش و مدارا كنيد، با آن ها گفتارخوش نشان دهيد، باشد كه آنان نيز كردار خوش نشان دهند.خود آرايى مرد براى زن: مرد وظيفه دارد خود را براى همسر بيارايد، و لباس مورد علاقه همسر را بپوشد همان گونه كه طالب آراستگى همسرش مى باشد. امام هشتم(ع) از پدرانش نقل مى كند:زنان بنى اسرائيل از عفت و تقوا دست كشيدند و هيچ علتى نداشت جز اين كه شوهرانشان خود را براى آنان نمى آراستند. زن هم از مرد همان انتظارى را دارد كه مرد از او دارد. (30) و در حديثى ديگر خودآرايى شوهر را، وسيله اى براى افزايش عفت زن ذكر كرده و بر آن تأكيد مى ورزد.حسن بن جهم گويد:حضرت كاظم(ع) را ديدم در حالى كه خضاب كرده بود. گفتم: قربانت گردم! خضاب كرده اى؟ فرمود: آرى. آمادگى و خودآرايى مرد، موجب افزايش عفت زن مى شود. زنان بدين جهت آلوده شده اند كه شوهران، خود را نياراستند. سپس فرمود: تو دوست مى دارى كه همسرت را آشفته و ژوليده ببينى؟ گفتم: نه. فرمود: او هم چنين است. نظافت، خوش بويى و كوتاه كردن مو از اخلاق پيامبران است. (31) امر به معروف و نهى از منكر كردن زن و حافظ عفت او بودن: از وظايف شوهر اين است كه بايد براى پيش گيرى از لغزش هاى همسر، چاره انديشى كند و نگذارد كه عفت و پاك دامنى او لكه دار شود. يك راه حفظ عفت و پاك دامنى زن، امر به معروف و نهى از منكر كردن اوست. در اين زمينه شخصى از امام صادق(ع) مى پرسد:در اين آيه كه خدا مى فرمايد: «خود و كسانتان را از آتشى كه هيزمش مردم و سنگهاست نگه داريد» چگونه زنان را از آتش حفظ كنيم؟ فرمود: امر و نهى شان كنيد. گفت: امر و نهى مى كنيم، نمى پذيرند! فرمود: اگر امر و نهى كرديد، شما به وظيفه خود عمل كرده ايد. (32) اسلام درباره پاك شدن دامن زن از آلودگى ها دستوراتى دارد؛ از جمله وسايل حفظ عفت و پاك دامنى زن، پاك دامن بودن خود مرد از محرمات است. هم چنين غيرت داشتن مرد، انتخاب دوستان نيك براى خود، اعلام محبت به زن و احترام به او، آموزش مسائل شرعيه و...از اين موارد به شمار مى آيند.ب) وظايف همسر يا حقوق شوهر بر زن منظور از اين حقوق آن دسته از تعهدات و تكاليفى است كه بر عهده زن است. حق شوهر بر زن از همه حقوق اسلامى و انسانى او ارجح است؛ حتى از حق پدر و مادر. اين حقوق بسيارند و ما برخى از آنان را كه در روايات اسلامى آمده است ذكر مى كنيم:اطاعت كردن و جلب توافق نمودن: البته اين وظيفه كلى است كه در برخى موارد واجب است؛ مانند اطاعت كردن درباره روابط جنسى و...و در بيش تر موارد مستحب است. به طور كلى اطاعت و فرمان بردارى زن، جزو نخستين وظايف او محسوب مى شود. البته فرمان بردارى مرد بايد در چارچوب مقررات و دستورات اسلامى باشد نه در امور خلاف خدا. (33) امام باقر(ع)مى فرمايد:زنى به حضور پيامبر(ص) آمد و گفت: اى رسول خدا! حق شوهر بر همسرش چيست؟ آن حضرت فرمود: اين امور را رعايت كند: 1. از اطاعت شوهر(در امور مشروع) سرپيچى نكند؛ 2. از اموال شوهر بدون اجازه او صدقه ندهد؛ 3. روزه مستحبى بدون اجازه او نگيرد؛ 4. در هر جا كه مناسب است در برابر ميل او تمكين كند؛ 5. بدون اجازه او از خانه اش بيرون نرود. (34) و در حديثى ديگر پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد:هر زن شايسته اى كه عبادت پروردگار را به جاى آورد، واجبات را بگذارد و اطاعت شوهر كند، وارد بهشت گردد. (35) مديريت واداره امور خانه: حفظ و اداره خانه اگرچه جزو تكاليف زن نيست و رعايت نكردن آن عقوبتى را دربر نمى گيرد، ولى براساس سنّت اسلامى، زن اخلاقاً متعهد است آن را پذيرا گردد. پيامبر اكرم(ص) درباره تقسيم كارهاى زندگى بين حضرت على(ع) و حضرت فاطمه(س) - كه درخواست راهنمايى كرده بودند - چنين فرمود:داخل خانه با زهرا و بيرون خانه با على.حضرت فاطمه(س)گويد:خدا مى داند چه قدر از اين تقسيم خرسند شدم كه پدرم مرا از رنج معاشرت با مردان معاف داشت. (36) پيامبر اكرم(ص) به حولا فرمود:هر زنى غذايى گوارا براى شوهرش تهيه كند، خدا در بهشت خوراكى هاى گوناگون براى او خلق كند و گويد: بخور و بنوش در مقابل آن زحمت ها كه در دوران گذشته كشيده اى. (37) تمكين جنسى: از ديگر حقوق شوهر اين است كه زن بدون علت شرعى از تمكين جنسى خوددارى نكند. رسول گرامى(ص) مى فرمايد:از حقوق مرد بر زن آن است كه چراغ را برايش روشن كند، غذاى مناسب برايش طبخ كند و از در خانه از او استقبال كند و به او خوش آمد گويد و در هنگام تقاضاى او مگر در مواقعى كه عذر شرعى دارد امتناع نورزد. (38) آراستن زن براى شوهر: در روايات اسلامى تأكيد شده كه زن و شوهر خود را بيارايند و درباره زينت كردن زن، به قدرى توصيه شده كه حتى فرموده اند براى شوهر نابينا هم آرايش كنند كه شوهر آن را حس مى كند. امام باقر(ع) مى فرمايد:سزاوار نيست زن بدون زيور باشد ولو اين كه گردن بندى آويزد، سزاوار نيست دستش را بى رنگ و ساده بگذارد و لو اين كه حنايى به دستش بكشد هرچند سال خورده باشد. (39) سبب خيلى آلودگى هاى مردان در اين است كه همسرانشان در جنبه خودآرايى و دل ربايى اقناعشان نمى كنند.خارج نشدن از خانه، بى اجازه شوهر: اين از مهم ترين و سودمندترين وظايف زن است. خداوند مى فرمايد:در خانه قرار گيريد و همانند زنان جاهليت نخستين خودآرايى نكنيد. (40) زنى از پيامبر(ص) پرسيد: حق مرد بر زن چيست؟ حضرت فرمود: و چنين نباشد كه بدون جلب توافق شوهر به هرجا بخواهد برود. اگر رفت فرشتگان آسمان و زمين و ملائكه غضب و رحمت همه نفرينش كنند تا برگردد. (41) خوش اخلاقى زن براى شوهر: عبارت «لِتَسْكُنوا إِلَيها» در قرآن ايجاب مى كند كه زن با زبانى خوش و با استقبال نيكو از شوهر در زندگى برنامه ريزى كند. پيامبر(ص) مى فرمايد:زن اگر شوهرش را بيازارد، عباداتش در پيشگاه خداوند مردود است و نخستين كسى خواهد بود كه وارد دوزخ مى گردد. (42) حضرت موسى بن جعفر(ع) مى فرمايد:جهاد زن خوش رفتارى با شوهر است. (43) حافظ مال و آبروى شوهر بودن: زن علاوه بر اين كه امين مال و دارايى شوهر است، حافظ مال و دارايى او - كه در حقيقت مال و فرزندان او هست - نيز مى باشد. زن نمى تواند بدون اجازه شوهر، در مال او تصرف كند، حتى در صدقه دادن و دستگيرى از فقرا و احسان به خويشان كه حرام و در حكم غصب است. (44) پيامبر اسلام(ص) در پاسخ به زنى كه از حق شوهر پرسيد، فرمودند:... بدون اجازه از مال او صدقه ندهد و روزه مستحبى نگيرد. و در حديثى ديگر پيامبر(ص)درباره مسئول بودن زن در قبال مال شوهر مى فرمايد: زن سرپرست مال شوهر است. (45) نياراستن براى غير شوهر: در حديث آمده است كه پيامبر(ص) از آراستن زن براى مرد اجنبى جلوگيرى كرد.... (46) رسول اكرم(ص) مى فرمايد:هر زنى كه جز براى شوهر، خود را خوش بو سازد و از منزل بيرون رود، پيوسته مشمول لعنت خدا خواهد بود تا وقتى به خانه باز گردد. (47) و از حضرت امام صادق(ع) نقل شده كه مى فرمايد:هر زنى كه خودرا جز براى شوهر خوش بو گرداند، نماز وى قبول نمى شود تا وقتى كه آن عطر را بشويد. (48) تحمل كردن شوهر: زن بايد با آرامش و شكيبايى، شوهرش را تحمل كند كه اين تحمل كردن حداقل در دو قسمت مورد نظر است: يكى صبر كردن بر اخلاق او و ديگرى صبر كردن با فقر او. پيامبر گرامى(ص)مى فرمايد:هر زنى كه در برابر بد اخلاقى شوهرش صبر و تحمل كند، خداوند همانند پاداش حضرت آسيه (همسر فرعون) را به او خواهد داد. (49) دامنه حقوق شوهر بسيار وسيع است كه برخى از آن ها به صورت صفات اخلاقى زن از آن ها در قرآن ياد شده است؛ مانند صالح بودن، حافظ اسرار شوهر بودن، پوشانيدن خود از نامحرم، فروپوشيدن چشم از بيگانگان، احترام به شوهر، تواضع در برابر او، آرايش كردن فقط براى شوهر و....حقوق و وظايف متقابل فرزندان و والدين
حقوق فرزندان بر والدين حقوق فرزندان بر پدر و مادر متعدد است كه از جمله آن ها مسئله تربيت مى باشد. والدين كه امانت دار خدايند، موظفند موجبات خير و صلاح فرزندان را فراهم آورند و تلاش لازم را براى تربيت صحيح فرزندان خود به كار برند. (50) خداوند متعال هدف تربيت را چنين بيان مى كنند:و ابتغ فيما...؛ (51) بجوى در آن چه خدا به تو داده است خانه آخرت را و بهره خود را از دنيا فراموش مكن... .اسلام به مسئله تربيت كودكان تا آن حد اهميّت داده كه آن را حق مسلّم فرزند بر پدر دانسته است. امام سجاد(ع)در اين باره مى فرمايد:... أَمّا حقُّ وَلَدك، فتعلّم أَنّه منك و مضاف...؛ (52) حق فرزندت بر تو اين است كه بدانى: او قسمتى از وجود توست و در خير و شرّ دنيا به تو پيوند دارد، تو در آداب آموزى و خداشناسى او مسئوليت دارى، بايد او را در محبت خدا و اطاعت از او كمك كرده وسايل ايمان و پاكى او را فراهم سازى. عمل تو درباره او مانند كسى باشد كه يقين دارد كه اگر در اين راه كم ترين زحمتى به خود مى دهد پاداش كافى دارد، و اگر كم ترين كوتاهى نمايد مورد مؤاخذه و ملامت و مجازات قرار خواهد گرفت. پس در انجام امورش هم چون كسى باش كه به كارهاى نيكوى او در دنيا آراسته مى شود تا به خوب اقدام كردنت درباره او در نزد پروردگارش از مجازات مصون باشى.پدران و مادران عزيز بايد بدانند كه به موجب اين فرمايش رسول خدا(ص)كه مى فرمايد:... كلُّ مولودٍ يُولَد على الفطرة...؛ هر طفلى بر فطرت پاك (خداشناسى) به دنيا آمده است.فرزند، چون مومى نرم در اختيارشان قرار دارد و به هر شكلى كه درآيد، در حقيقت آن ها اين شكل را به او داده اند. از اين روست كه والدين بايد در راه تربيت نيكو و خداپسندانه فرزند خود بكوشند. دامنه حقوق فرزند بسيار وسيع است كه مهم ترين آن عبارتند از: 1. احترام به كودك: پيامبر اسلام(ص) درباره احترام به كودك كه از حقوق او به شمار مى رود مى فرمايد:أَكرمُوا أولادَكم و أَحْسنوا آدابَهُمْ...؛ (53) فرزندان خود را احترام كنيد و باآداب و روش نيكو نسبت به آنان رفتار نماييد....پيامبر اكرم(ص) عمدتاً احترام به شخصيت كودكان را به پيروان خود تعليم مى داد تا آنان هم به نوبه خود با كودكان محترمانه رفتار كنند. پيامبراسلام(ص) تأكيد مى كرد كه براى رشد شخصيت كودك بايد به آنان احترام نماييد:إِذا سَميَّتم الولَدَ فَأكرموا...؛ (54) وقتى نام فرزندانتان را مى بريد، او را گرامى داريد، و جاى نشستن را براى او توسعه دهيد، و نسبت به او رو ترش نكنيد.2. نام نيكوگذاشتن براى كودك: از جمله حقوق كودك انتخاب نام خوب براى كودك است كه در آن رضاى خداوند باشد. به همين سبب رسول اكرم(ص) فرموده است:مِنْ حقّ الولَدِ على والده...؛ (55) از جمله حقوق فرزند بر پدر سه امر است: اسم نيكو و زيبا براى او انتخاب كند، نوشتن را به او بياموزد و هنگامى كه بالغ شد همسر براى او بگيرد.3. محبت به كودك: كودك نيازمند محبت است، منتهى اين محبت بايد در حد اعتدال و با رعايت عدالت بين فرزندان و به موقع باشد تا از لوس شدن بچه پيش گيرى شود.پيامبر گرامى(ص) مى فرمايد:أَحبّوا الصِبْيانَ و ارحموهم و إِذا...؛ (56) كودكان را دوست بداريد، با آنان مهربان باشيد و هنگامى كه به آنان وعده اى مى دهيد، حتماً به آن وعده وفاكنيد؛ زيرا كودكان، شما را روزى دهنده خود مى دانند.در تعاليم اسلام محبت به كودكان در ساختار شخصيت انسانى آنان تأثير به سزايى دارد. امام صادق(ع) مى فرمايد:مردى از انصار از پيامبر گرامى(ص) سؤال كرد: به چه كسى احسان نمايم؟ حضرت فرمود: به پدر و مادر خود. عرض كرد: آن دو درگذشتند. فرمود: به فرزندت احسان نما. (57) از راه هاى برآوردن محبت كودكان، بوسيدن آن هاست. رسول اكرم(ص)مى فرمايد:أَكْثِروا مِنْ قُبْلَةِ أَولادِكم...؛ (58) فرزندان خود را زياد ببوسيد؛ زيرا با هر بوسه، براى شما، مقام و مرتبتى در بهشت فراهم مى شود كه فاصله ميان هر مقامى پانصد سال است.محبت افراطى به كودكان، آنان را افرادى لجوج و از خودراضى بار مى آورد. امام پنجم حضرت باقر(ع) مى فرمايد:بدترين پدرها، پدرهايى هستند كه در نيكى و محبت نسبت به فرزندان، زياده روى و افراط كنند و بدترين فرزندان كسانى هستند كه در اثر كوتاهى و تقصير در انجام وظايف پدر را از خود ناراضى كند. (59) 4. وفاى به عهد: پيامبر اسلام(ص) فرمود:كودكان خود را دوست بداريد و نسبت به آنان مهربان باشيد و به وعده اى كه به آنان داده ايد وفانماييد....و حضرت على(ع) در اين باره مى فرمايد:شايسته نيست كه انسان از راه جدّى يا شوخى دروغ بگويد و شايسته نيست كسى به كودك خود وعده اى بدهد و به آن وفا ننمايد. (60) 5. تغذيه كودك: نخستين غذاى كودك، شير مادر است كه رسول اكرم(ص)درباره اهميّت شيرمادر مى فرمايد:هيچ چيزى براى كودك بهتر از شير مادر نيست. (61) و قرآن كريم درباره مدت شيرخوارى كودك مى فرمايد:مادران بايد فرزندان خود را، در صورتى كه مى خواهند دوران شيرخوارگى آنان را تكميل كنند، دو سال شير بدهند. (62) البته در دوران شيرخوارگى علاوه بر شير دادن كودكان مى توانند مواد نشاسته اى از قبيل آرد برنج، گندم و جو نيز به آنان داد كه امام صادق(ع) در اين زمينه مى فرمايد:به كودكان خود سويق (غذايى كه از آرد گندم تهيه مى شود) بخورانيد؛ زيرا تغذيه اين گونه مواد، گوشت بدن را مى روياند و استخوان ها را محكم مى گرداند. (63) پس با توجه به احاديث و روايات فوق در مى يابيم كه فرزند از نظر غذا، حقى بر مربى و پدر دارد و بايد از نظر غذا نيازمندى هاى كودك برطرف گردد.6. آموزش كودك: پيامبر گرامى اسلام(ص) با سواد كردن كودك را، از حقوق كودك بر پدر بر مى شمارد و مى فرمايد:از جمله حقوق فرزند بر پدر سه چيز است: اسم زيبا براى او قرار دهد، نوشتن به او بياموزد، هنگام بلوغ همسر براى او بگيرد. (64) والدين گرامى بايد توجه داشته باشند كه مذهب، بزرگ ترين مددكار آنان در جهت تربيت كودكانشان مى باشد و بدين جهت بايد احاديث اسلامى و مسائل مذهبى را به كودكانشان آموزش دهند. پيامبر اسلام(ص) مى فرمايد:واى بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان! گفتند: يا رسول الله! از پدران مشرك؟ فرمود: نه، از پدران مسلمان كه به فرزندان خود هيچ يك از واجبات دينى را نمى آموزند و اگر بچه ها به فرا گرفتن مسائل مذهبى بپردازند، پدرانشان، آنان را منع مى كنند و به مقدار ناچيزى از امور مادى درباره آنان قانع هستند. من از چنين مردمى بيزارم و آنان نيز از من بيزارند. (65) 7. پرورش كودك: تربيت تنها با آموزش نمى شود و پرورش استعداهاى درونى و بارور ساختن نيروهاى معنوى كودكان در تربيت آنان نقش به سزايى دارد. حضرت على(ع) با صراحت به پرورش هاى دوران كودكى خود تكيه مى كند و از تربيت خاصى كه از پيامبر گرامى اسلام(ص) فراگرفته سخن مى گويد:شما قرابت مرا با رسول خدا و منزلت مخصوصى كه نزد آن حضرت داشتم به خوبى مى دانيد. كودك خردسال بودم، پيغمبر مرا به دامان خود مى نشانيد، در آغوشم مى گرفت، به سينه اش مى چسبانيد و... و هر روزى كه فرا مى رسيد از سجاياى اخلاقى خودنمونه اى ارائه مى داد و امر مى فرمود كه از اخلاق او پيروى كنم. (66) از جمله مسائل ديگرى كه جزو حقوق كودك به حساب مى آيند عبارتند از: پذيرش كودك، تهيه پوشاك و مسكن، رسيدگى به بهداشت و حمايت از او، ايجاد امنيّت، رعايت آزادى، استقلال و تأمين آسايش براى وى.حقوق والدين بر فرزندان در قرآن كريم اطاعت و تكريم پدر و مادر در كنار اطاعت پروردگار ذكر شده و اين نشان دهنده اين است كه حق پدر و مادر از بزرگ ترين حقوق است و بر همه چيز مقدم مى باشد. با توجه به آيات قرآن و روايات مى توان مواردى را به عنوان وظيفه فرزندان ذكر كرد:1. اطاعت از والدين: در دين مقدس اسلام اطاعت از پدر و مادر جز در موردى كه به ترك واجب يا انجام حرامى امر كنند واجب است. خداوند متعال پس از ذكر توحيد، اطاعت و احترام به پدر و مادر را واجب ترين واجبات برمى شمارد. چون مسئله عقوق پس از شرك ورزيدن به خدا از بزرگ ترين گناهان كبيره است، از اين رو اين مسئله را پس از مسئله توحيد و پيش از ساير احكام اشاره كرده است:و قضى ربك اَلاّ تعبدوا اِلاّ ايّاه و بالوالدين احساناً؛ (67) پروردگارت حكم قطعى كرده كه غير او را نپرستيد و به والدين احسان كنيد.حضرت رضا(ع) مى فرمايد:از پدرت اطاعت كن و نسبت به او مراتب نيكى و تواضع و خضوع و بزرگ داشت و تكريم را معمول دار، همان طور كه خداوند در قرآن حق پدر و مادر را قرين حق خود قرار داده و.... (68) 2. نيكى و احسان به والدين: در آيه 151 سوره انعام ذكر نيكى به پدر و مادر بلافاصله پس از مبارزه با شرك، و پيش از دستورهاى مهمى مانند حرام بودن قتل نفس و اجراى اصول عدالت، دليل بر اهميّت فوق العاده حق پدر و مادر در دستورهاى اسلامى است. اين موضوع وقتى روشن تر مى شود كه توجه كنيم به جاى «تحريم آزار پدر و مادر» كه هماهنگ با ساير تحريم هاى اين آيه است، موضوع احسان و نيكى كردن، ذكر شده است؛ يعنى، نه تنها ايجاد ناراحتى براى آنان حرام است، بلكه علاوه بر آن، احسان و نيكى به آنان نيز لازم و ضرورى است و جالب تر اين كه كلمه احسان را به وسيله حرف «ب» متعدى ساخته و فرموده: «بِالوالدينِ احساناً» كه هنگامى با حرف «ب» ذكر مى شود، معناى نيكى كردن مستقيم و بدون واسطه است. بنابراين، آيه تأكيد مى كند كه موضوع نيكى به پدر و مادر را بايد آن قدر اهميّت داد كه شخصاً و بدون واسطه به آن اقدام نمود! (69) در آيه هشتم سوره عنكبوت خداوند به انسان درباره نيكى به پدر و مادر تأكيد مى كند كه:و وصينا الانسان بوالديه حسناً...؛ (70) ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، و اگر آنان تلاش كنند كه براى من شريكى قايل شوى كه به آن علم ندارى، از آنان اطاعت مكن....آيه هايى از سوره اسراء بر احسان و نيكى به والدين تأكيد مى كنند:و قضى ربك ألّا تعبدوا إلّا ايّاه...؛ (71) پروردگارت مقرر داشته كه جز او را نپرستيد و با پدر و مادر نيكى كنيد.اگر يكى از ايشان يا هر دوى شان نزد تو به پيرى رسيدند به آنان مگو ملول شدم و تندى شان مكن و با ايشان سخنى ملايم گوى، با مهربانى جنبه افتادگى براى شان پيش آر و بگو: پروردگارا! چنان كه مرا از كودكى تربيت كرده اند بر آنان رحمت فرست. در اين آيات كلمه «قضا» مفهوم مؤكدترى از «امر» (فرمان) دارد. قرار دادن توحيد، اين اساسى ترين اصل اسلامى در كنار نيكى به پدر و مادر، تأكيد ديگرى است بر اهميّت اين دستور اسلامى، مطلق بودن «احسان» كه هرگونه نيكى را در برمى گيرد و هم چنين «والدين» كه مسلمانان و كافر را شامل مى شود، سومين و چهارمين تأكيد در اين جمله است. نكره بودن (احساناً) كه در اين گونه موارد براى بيان عظمت مى آيد، پنجمين تأكيد محسوب مى گردد. (72) آيه شريفه نمى خواهد اين حكم را منحصر به دوران پيرى پدر و مادر كند، بلكه مى خواهد وجوب احترام به پدر و مادر و رعايت احترام تام در معاشرت و سخن گفتن با آنان را بفهماند. كلمه «خفض جناح» (پر و بال گستردن) كنايه از مبالغه در تواضع و خضوع زبانى و عملى است، و از اين صحنه گرفته شد كه جوجه پر و بال خود را باز مى كند تا مهر و محبت مادر را تحريك نموده، او را به فراهم كردن غذا وادار سازد و از اين روست كلمه «جناح» را مقيّد به ذلّت كرده فرموده: «جناح الذّل» و معناى آيه اين است كه: در معاشرت و گفت وگوى با پدر و مادر طورى با ايشان روبه رو شو كه تواضع و خضوع تو را احساس كنند و بفهمند كه تو خود را در برابرشان خوار مى دارى و نسبت به آنان مهر و محبت دارى. (73) در حديثى آمده است كه مردى نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد:اى رسول خدا! به چه كسى نيكى كنم؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد. پس از او چه كسى؟ فرمود: به مادرت. براى سومين بار عرض كرد: بعد از او چه كسى؟ باز فرمود: به مادرت و در چهارمين بار وقتى اين سؤال را تكرار كرد، فرمود: به پدرت. (74) 3. خوش اخلاقى با پدر و مادر در هر شرايطى: خداوند در سوره اسراء مى فرمايد:...امّايبلغنّ عندك الْكِبَرَ احدهما او كلاهما...؛ (75) ... اگر يكى از ايشان در حيات تو به حد پيرى رسيد، و يا هردوى آنان سال خورده گشتند از پذيرايى شان به ستوه ميا و آخ مگو و ايشان را مرنجان و نرم و مهربان با ايشان حرف بزن.حضرت صادق(ع) در تفسير «و اخفض لهما جناحَ الذُّلِّ مِن الرَّحمة» چنين فرموده است:... مواظب باش صدايت بلندتر از صداى آنان نشود و دستت بالاى دست آن ها نرود.... (76) و امام صادق(ع) در جاى ديگر مى فرمايد:اگر خدا چيزى را كم تر از «اف» مى دانست، از آن نهى مى فرمود و آن از كم ترين مراتب ناسپاسى و آزردن است و از جمله آزردن و ناسپاسى اين است كه كسى خيره به پدر و مادرش بنگرد. (77) رسول خدا(ص) فرمود:نگاه مهربان و دوستانه فرزند به پدر و مادر عبادت است. (78) 4. سپاس گزارى از نعمت هاى خدا كه چنين والدينى را در اختيار او قرار داده: خداوند در سوره لقمان مى فرمايد:ان اشكرلى ولوالديك؛ (79) توصيه كردم كه هم شكر مرا به جاى آور و هم شكر پدر و مادرت را.شكر مرا به جاى آور كه خالق و منعم اصلى تواَم و چنين پدر و مادر مهربانى به تو داده ام و هم شكر پدر و مادرت را كه واسطه اين فيض و عهده دار انتقال نعمت هاى من به تو مى باشند. (80) امام سجاد(ع) درباره حق پدر مى فرمايد:هر وقت كه چيز خوشايندى در خود ديدى، بدان كه پدرت اصل آن نعمت است و آن گاه خدا را سپاس و ستايش كن و به همان اندازه شكر او را به جاى آور. (81)1. باقر ثنايى، روان درمانى خانواده، سال 1370، ص 21.2. عبداللّه شفيع آبادى، مقدمات راهنمايى و مشاوره، مفاهيم و كاربردها، ص 42 - 43.3. روم (30) آيه 21.4. در جستجوى راه از كلام امام، دفتر بيست و دوم؛ فرهنگ تعليم و تربيت، ص 48 - 49.5. محجةالبيضاء، ج 3، ص 85.6. مستطرف، ج 2، ص 218.7. همان جا.8. مكارم الاخلاق، ص 103.9. فروع كافى، ج 5، ص 324؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 14.10. اصول كافى، ج 5، ص 327.11. مستطرف، ج 2، ص 218.12. فروع كافى، ج 5، ص 332.13. على قائمى، نظام حيات خانواده در اسلام، ص 66 - 67.14. وافى، ج 3، ص 18.15. اصول كافى، ج 5، ص 34.16. فروع كافى، ج 5، ص 325.17. وسائل الشيعه، باب 35، ح 3.18. جعفريات، ص 92.19. روضةالمتقين، ج 8، به نقل از: على قائمى، نظام حيات خانواده در اسلام، ص 69.20. بقره (2) آيه 228.21. تفسير نمونه، ج 2، ص 110.22. وسائل الشيعه، ابواب مقدمات النكاح، باب 88؛ فروع كافى، ج 5، ص 512.23. همان، ابواب النفقات، بخش 21.24. همان، بخش 1.25. على قائمى، نظام حيات خانواده در اسلام، ص 125.26. وسائل الشيعه، ابواب القسم، باب 4.27. همان، ابواب مقدمات النكاح، باب 71.28. همان، باب 86.29. بحارالأنوار، ج 104، ص 70.30. همان، ج 76، ص 102.31. وسائل الشيعه، ابواب مقدمات النكاح، باب 141.32. همان، باب 94.33. على قائمى، نظام حيات خانواده در اسلام، ص 130 - 131.34. فروع كافى، ج 5، ص 507؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 112.35. نكاح المستدرك ، باب 59.36. وسائل الشيعه، ابواب احكام الأولاد، باب 89.37. نكاح المستدرك، باب 60.38. مكارم الاخلاق، ص 246.39. وسائل الشيعه، ابواب مقدمات النكاح، باب 85.40. احزاب (33) آيه 33.41. وسائل الشيعه، ابواب مقدمات النكاح، باب 79.42. همان، ج 14، ص 116.43. همان، ابواب مقدمات النكاح، باب 81.44. على قائمى، تشكيل خانواده در اسلام، ص 166.45. فروع كافى، ج 5، ص 507؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 112.46. وسائل الشيعه، ابواب مقدمات النكاح، باب 80.47. همان، ج 7، ص 313.48. همان جا.49. مكارم الاخلاق، ص 245.50. على قائمى، نظام حيات خانواده در اسلام، ص 134.51. قصص (28) آيه 77.52. تحف العقول، باب كلمات امام سجاد(ع)، «رسالة حقوقيه»؛ مكارم الاخلاق، ص 486؛ مستدرك الوسائل، ج 1، ص 290.53. وسائل الشيعه، ج 15، ص 195.54. جامع الاخبار، ص 124.55. بحارالأنوار، ج 6، ص 24؛ محجةالبيضاء، ج 2، ص 237.56. وسائل الشيعه، ج 3، ص 135؛ محجةالبيضاء، ج 2، ص 237.57. محجةالبيضاء، ج 2، ص 241.58. همان، ص 64.59. تاريخ يعقوبى، ج 3، ص 53.60. وسائل الشيعه، ج 3، ص 134.61. بحارالأنوار، ج 23، ص 76.62. بقره (2) آيه 233.63. بحارالأنوار، ج 14، ص 845.64. همان، ج 6، ص 24.65. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 625.66. نهج البلاغه، ص 802.67. اسراء(17) آيه 23.68. مستدرك الوسائل، ج 1، ص 627.69. تفسير نمونه، ج 6، ص 33؛ تفسيرالمنار، ج 8، ص 185.70. عنكبوت (29) آيه 8 .71. اسراء (17) آيه هاى 24-23.72. تفسير نمونه، ج 12، ص 71 - 74.73. تفسيرالميزان، ج 13، ص 137.74. روح المعانى، ج 26، ص 16؛ تفسير نمونه، ج 21، ص 333؛ اصول كافى، ج 2، ص 160.75. اسراء (17) آيه هاى 24-23.76. مجمع البيان، ج 6، ص 411.77. مجمع البيان، ج 6، ص 409.78. تحف العقول، قسمت مواعظه البنى و حكمه.79. لقمان (31) آيه 14.80. تفسير نمونه، ج 17، ص 41.81. تحف العقول، باب كلمات امام سجاد، «رسالة حقوقيه».