شيخ جعفرنجفي معروف به كاشف الغطاءروزي باميرزاابوالحسن مشهوربه خوشمزه سواربودندوبجايي مي رفتند،درراه ميرزابه شيخ ايرادي نمودكه فلان كارراچرافلاني كرده است ؟ شيخ گفت:اومردي است مجتهدومي گويدمجتهدم وهرگاه مسلماني خودرامجتهد دانست مي تواندبه راي خودعمل نمايدوتوحق ايرادگرفتن نداري !دمي بعدميرزا الاغ ش رابه سمت ديگرراندوشيخ آوازداد .ميرزاكجامي روي ؟راه اين سمت است وآن طرف بيراهه است .ميرزاپاسخ داد .تقصيرمن نيست ،اين درازگوش خود سردعوي اجتهادداردوبه راي خودش عمل مي كند .