نواب در ايران به تبليغات دينى خود ادامه داد . مىخواست در دوره 18نماينده مردم قم گردد تا از مصونيت پارلمانى سود جويد ولى از انجام اين كار منصرف شد و ديگر در عرصه سياسى حضورى پر رنگ نداشت تااينكه به سال 1334 مسئله پيوستن ايران به پيمان نظامى سنتو با شركت عراق، تركيه و پاكستان و عضويت آمريكا و انگليس پيش آمد . كه اگر چنانچه در مواقع ضرورى از آنان تقاضاى كمك شد به يارى اين هم پيمانان ضعيف در برابر هجوم احتمالى روسيه شوروى بشتابند . از اين رو نواب، احساس خطر كرده دستبه كار شد، اعلاميهاى صادر كرد و طى آن نوشت كه مصلحت مسلمين دنيا پيوستن و تمايل به هيچ يك از دو بلوك نظامى جهان و پيمانهاى دفاعى نبوده، بايد براى حفظ تعادل نيروهاى دنيا و استقرار صلح و امنيت و اتحاديه دفاعى و نظامى مستقلى تشكيل دهند . همچنين از طريق تيمور بختيار فرماندار نظامى قدرتمند تهران، براى شاه پيغام فرستاد كه به اين پيمان نپيوندد . اما تلاشهاى او به جايى نرسيد لذا بر آن شد تا حسين علا نخست وزير وقت، كه مامور امضا اين پيمان بود، را از ميان بردارد (22) و مانع انجام اين كار شود . مظفر على ذوالقدر براى ترور علا انتخاب شد وى روز 25 آبان همان سال حسين علا را كه براى شركت در مجلس ختم مصطفى كاشانى، فرزند آيت الله كاشانى، به مسجد شاه آمده بود، هدف تير سلاح خود قرار داد . علا زخمى سطحى برداشت و با سر باندپيچى شده براى امضاى پيمان به عراق رفت، ذوالقدر دستگير شد و فدائيان اسلام تحت تعقيب قرار گرفتند . يك هفته بعد در نخستين روز آذرماه، نواب صفوى و سيد محمد واحدى دستگير شدند . سيد عبدالحسين واحدى و اسدالله خطيبى نيز كه به اهواز رفتند تا در آبادان يا بغداد به ترور علا بپردازند دستگير گرديدند . روز 6 آذر 1334 خليل طهماسبى هم دستگير شد و از بين نزديكان نواب صفوى تنها عبد خدايى، از دستگيرى مصون ماند . وى نيز يك سال بعد دستگير و به تحمل 8 سال زندان محكوم شد . نواب و يارانش زير شديدترين شكنجهها قرار گرفتند و در دادگاههاى بدوى و تجديد نظر نظامى به اعدام محكوم شدند و با رد فرجام خواهى آنان، دو روز پس از اعلام راى دادگاه تجديدنظر، نواب صفوى، خليل طهماسبى سيد محمد واحدى و مظفر على ذوالقدر تيرباران شدند . (27 دى ماه سال 1334) .