سودگرايى - آزادی در اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی در اندیشه اسلامی - نسخه متنی

سید علیرضا صدرحسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس وقتى ملاك شخصيت فرد، اِعمال خواست و اراده او شد، هرچقدر انسان براى اعمال خواست فردىاش آزادتر باشد شخصيت او شكوفاتر مى شود و به انسانيت بالاتري دست پيدا مى كند. پس ما براي شكوفايى شخصيت انسانى نبايد دنبال عوامل انساني و معنوى باشيم. براى شكوفايى شخصيت يك فرد و تأمين سعادت يك انسان، راهى جز باز گذاشتن دست او براى اجراي تمام خواسته ها و تمايلات فرديش نداريم. و در يك كلام سعادت انسان يعنى آزادى كامل براي اعمال تمايلات و خواهش هاي فردىاو.

از اينجا به اصل مهم ديگرى در فلسفة ليبراليسم مى رسيم و آن اين است كه براى همه انسانها تنها يك راه سعادت وجود ندارد. بلكه هر انسان براى خودش يك راه سعادت منحصر به فرد دارد، چون سعادت فرد يعنى اعمال تمايلات فردى او و تمايلات انسانها هم با يكديگر متفاوت است. خواسته هاى نفسانى خاص هر فرد ملاك و راه سعادت اوست. پس ديگر كسى نبايد بگويد ما به اصول اخلاقى كه بر زندگى همه انسانها حاكم باشد احتياج داريم. اصول اخلاقى كه بخواهد تمايلات فردى انسانها را محدود كند و انسانها را در يك مسير قرار دهد، با سعادت و خير فرد منافات دارد.

بنتام به عنوان يك متفكر برجسته ليبرال در اين باره مى گويد كه: »خيرِ هر انسان همان دلخواه اوست. ما براى انسان ها خير مشترك نداريم.

از اين انسان شناسى يك اصل مهم ديگر نشأت مى گيرد و آن انكار نقش عقل به عنوان هادى و راهنماى انسان به سوى سعادت است. انديشه ليبرالى اساسا چنين هويتى را براى عقل قبول ندارد و چنين جايگاهى را براى عقل به رسميت نمى شناسد. بهترين تعبير در اين باره از آن هيوم فيلسوف انگليسى از بنيان گذاران فلسفه ليبراليزم است كه مى گويد: عقل انسان برده شهوت اوست و نه راهنماى او. كار عقل اين است كه به جاى نشان دادن راه و امر و نهى كردن به انسان تعارض بين خواستهاى نفسانى و شهوانى در درون او را برطرف كند و ميان آنها اولويت گذارى نمايد.

سودگرايى

يك اصل ديگر در فلسفه ليبراليزم، اصل سودگرايى است. اصالت سود، يا يوتيليتاريزم مى گويد: تنها آن چيزى براي انسان اهميت و اصالت دارد كه منافع شخصى او را تأمين كند. براى يك انسان آزاد، هيچ چيزى بيشتر از منافع شخصى خودش اهميت ندارد. تمام تلاش انسان بايد بر روي تأمين منافع شخصى خود متمركز باشد و همه چيز بايد با منفعت شخصى اندازه گيرى شود. يك عقيده، يك عمل، يك فكر به هر مقدار كه براى انسان سود و منفعت مادي مى آورد به همان اندازه برايش ارزش دارد.

در اينجا بايد به اين نكته اساسى توجه داشت كه چيزى كه ليبرالها به عنوان خواسته هاى فرد مطرح مى كنند همان خواسته هاى مادى اوست. خواسته هاى معنوى در نظر آنها جايگاهى ندارد. از آنجا كه در تحليل همة انان انسان يك موجود مادى است وقتى از شكوفايى شخصيت فرد و نيازها و خواسته هاى فرد صحبت مى كنند منظورشان جز تمنيات مادى و غريزىانسان چيز ديگري نيست. وقتى بحث منفعت فرد را مطرح مى كنند منظورشان تنها منافع مادى اوست 0

/ 17