مهدى حسينيان قمى در اين مقاله از احاديث «من بلغ» و يك حديث نبوى و حديث «الشوم فى ثلاثة» دفاع شده است.
11 ـ دفاع از احاديث «من بلغ»
نقد احاديث «من بلغ» از سوى كتاب الموضوعات فى الآثار والأخبار مجموعه اى از روايات در مجامع روايى و كتابهاى فقهى و اصولى با عنوان «احاديث من بلغ» شناخته مى شود. مفاد اين بخش از روايات چنين است: كسى كه به او خبر رسد، عملى چنان ثوابى دارد و براى رسيدن به آن ثواب، آن عمل را به جا آورد، خداوند آن پاداش را به او مى دهد گرچه در واقع عمل انجام شده داراى چنان ثوابى نباشد. در كتاب الموضوعات فى الآثار والأخبار تأليف سيد هاشم معروف الحسنى، اين بخش از روايات جعلى دانسته شده است. مؤلف معتقد شده است كه اين دسته از روايات از سوى جاعلان در ميان شيعه و سنى وضع شده است تا روايات جعلى ديگر آنان را مشروعيّت بخشد؛ آنان كه در بخشهاى مختلف دين رواياتى را جعل كرده اند و بدعتهايى را به اسم دين به پيامبر و امام مستند نموده اند براى از ميان بردن دغدغه حجيّت آن روايات، روايات «من بلغ» را نيز جعل كرده اند تا به پشتوانه اين روايات، حجيّت روايات جعلى خويش را شرعيّت دهند. مرحوم سيد هاشم معروف الحسنى همچنين مى افزايد كه: در فرض صحّت اين روايات بايد گفت كه بلوغ در اين روايات همان بلوغ معتبر و مطمئن است. يعنى استحقاق ثواب در مقابل انجام عمل در صورتى است كه براى عملى جز ثواب و پاداش از راه شرعى و اطمينان بخش برسد و… بدين شكل ايشان احاديث «من بلغ» را اساساً مجعول مى داند و در فرض صحّت و پذيرش صدور اين روايات، هرگز تساهل و تسامحى را از آن استفاده نمى كند. اكنون متن سخن ايشان را مى آوريم و آن گاه به دفاع از اين روايات مى پردازيم: نبايد ناديده گرفت كه محدّثان سنّى از اواسط قرن پنجم نسبت به خطرهايى كه حديث را تهديد مى كرده، درك بيشتر و توجه عميقتر داشتند تا محدّثان شيعه. آنان افزون بر تأليف كتابهاى روايى و رجالى، در خلال دو قرن دهها كتاب درباره روايات جعلى و ساختگى نگاشتند… ولى شيعه نسبت به اين امر مهمّ تجاهل مى كرد و گويا اين مهمّ برايش مطرح نبود، در حالى كه احاديث جعلى در ميان روايات شيعه كمتر از آنچه در ميان روايات سنّى ديده مى شود نيست و خطرهايش هم به همين شكل. همه كارى كه شيعه در اين زمينه انجام داده همين است كه نابسامانيهاى حديث را از راه تأليف كتابهايى درباره علم رجال و درايه سامان بخشيد و معيارهاى عمومى جهت تعيين روايات صحيح و باطل بدست داده ولى شيعه هرگز تلاش نكرد حتّى يك كتاب درباره روايات جعلى بنگارد و نمونه هايى از روايات جعلى را مشخص سازد، و اين در حالى بودكه شيعه هميشه آثار سوء روايات جعلى را بر مرام خود احساس مى كرد و از آن رنج مى برد؛ مرامى كه از تك رويهاى غلط و افسانه ها و خرافه هايى كه مزدوران حكّام و حديث پردازان و رهبران گروهها مى ساختند و در ميان روايات داخل مى كردند، به دور بود. در كنار اين دسته از مزدوران حديث پرداز، گروهى نيز به گونه اى ديگر حديث مى ساختند: احاديثى را از زبان امامان شيعه و به انگيزه غيرت اسلامى در زمينه هاى ترغيب و تخويف پديد مى آوردند و اين گفته هاى ساختگى خود را با رواياتى به اين مفاد كه: پيامبر و امامان(ع) فرمودند: «هركس به او خبر رسد كه فلان كار چنين ثوابى دارد و به قصد آن ثواب بدان عمل بپردازد، آن ثواب به او داده مى شود گرچه پيامبر نفرموده باشد» تأييد مى كردند. اين كار را براى تقرّب به خدا انجام مى دادند و مى پنداشتند كه كارخوبى مى كنند.