حالات سلطان محمود - حرف حق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حرف حق - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حالات سلطان محمود

" دركليات شيخ بهاء الدين "آمده است كه سلطان محمودغزنوي به يكي ازوزيران خودگفت:من گمان نمي كنم كسي باشدكه فالوده نديده ونخورده باشد .

وزيرگفت:خيلي هاهستندكه فالوده نخوردندوبعضي هاهم هستندكه اصلارنگ وروي فالوده راهم نديدندو نمي شناسند .

سلطان گفت:اگريك نفرپيداكردي كه فالوده نديده باشدمن يك هميان پول بتوميدهم .

وزيررفت ويك مردروستائي راپيداكردوبحضورسلطان آورد،ودستوري داديك كاسه فالوده بياورند،وقتي كه آوردندونزدآن مردروستائي گذاشتندوزيرازاوپرسيداين چيست ؟روستائي گفت من خودم نديده ام ولي در روستاي مايك نفرميگفت كه درشهرحمام دارند،من گمان ميكنم اين حمام باشد .

سلطان خنديدويك هميان پول به وزيرداد،وزيرگفت بايددوهميان طلابه من بدهي زيرايكنفرآوردم كه نافالوده ديده ونه حمام .

/ 11