شاهزاده دلير - شجاعت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
شاهزاده دلير
درآن هنگام كه مغولان به رهبري چنگيزبرايران تاختندوكشتندوسوزاندند،تنهاسلطان جلال الدين خوارزمشاه به پايمردي برخاست وآنان رابه ستوه آورد .مقاومت جلال الدين ،چنگيزيان سنگدل را به اعجاب واداشت ،اماسرانجام روزي اووسپاه اندكش رامحاصره كردند .مغولان ازجلال الدين خواستندكه تسليم شود،امااونپذيرفت وتاساحل رودسندمقاومت مي كردوازمغولان مي كشت .پس ازكشته شدن همه يارانش ،مغولان به كشتن اونيز اميدفراوان داشتند،اماناگهان جلال الدين دلاورانه بررودسندزد،امواج آن را شكافت وبااسب خويش خودرابه سوي ديگررودخانه رساند .چنگيزكه خودنظاره گر اين صحنه بود،گفت:خوشابه حال پدرچنين فرزندي .حميدي ،شاعرمعاصراين داستان رابه شعردرآورده ودرپايان مي گويد .به فرزندان وياران گفت چنگيزاگرفرزندبايد،بايداين سان