تحليل دقيق گرايش هاى تجددگرايانه ى دينى در ايران و خصوصيات مربوط به آن، در گرو مقايسه ى آن با حركت هاى نوگرايانه ى ديگرى است كه در ديگر كشورهاى اسلامى جريان داشته است; زيرا تجددگرايىِ دينى، پديده اى است كه بعد از آشنايى با تمدن و فرهنگ غرب زمينه ى پيدايش آن در كشورهاى سنتى ايجاد شد و به تناسب برخوردى كه جامعه ى سنتى با آن دارد، فرصت بروز و ظهور مى يابد. مقايسه ى نوگرايى و تجددگرايى دينى در ايران با ديگر كشورهاى اسلامى، مى تواند زمينه هاى مختلف فرهنگى و نقش مثبت يا منفى آن ها را در پيدايش و توسعه ى نوگرايى و تجددگرايى دينى مشخص سازد. جريان هاى نوگرايانه ى دينى كه در كشورهاى اسلامى بعد از آشنايى با غرب شكل گرفته است، برخى مربوط به غرب جامعه ى اسلامى و برخى مربوط به شرق آن است. حركت هايى كه در نواحى غربى جامعه ى اسلامى به وقوع پيوسته، بيش تر در مصر است و اشخاصى، نظير محمدعبده، كواكبى، رشيد رضا از پيش تازان اين جريان در مصر و سوريه هستند و تحولاتى كه در نواحى شرق آن حاصل شده است، بيش تر در هندوستان متمركز است و اشخاصى نظير سرسيد احمدخان و اقبال لاهورى از پرچمداران آن در هندوستان مى باشند. تفاوت هايى كه از مقايسه ى اين جريان ها با حركت هاى مشابه ايرانى آن ها به چشم مى خورد، عبارتند از: الف) تأخير صد ساله ; ب) تقليدى بودن ; ج) رهبرى روشنفكرانه ; الف) تأخير صد ساله: اين تفاوت همان تأخير زمانى است. زمينه ى پيدايش اين جريان بعد از برخورد اوليه با غرب; يعنى بعد از بسط منورالفكرى در ايران پيدا مى شود; ولى گام هايى كه در اين جهت برداشته مى شود، تا سال 42 بيش تر گام هاى فردى است و هيچ يك از آن ها قدرت يك جريان اجتماعى را ندارد. ولى بعد از اين زمان، نوگرايى دينى به صورت يك جريان قوى اجتماعى درمى آيد و اين در حالى است كه جريان هاى مشابه آن در ديگر كشورها در صد سال پيش از آن به صورت حركت هاى گسترده ى اجتماعى شكل گرفته اند. ب) تقليدى بودن: تأخير صد ساله، تقليدى بودن را نيز به دنبال مى آورد; زيرا وقتى كه بعد از گذشت صد سال از حركت هاى اجتماعى ديگران، نياز به اين حركت در جامعه ى ايران احساس مى شود، هر گام جديدى كه برداشته مى شود، در راه و در جاى پاى ديگرانى قرار مى گيرد كه پيش از اين، آن را طى كرده اند و چون حركت جديد در راه طى شده آغاز مى شود، با رجوع به آثار ديگران ضمن تأثيرپذيرى مستقيم از آن ها شتاب و سرعت بى سابقه اى پيدا مى كند. جريان هاى نوگرايانه ى ايران، به تناسب حركت هاى پيشين كه منشأ اثر در آن ها بوده اند - به شرحى كه خواهد آمد - به بخش هاى مختلفى تقسيم مى شود. ج) سومين خصلت حركت هاى نوگرايانه ى دينى در ايران، رهبرى روشنفكرانه ى آن هاست; به اين معنا كه رهبرى اين حركت ها به طور غالب در ايران از ناحيه ى روشنفكرانى است كه تحت تأثير جنبشِ دينى، ناگزير از توجه به مذهب شده اند; به همين جهت اين رهبران به همان مقدار كه به انديشه هاى روشنفكرانه آشنا مى باشند، از مبانىِ تفكر دينى بى بهره هستند و حال آن كه رهبران جريان هاى نوگرايانه ى دينى در ديگر كشورهاى اسلامى بيش تر در مراكز علوم دينى و با آموزش هاى مذهبى تربيت شده اند و غالباً در رديف رهبران دينى آن جوامع بوده اند.