جنايات ناصر الدين شاه - جنایت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
جنايات ناصر الدين شاه
ازآنجاييي كه ناصرالدين شاه هرگزبه دادخواهي مردم يزدوشكايت آنهارامظالم جلال الدوله توجهي نمي كرد،گاهي اوقات شاكيان دست به اعمال شگفتي جهت جلب توجه شاه مي زدند .سيداحمدفرهنگ درخاطرات خود دراين باره مي نويسد ." ...دراوان شبان وجواني درشهرستان يزد،زادگاه خود توطن داشتم .گاهي ازاوقات منزل متروكي كه غيرمسكون بوددرنزديكي ميدان شاه كه ظاهرنسبتاآبرومندي داشت درسرراهم قرارمي گرفت كه مي گفتندمال حاجي مهدي سربريده است .هرچه ازامثال واقران خودعلت غيرمسكون بودن منزل ووجه تسميه سربريده راجويامي شدم جواب درستي نمي شنيدم ..."سيداحمدفرهنگ سپس شرح مي دهدكه چگونه درسال پقمري درنزديك شهرمشهدباحاج مهدي سربريده مواجه مي شود .اومي گويد ." ...خلاصه گاري پست كه بنده برآن سواربودم درجلوي قهوه خانه "قدمگاه "براي استراحت مختصري ونوشيدن چاي ايستادومسافران پياده شدند .در اين ضمن متوجه پيرمردي شدم كه به لهجه يزدي تكلم مي كرد .اوراصداكرده وخودرا معرفي كردم پس ازآنكه به سبب بزرگان فاميلم كه دريزدمعروفيت داشتندمراشناخت ،خيلي احترامم كرد .درقبال پرسش من ازنام وشغل وي اظهارداشت .آيادر شهريزدنام حاجي مهدي سربريده راشنيده اي ؟اظهارداشتم .بلي .گفت:همان حاجي مهدي سربريده خودمن هستم .باكمال اشتياق توضيح بيشترووجه تسميه راازنامبرده جوياشدم .وي اظهارداشت .درعصرحكمروايي جلال الدوله درشهرستان يزد،من موردظلم وستم وتعدي شاهزاده واقع شدم .براي عرض شكايت به ناصرالدين شاه به تهران آمدم .مدتهامعطل بودم وازشكاياتم نتيجه اي حاصل نگرديد .نه طاقت اقامت درتهران راداشتم ونه مي توانستم به يزدبروم .عاقبت باچندنفرازمتظلمين ديگركه آنهاهم سرگردان بودندقراردادكرديم كه روزي كه شاه به شاهزاده عبدالعظيم مي رودمجتمعادرسرراهش براي جلب توجه حلقومهاي خودراببريم .روزمعهودفرا رسيدودرمحلي اجتماعي كرده وهمينكه كالسكه نمودارشداظهاركردم .رفقا،شروع كنيدوحلقومهاي خودراببريد .ولي هيچكدام اقدامي نكرده وانجام بريدن حلقوم را به ديگري محل مي كردند .ناچارخودم شهامت به خرج داده ،حلوقم خودرابريدم و خون جاري شد .دراين موقع كالسكه ناصرالدين شاه توقف كردتاعلت راجوياشود .همگي جلورفتم وشرح مظالم جلال الدوله رابيان كرديم .ناصرالدين شاه گفت:همگي به شهريزدبرگردي .دستوررسيدگي وجبران مظالم داده خواهدشدمن پس ازبهبود جراحت به يزدبرگشتم .جلال الدوله پس ازآنكه ازجريان كارم باخبرشدمرامورد عتاب قراردادوفرمان تعقيب ودستگيريم راصادركرد .من ازروي ناچاري خانه و زندگاني خودرارهاكرده وفرارابه مشهدوازآنجابه قدمگاه ـ كه محل دورافتاده اي است ـ آمدم ودراينجازندگاني مي كنم وديگرخبري ازخانه وزندگيم ندارم .از آن زمان به حاج مهدي سربريده مشهورشده ام .