موسوعه فقه ابراهيم نخعى - سلسله موسوعات فقه السلف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله موسوعات فقه السلف - نسخه متنی

علی اکبر ذاکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنچه دكتر قلعه جى در بيان انگيزه ها و سببهاى مطرح نشدن ديدگاههاى فقهى على(ع) ياد كرده, صحيح به نظر مى رسد; اما راجع به نكته سوم, يادآورى مى شود: جلوگيرى دشمنان از طرح ديدگاههاى فقهى على(ع) بيش تر بوده, تا لغزش دوستان وى; زيرا لغزش دوستان, بيش تر در حوزه مسائل اعتقادى بوده و اين نمى تواند سبب جلوه گر نشدن انديشه هاى فقهى امام بشود. اما دشمنان, كينه توزانه در هر زمانى از جلوه گر شدن انديشه فقهى على(ع) جلو مى گرفتند. معاويه اجازه نمى داد نام على(ع) برده شود و دستور داد: در تمام شهرهاى اسلامى, از على(ع) به بدى نام ببرند. در چنين حال و روزى, كسى از ديدگاههاى فقهى و علمى او استفاده نمى كند. چنان عرصه را تنگ كرده بودند كه راويان و دوستداران اگر حديثى از امام(ع) نقل مى كردند, با نام: (ابو زينب)7 از او ياد مى كردند.

بسى دريغ, اكنون كه اين بازدارنده ها برداشته شده, بسيارى از روايات على(ع) كه از اهل بيت و شيعه اماميه نقل شده, مورد بى مهرى اهل سنت قرار گرفته است و افرادى مانند آقاى دكتر قلعه جى, از منابع شيعه كم تر استفاده مى كنند. متأسفانه بى توجهى به ديدگاههاى فقهى على(ع) منحصر به گذشته نيست, بلكه ناشر موسوعه فقه سلف دكتر قلعه جى, كه چاپ دوم اين مجموعه را به عهده گرفته, آن گاه كه به معرفى اين سلسله در كتاب فقه عبدالله بن عمر مى پردازد, شمار چهار سلسله فقه سلف را كه انديشه هاى فقهى على(ع) را در بر دارد, نام نمى برد و به معرفى شماره پنجم آن كه فقه عبدالله بن مسعود است, مى پردازد و دور نيست كه دارالنفائس به آسانى حاضر شده باشد, كتاب فقه على بن ابى طالب را چاپ كند. البته در نامه اى كه قلعه جى نگاشته و در پايان جلد دوم موسوعه نخعى چاپ شده, آمده است: اين مجموعه به هفتاد جزء مى رسد و تاكنون نُه جزء آن منتشر شده است و نام آنها را به ترتيب ياد مى كند.

موسوعه فقه ابراهيم نخعى

دكتر قلعه جى, بر هر يك از موسوعه هاى فقه سلف, مقدمه كوتاهى نگاشته, ولى بر فقه نخعى, مقدمه وى به درازا كشيده و سيصد و بيست صفحه از جلد اول كتاب را در برگرفته است. وى پس از مقدمه, كتاب را به چهار بخش تقسيم مى كند:

كتاب اول: عصر نخعى, در چهار باب: حيات سياسى, اجتماعى, اقتصادى و فكرى عصر نخعى.

كتاب دوم: شرح حال ابراهيم نخعى در دو باب: نسب و زندگى نخعى و شخصيت نخعى.

شيوه اى كه در شرح حال نخعى برگزيده, شيوه خوب و كارايى به نظر مى رسد; زيرا در آغاز, ترسيمى دارد از چگونگيهاى اقتصادى و سياسى شهر كوفه, پيش از تولد نخعى, آن گاه به شرح حال وى مى پردازد. در اين نگاشته بر آن بوده ميزان اثرگذارى محيط اجتماعى و انديشه هاى گوناگون را در انديشه هاى فقهى نخعى بنماياند.

كتاب سوم: در اين بخش, ديدگاههاى فقهى نخعى به ترتيب الفبا و با استفاده از منابع گوناگون ذكر مى شود. در پايان كتاب, ديدگاههاى شاذ و مخالف نخعى, به گونه مستقل مورد نقد و ارزيابى قرار مى گيرد. البته در مواردى كه نخعى بر نظر خود استدلال كرده, استدلال ارائه مى گردد.

كتاب چهارم: به مصادر فقه نزد نخعى اختصاص دارد كه مقوله هاى كوتاهى درباره: قرآن, سنّت, ديدگاههاى صحابه, اجماع, قياس, استصحاب و عرف را در بر دارد.

در پايان, دو پيوست به كتاب افزوه شده كه در پيوست نخست, شرح حال كوتاهى از نامبردگان در كتاب آمده و در پيوست دوم, فهرستى از منابع مورد استفاده خود را كه به يكصدوشصت و هفت منبع مى رسد, شناسانده است.

چاپ اوّل اين كتاب, در سال 1399هـ. 1979م. پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران, توسط دانشگاه ام القراى مكه منتشر شده است كه دور نيست انگيزه نگارش مقدمه طولانى و گزارشى درباره تاريخچه شيعه و تكرار سخنان بى اساس درباره پيدايش شيعه, برخاسته از اين رويداد مهم تاريخى باشد.

چاپ دوم آن, كه مورد استفاده ما واقع شده, به سال 1406 در بيروت منتشر شده است. در مقدمه سخنان ناروا و بهتانهايى عليه شيعه آمده كه ما به نقل و نقد پاره اى از اين سخنان ناروا مى پردازيم, تا گوشه اى از بى انصافيها و كژ رفتاريها و حق پوشيهاى مخالفان شيعه نمايانده شود:

حيات سياسى كوفه

در باب اول كه درباره رخدادهاى سياسى كوفه سخن مى رود, دو فصل سامان يافته: فصل اول با مهم ترين رخدادهاى سياسى كوفه در عصر نخعى آغاز مى شودكه با ورود على(ع) به كوفه و جريان جنگ جمل آغاز و بانقش حجاج بن يوسف در عراق به پايان مى رسد. نكته درخور درنگ در اين فصل, گزارشى است كه از كتاب الامامة والسياسة ابن قتيبه درباره مقدمات جنگ جمل, ارائه مى شود: على(ع) در آغاز خلافت خويش بر آن بود كه با معاويه بستيزد, ولى خبر توطئه ناكثين سبب شد كه با آنان بجنگد.8

نويسنده در اين گزارش, على(ع) را آغازگر جنگ با معاويه معرفى مى كند9; امّا همو آن گاه كه به بيان جنگ صفين مى پردازد, بر اين نظر است كه معاويه خود جنگ را برگزيد.

/ 13