حسن -عاقبت - شجاعت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شجاعت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حسن -عاقبت

نماز تجماعت صبح دراول وقت درمسجدپيامبرص برقرارگرديدمسلمين شركت نمودند پيامبرص پس ازنمازبطرف جمعيت روكردوفرموداي مردم ازطريق وحي به من خبررسيده سه نفرازكافران به بتهاي لات وعزي سوگنديادكرده اندكه مرابكشند درميان شماكيست كه داوطلبانه بسوي آنهات برودوآنهاراقبل ازاينكه به مدينه برسندسربه نيست كند؟ونقشه آنهارانقش برآب كند .

حاضران به همديگرنگاه كردندودرجواب دادن به رسول خداص درماندندودرسكوت وخاموشي فرورفتند .

پيامبرص فرمودگمان ميكنم علي پسرابوطالب درميان شمانيست .

يكي ازمسلمين بنام عامربن قتاده برخاست وگفت علي ع مبتلابه تب شده ازاين رودرنمازشركت نكرده است به من اجازه بده بروم وپيام شمارابه اوبرسانم .

پيامبرص به اواجازه دادعامربه حضورعلي ع رفت وجريان رابه آنهاخبرداد .

امام علي ع ازخانه بيرون آمدآن گونه كه گوئي ازبندرهاشده است درحالي كه بادوطرف پيراهنش گردنش راپوشانده بودبه حضورپيامبرص آمدوعرض كرد اي رسول خداجريان چيست ؟پيامبرص فرموداين جبرئيل فرستاده پروردگارم است كه به خبرميدهدكه سه نفرازكافران هم سوگندشده اندكه تابيايندومرابكشندو بخداي كعبه موفق نميشونداكنون شخصي لازم است تاجلوآنهارابگيرد .

حضرت علي ع عرض كردمن تنهابراي جلوگيري ازآنهاآماده ام چندلحظه اجازه بده لباسم را بپوشم .

پيامبرص فرموداين لباس وزره وشمشيرمن است برداروبپوش پيامبر ص لباس وزره خودرابراوپوشاندوعمامه خودرابرسرعلي نهادوشمشيرش را به دست اودادواسبش راآوردوعلي ع راسواربرآن نموده وبسوي آن سه نفر كه درچندفرسخي مدينه دربيابان بسوي مدينه ميامدندفرستاد .

امام علي ع ازمدينه بيرون آمدوبه راه خودادامه دادسه روزازجريان گذشت هيچ خبري ازعلي ع نه ازآسمان توسطجبرئيل ونه اززمين نشدفاطمه س نگران شددست حسن وحسين ع راگرفت وبحضوررسولخخداص آمدوگفت تصورميكنم كه اين دوكودك يتيم شده اندپيامبرص باشنيدن اين سخن بي اختيارگريه كردسپس به مردم فرمودهر كس خبرازعلي ع بياورداورابه بهشت مژده ميدهم .

مردم باجديت بجستجو پرداختندزيراديدندرسول اكرم ص اين موضوع رابااهميت وتاكيدخاص عنوان كرد .

تااينكه عامربن قتاده خبرسلامتي علي ع رابه پيامبرص رسانيدكه با پيروزي ميايدپيامبرص به استقبال علي ع رفت ديدآنحضرت ميايددرحالي كه دو اسيرويك سربريده وسه شتروسه اسب راباخودمياوردآنگاه پيامبرص بعلي ع فرموددوست داري من جريان سفرتوراشرح دهم ياخودت شرح ميدهي ؟سپس فرمود خودت شرح بده تاگواه برقوم گردي .

حضرت علي ع فرموددربيابان ديدم سه نفر برشترميايندوقتي كه مراديدندگفتندتوكيستي ؟گفتم من علي پسرابوطالب پسر عموي رسول خداص ميباشم .

گفتندماكسي رابعنوان رسول خداص نميشناسيم وبراي مافرق نميكندكه كه ترابكشيم يامحمدرا .

صاحب اين سربريده باشدت به من حمله كردوضربه هائي بين من واوردوبدل شددراين ميان بادسرخي وزيدصداي توراازميان آن بادشنيدم كه فرمودي زره اوراازناحيه گردن بريدم وكنارزدم رگ گردنش رابزن ومن رگ گردنش رازدم واورارهاساختم .

سپس بادزردي وزيدصداي توراازميان آن شنيدم كه فرمودي زره اوراازناحيه رانش كنارزده برران اوبزن ومن به ران اوزدم واوراسركوب كردم وسرش راازبدنش جدا نمودم وقتي كه اوراكشتم اين دونفراسيركه رفيق اوبودندبه پيش آمده و گفتنداين رفيق مااراكه كشتي توان آن راداشت كه باهزارسواره بجنگداكنون ماتسليم هستيم ماشنيده ايم محمدص شخص مهربان ورحم دل ودلسوزاست دركشتن ماشتاب نكن مارازنده نزداوببرتااوحكم كند .

پيامبرص فرموداي علي صداي اول راكه شنيدي صداي جبرئيل بودوصداي دوم صداي ميكائيل بوداكنون يكي از آن دواسيررانزدمن بياورعلي ع يكي ازآن دواسيررانزدپيامبرص آورد .

پيامبرص به اوفرمودبگولااله الاالله معبودي جزخداي يكتانيست .

اودرپاسخ گفت لنقل جبل ابي قبيس احب الي من ان اقول هذه الكلمه نقل كوه ابوقبيس براي من بهترازآن است كه اين كلمه رابگويم .

پيامبرص به علي ع فرموداوراكنار ببروگردنش رابزن علي ع فرمان رسول خداص رااجراكرد .

سپس پيامبرص به علي ع فرموداسيردوم رابياورعلي ع اوراآوردپيامبرص به اوفرمودبگولا اله الاالله اوگفت مرانيزبه رفيقم ملحق سازيد .

پيامبرص به علي ع فرموداو رانيزببروگردنش رابزن .

دراين ميان جبرئيل نازل شدوعرض ركداي محمدص پروردگارت سلام ميرساندوميفرمايداين شخص رانكش زيرااوداراي دوخصلت نيك است اودرميان قوم خودسخاوت دارد .

اوداراي اخلاق نيك است .

پيامبر ص به علي ع فرموددست نگه داركه فرستاده خداچنين ميگويدوقتي كه آن مشرك از علت تاخيرقتل آگاه شدگفت آري سوگندبخداهيچگاه بابرادري كه دارم مالك يك درهم نشده ام يعني پولي پس اندازننموده ام بلكه هرچه يافتم به بستگانم دادم وهيچگاه درميدان جنگ پشت به جنگ ننموده ام ومن گواهي ميدهم كه معبودي جزخداي يكتانيست ومحمدص رسول خدااست .

رسول خداص فرمودهذاممن جره حنسن خلقه وسخائه الي جنات النعيم .

اين شخص ازآن افرادي است كه حسن خلق و سخاوتش اورابه بهشت پرنعمت كشانيد .

/خصال صدوق ج اول ص 46امالي صدوق ص 64

/ 58