مبانى و مزاياى حقوق بشر در اسلام على ربانى گلپايگانى
در ميان موجوداتى كه در جهان طبيعت زندگى مى كنند، انسان از ويژگى هايى برخوردار است كه مقام او را از ديگر موجودات ممتاز نموده است . ريشه اين ويژگى ها و امتيازات اين است كه او گذشته از حيات طبيعى و غريزى، از حيات روحانى و عقلى نيز برخوردار است . حيات روحانى و عقلانى انسان بعد اصيل و بنيادين شخصيت انسان را تشكيل مى دهد . اين بعد از حيات و شخصيت انسان در قلمرو قدرت و اختيار او قرار دارد و او مى تواند در چگونگى شكل گرفتن و فعليت يافتن آن تاثيرگذار باشد . از سوى ديگر، حيات آدمى در عرصه اجتماع، مى تواند قوام و دوام داشته باشد . زندگى فردى اگر هم امكان پذير باشد، اما قطعا رشد و تكامل انسان در پرتو زندگى اجتماعى امكان پذير خواهد بود . زندگى اجتماعى زمينه ساز برخورد منافع و مقاصد مختلف و متعارضى نيز هست، و چه بسا غريزه خودخواهى و منفعت جويى انسان ها، سبب تعدى به حريم و حقوق يكديگر شود . چنان كه شواهد تاريخى اين واقعيت تاريخ را تاييد مى كند . از اين رو، حق با مسؤوليت و تكليف ملازمه دارد . مسؤوليت و تكليف ضامن اجراى حقوق بشر خواهد بود . اين امر بشر را به وضع قوانينى كه بيانگر حقوق و تكاليف افراد جامعه نسبت به يكديگر باشد، وادار كرده است . بدين جهت پيوسته در جوامع بشرى قوانين و مقرراتى (ساده يا پيچده) وجود داشته است .