در سال 1329، دولت در پى تصويب لايحه الحاقى نفتبرآمد . نمايندگان جبهه ملى كه از حمايت افكار عمومى نيز برخوردار بودند با اين لايحه مخالف بودند . اين لايحه يك بحران سياسى را در كشور ايجاد كرد و شاه براى اينكه به بحران خاتمه بخشد، سپهبد حاج على رزم آرا را به نخستوزيرى برگزيد . وى فردى قدرتمند و بنابر آنچه گفته شده است از حمايت آمريكايىها برخوردار بود، به طورى كه شاه از وى به شدت بيم داشت . رزمآرا قبل از اينكه روى كار بيايد با هر سه دولت استعمارگر به توافق رسيده بود . با روسها به توافق رسيده بود كه انحلال حزب توده را لغو بكند و به حزب توده رسميتبدهد و در ضمن، آن امتياز نفتشمالى كه قوام نتوانسته بود از تصويب مجلس بگذارند، او اين كار را بكند و به انگليس هم قول داده بود كه نگذارد نفت ملى شود . به آمريكا هم قول داده بود كه از جهت نفتى، اگر ما نتوانستيم تغييرى در وضع شركت نفتبدهيم سرزمينهايى كه شركت نفت از آن استفاده مىكند ما از شركت نفت مىگيريم و در اختيار كمپانيهاى نفتى آمريكا مىگذاريم . از همان نخستين روزهايى كه سپهبد رزم آرا رياست دولت را بر عهده گرفت وكلاى جبهه ملى در مجلس و ساير مبارزان در خارج از مجلس، به مخالفتبا وى پرداختند . پس از اينكه رزم آرا از مجلسين راى اعتماد گرفتشروع به مذاكره با مخالفان خود نمود . يكى از مخالفان نواب صفوى بود كه دولت رزم آرا نخستسعى در دستگيرى او نمود، اين كوشش به رغم حضور اعجاب برانگيز نواب در محاكمه قاتلان دكتر برجيس، ناكام ماند . دكتر برجيس، در كاشان، به عنوان پزشكى مبلغ بهائيت و متجاوز به نواميس مسلمانان شناخته شده بود و هشت تن از بازاريان كاشان با يكديگر هم پيمان شده وى را به قتل رساندند . دولت كه با درخواست علما و مردم كاشان براى رهايى متهمان روبرو شده بود، محاكمه آنان را به تهران احاله كرد و در تهران بود كه نواب در روز صدور راى، به رغم خطراتى كه وى را تهديد مىكرد، براى روحيهدادن به متهمان، به دادگاه رفت و در پايان جلسه با كمك يارانش از چنگ ماموران گريخت و تلاش دولت رزم آرا براى دستگيرى وى به جايى نرسيد . رزم آرا همچنين افرادى را نزد آيت الله كاشانى فرستاد ولى از همراهى ايشان هم نا اميد شد و لذا شروع به سختگيرى نمود . رزم آرا همچنان قدرت را در اختيار داشت . خواست مردم يعنى ملى شدن صنعت نفت ايران به جايى نرسيده بود و وكلاى جبهه ملى ناتوان از انجام هيچ كار و ترسان از كودتاى رزم آرا به نواب صفوى متوسل شدند كه به رغم رد پيشنهاد رزم آرا مبنى بر عدم مبارزه با دولت او، عملا تا مدتى كارى به كار او نداشت و به تدارك چاپ كتاب راهنماى حقايق مشغول بود .