2 ـ اعتبار قطعى سندى و دلالى اين روايات - دفاع از حدیث (05) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دفاع از حدیث (05) - نسخه متنی

مهدی حسینیان قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيزده: بصائر الدرجات

محمّد بن الحسين، عن جعفر بن بشير، عن عنبسة، عن ابى عبداللّه(ع) قال: فى كتاب على(ع) الّذى املأ رسول اللّه ـ صلّى اللّه عليه واله ـ: ان كان الشوم فى شىء ففى النساء.[55]

چهارده: دعائم الاسلام

عن رسول الله(ص) انّه قال: ان كان الشوم فى شىء ففى المرأة والدار والدّابة.[56]

پانزده: دعائم الاسلام

من يمن المرأة تيسير نكاحها وتيسير رحمها.[57]

شانزده و هفده و هجده: در كتابهاى عوالى اللئالى[58]، روضة الواعظين[59]والشهاب[60] نيز اين روايت آمده است.

بحارالانوار نيز اين روايت را در چندين مورد نقل كرده است.

1 ـ ج64، ص179، ح38، باب 7؛ به نقل از كتاب الشهاب؛

2 ـ ج64، ص198، ح43 و 44؛ به نقل از معانى الاخبار و امالى؛

3 ـ ج76، ص149، ح6، باب26؛ به نقل از خصال، معانى الاخبار و امالى؛

4 ـ ج103، ص227 و ح19، باب 2؛ به نقل از بصائر الدرجات؛

5 ـ ح103، ص229؛ به نقل از خصال، معانى الاخبار و امالى؛

6 ـ ج103، ص231، ح7؛ به نقل از معانى الأخبار.

وسائل الشيعه نيز اين مجموعه روايات را در دو باب آورده است.[61]

2 ـ اعتبار قطعى سندى و دلالى اين روايات

برادران اهل سنّت آن گونه كه مرحوم مجلسى درچند جاى بحارالانوار آورده است، بين طيرة ولاشوم و بين الشوم فى ثلاثة تنافى ديده اند. و براى حلّ تنافى گاه همچون عائشه اصل الشوم فى ثلاثة را منكر شده اند، و گاه آن را از طيرة استثنا كرده اند و گاه تفسيرى براى الشوم فى ثلاثة بيان كرده اند.[62] ولى روشن است كه «شوم» ضدّ «يمن» و «بركت» است درمواردى حقيقت دارد، آنچه نادرست است تشأم هاى بى اساس است؛ مثلاً پريدن كلاغ از سمت چپ شوم نيست، ولى كوچكى خانه و همسايه بد واقعاً شوم است و هيچ تنافى اى بين اين دو جمله نيست. جمله لاطيرة و لاشوم اشاره به تطيّرها و تشأم هاى بى اساسى است كه از نظر اسلام غلط است، ولى حضور شوم در سه چيز كاملاً صحيح است و روايات اين حقيقت روشن را بيان مى دارد.

هم اكنون روشن است كه اين روايات هرگز برخلاف قرآن نيست و معلوم نيست كه به چه دليلى روايت الشوم فى ثلاثة خلاف اصل قرآنى دانسته شده است. آيا اگر روايت بالا بودن مهر زن و يا بد زايمان كردن او را شوم دانست، با آيات قرآنى درباره زنان منافات دارد؟

اين مجموعه كه با سندهاى مختلف نقل شده است در پنج نقل سندى معتبر و بدون دغدغه دارد. تظاهر اين روايات كه در كتب اربعه و ديگر مجامع روايى شيعه آمده به گونه اى است كه همديگر را تأييد مى كنند. و بنابراين جاى انكارى باقى نمى ماند كه اين روايات هرگز با اصول قرآنى مخالف نيست.

سندهاى روايات اوّل، هفتم، نهم، دهم و يازدهم قطعاً صحيح و معتبر است و جاى هيج دغدغه اى نيست. حضور گسترده اين مضمون در مجامع شيعى حاكى از درستى مضمون و اعتناى عالمان شيعه به اين روايت است. چرا بايد بدون تأمل و تنها با توجه به سخن بعضى از اهل تسنّن، اين روايات را نادرست و ناسازگار با قرآن بدانيم و بدون بررسى آنها در مجامع شيعى آنها را ردّ كنيم؟

آيا اگر بالا بودن مهر زن را ضد ارزش، بد يمن و شوم و داراى آثار بدى بدانيم سخن به ناصواب گفته ايم، و يا اگر نازايى زن را ناميمون و شوم و داراى آثار بدى دانستيم، نادرست گفته ايم؟ شومتر از بى اعتنايى زن به شوهر شايسته خويش، كجا سراغ داريد؟ عدم توجّه زن به خواسته هاى به حق شوهر، تشكيلات خانواده را بر هم مى زند و جمعى را به تباهى مى كشد. اينك مى پرسيم حقوق زوج درروايت شوم، دانسته شد، اين سخنى ناصواب است؟ بازگشتى چنين به روايات از نظر «دفاع از حديث» هرگز مطلوب نيست.

/ 18