مراسم ويژه اهداى گندم به آستانه منوّره
از عهد قديم در ميان اهل مدينه مراسم ويژه اى به عنوان اهداى گندم به آستانه مباركه نبويّه، به منظور جلب نظر و عنايت ويژه آن حضرت رايج است.آنها معتقدند اگر كسى اين شيوه را ترك كند، تا سال آينده قادر به پرداخت ديون خود نخواهد شد.
مراسم تقديم گندم منحصراً در شب 17 ذى قعدة الحرام انجام مى شود. اهالى مدينه سعى مى كنند كه در طول سال قرضى از دوستان و آشنايان بگيرند و در شب 17 ذيقعده دَينى بر گردن داشته باشند، آنگاه مقدارى گندم تهيه كرده، در ميان نماز مغرب و عشا به آستان ملك پاسبان حضرت ختمى مرتب تقديم مى كنند و با يك دنيا اخلاص عرضه مى دارند:
«اى رسول گرامى، من اين مقدار مقروض هستم، به عطيّه عليّه آن رسول مكرّم نيازمندم، مرا از اين قرض و دَين رها بفرما.»
اين گندم تقديمى را روز 15 ذيقعده تهيه نموده، از گرد و خاك كاملاً جدا مى كنند و در داخل كيسه سفيد استفاده نشده اى قرار مى دهند، آنگاه در شب معهود (شب 17ذيقعده) به مقابل پنجره حجره نبويه آورده، به آستانه مباركه تقديم مى دارند.
خادمان حرم نبوى اين كيسه را برمى دارند و به عنوان تبرّك به بندگان مخلص و موحّد اهدا مى كنند و از اين رهگذر به عطاياى فراوانى نايل مى شوند و خداى را سپاس مى گويند.
تقديم كنندگان اين گندم، بدون استثنا، مشمول عنايات اسرارآميز حضرت رسالت پناه قرار مى گيرند و هداياى نقدى ارزشمندى به دست آنها مى رسد كه به راحتى قرض هاى خود را ادا مى كنند. اين هدايا بيشتر از كسانى به دست آنها مى رسد كه اسم آنها را در طول زندگى نشنيده اند.
اين شيوه به قدرى همگانى است كه اگر كسى خود را مقروض ننموده، براى اداى دَين خود در اين مراسم شركت نكند، در نظر مردم از افراد عاجز و ناتوان به شمار مى آيد.
داستانى اعجاب انگيز
يكى از ساكنان هجرت سراى پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) ، در يكى از سال ها، در مراسم نيايش و عرض ارادت به ساحت قدس نبوى حضور نيافت و چيزى از عنايات بى كران آن حضرت تقاضا نكرد. يك سال تمام با قناعت زندگى كرد و در صدد استقراض از كسى برنيامد و با همسر خود قرار گذاشت كه به اندك بسنده كنند و در شب 17ذيقعده در آن مراسم شركت نكنند.شب 17 ذيقعده فرا رسيد و او طبق قرار در مسجد حضور نيافت، ولى ديگر شهروندانش، از بزرگ و كوچك در اين مراسم حضور يافته، با تقديم مقدارى گندم اداى ديون خود را از پيشگاه حضرت رسالت پناه تقاضا نمودند. او نيز در گوشه خانه اش خزيده، با خود چنين گفت: «الحمد لله ما راه قناعت پيشه ساختيم و دست نياز به سوى پيامبر خدا دراز نكرديم!» وى اين سخن را در دل خود حديث نفس مى كرد و به خود مى باليد، تا سرانجام خوابش برد. در عالم رؤيا مشاهده كرد كه در حرم نبوى، همه اهالى از عالى و دانى گرد آمده اند و مجلس بسيار باشكوهى برپاست. در صدر مجلس تخت بسيار با عظمتى نهاده شده، وجود اقدس نبىّ مكرّم با شكوه زايدالوصفى بر فراز آن نشسته، به فرد فرد اهالى مدينه بذل مرحمت مى كنند و همگان را مورد لطف و نوازش قرار مى دهند.
پس از مدتى به شاه ولايت، مير هدايت، مولاى متقيان اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمان داد تا دفترى را كه در دست پر انورش دارد بگشايد و اسامى افرادى را كه با تقديم كيسه گندم، اداى ديون خود را خواستار شده اند بخواند.
هركس بتواند در مدينه بميرد، در آنجا بميرد، كه من از هركسى كه در مدينه بميرد شفاعت مى كنم
اميرمؤمنان اسامى فردفرد آنان را قرائت نموده، عرض مى كرد: «يارسول الله امّت و مجاور كوى تو، فلانى پسر فلانى، اين مقدار قرض دارد، از محضر انورت اداى ديون خود را مسألت نموده، به خزانه كرم و رحمت شما اميد بسته است».