سیمای آموزشی تربیتی مدرسه آقا حسین و آقا جمال خوانساری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای آموزشی تربیتی مدرسه آقا حسین و آقا جمال خوانساری - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ظهيرا كارگزار گرجستان در زمان شاه سليمان از شاگردان با سابقه آقا حسين خوانسارى بود.68 ميرزا معزفطرت كه مدت ده سال در مدرسه جده در خدمت ايشان به فراگيرى دانشهاى عقلى و نقلى مشغول بود پس از پايان تحصيل به هند رفت و در حكومت عالمگير شاه سرپرستى ولايت دكن را بر عهده گرفت و به امور آن ديار سامان داد.69

امر به معروف و نهى از منكر: مبارزه با گناه و فساد از مهم ترين برنامه هاى حوزه هاى علميه در همه دورانهاى تاريخى بوده است. در دوره صفويه نيز عالمان مهم ترين نقش را در برچيدن دم و دستگاه فسادآفرينان و فسادگستران داشته اند. البته در هر دوره و برهه اى در شيوه ها و روشهاى مبارزه فرقهايى بوده است. شمارى از روحانيان در برابر ستم و تباهى گرى بويژه در برابر بى رسميهاى شاهان به مبارزه قهرآميز دست مى زده اند و تا پاى جان در اين راه مى ستيزيده اند.

گروهى ديگر در برابر ناهنجاريها تباهيها و فسادانگيزيها مبارزه آرام و گام به گام را در پيش مى گرفتند و اينان نيز چون با برنامه بودند به پيروزيهايى دست مى يافتند.

ملاقاسم از علماى دوره شاه عباس اول به روشنى و شجاعت فرياد برآورد:

(پادشاه بايد از سلاله امام و هم جامع علوم زمان خود و كاملاً معصوم باشد و چگونه ممكن است پادشاه نامؤمن شرابخواره و هوسباز و مستغرق در گناه به عالم بالا نزديك باشد و نور هدايت

را براى راهنمايى بگيرد.)70

و يا وقتى همين زمامدار بنابر شيوٌه ناروايى كه در ميان شمارى از شاهان وجود داشت و رقباى خود را از خردسالى نابود مى كردند صفى ميرزا را كشت ملا ميرعلى كاشانى كه بسيار شجاع بود زبان به اعتراض گشود.

نصرآبادى مى نويسد:

(وقتى كه شاه عباس ماضى صفى ميرزا را كشت به كاشان كه آمد روزى به ملا مير على برخورده جلو شاه را گرفته گفت: كه چرا پادشاه زاده ما را كشتى؟ به از خود از حسد نمى توانستى ديد و اين بيت را… در بديهه گفت:

هر كه فرزند جگر گوشه خود را بكشد

ثانى حارث بى رحم بود تاريخش.)71

در برابر تنگناهايى كه شاه عباس دوم براى مدارس فلسفى قزوين در سال 1002 و گروهى ديگر از اربابان مذاهب به وجود آورد ميرفندرسكى زبان به اعتراض گشود و كار او را ناسنجيده خواند.72

در زمان وزارت خليفه سلطان از شاگردان مدرسه خوانساريها به شدت با ميگسارى و ديگر ناهنجاريهاى اجتماعى مبارزه شد و براى فسادانگيزان و فسادآفرينان مجازاتهاى سختى برقرار گرديد.73

محقّق خوانسارى از پيشاهنگان مبارزه با تباهى و گناه بود و لايحه قدغن شدن شراب و… به خامه او منتشر شد.74

آقا جمال دادستان بود و مبارزه با تبهكاريها از وظايف نخستين اين نهاد بود.

در كارنامه جعفر قاضى نيز نوشته اند: در سمت خود در به كرسى نشاندن حق و عدالت و ميراندن باطل و تباهى بسيار كامياب بود.75

علماى حوزه هنگام رياست سلطان حسين از او پيمان گرفتند: با مفاسد اجتماعى مبارزه كند و او دستورى براى از بين بردن منكرات و شرارتها صادر كرد و گروهى از علما آن را گواهى كردند. ميرزا رضى

خوانسارى از كسانى بود كه لايحه مبارزه با فساد و ناهنجاريهاى اجتماعى را امضا كرد.76

آقا خليل قائنى شاگرد آقا رضى در مبارزه با مفاسد اجتماعى كوشا و پى گير بود. او به قزوين رفت و به بركت وجود وى اين شهر كه پيش از او در فساد و ميگسارى فرو رفته بود و فسادانگيزان ميدان دار بودند پاكيزه شد و قزوين نام شهر برين گرفت:

(در سايه رسيدگيهاى او قزوين چون بهشت گشت و امور دين و دنياى مردم سامان گرفت.)77

/ 16