نقد و بررسى - سلسله موسوعات فقه السلف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله موسوعات فقه السلف - نسخه متنی

علی اکبر ذاکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(اماميه, امامت را از آن على, حسن, حسين, على بن الحسين و محمد باقر در زمان نخعى مى دانسته اند و در زمان نخعى چكيده عقايد و باور اين گروه چنين بوده است:

1. امام على, شايسته ترين و سزاوارترين فرد براى خلافت.

2. وصيت.

3. باور به خداوندگارى على بن ابى طالب.

4. باور به بازگشت دوباره على به زمين.

5. جايز بودن بداء بر خداوند.

6. تناسخ.

7. هر چيزى ظاهر و باطنى دارد و علم باطن ويژه امام است.)34

دكتر قلعه جى درگاه بررسى شخصيت سياسى نخعى مى نويسد:

(وى, ترتيب خلفا را پذيرفته; اما على را بيش تر از عثمان دوست مى داشته و او از دوستداران آن پيامبر(ص) است و بر اين باور بوده: خليفه شرعى, على بن ابى طالب است و معاويه بدون اختيار امت به خلافت رسيده است.

از اين روى, ابن قتيبه در كتاب معارف, نخعى را شيعه دانسته است. و اگر تشيع, دوستى اهل بيت باشد, او شيعه است, بلكه بسيارى از معاصران نخعى, از علماى اهل سنّت, بر اين نظر بودند, ولى شيعه, انديشه هايى پيدا كرد, كه هماهنگى با آموزه هاى اسلام ندارد, مانند قول به عصمت و رجعت و آنچه پيش از اين يادآور شديم.)35

نقد و بررسى

ديدگاه دكتر قلعه جى را درباره عقايد و باورهاى شيعه يادآور شديم, اكنون به نقد و بررسى ديدگاه وى مى پردازيم:

1. عقيده شيعه بر شايستگى على(ع) براى خلافت, تنها به دليل حديث ثقلين و حديث منزلت كه دكتر قلعه جى به آنها اشاره كرده, نيست, بلكه مهم ترين دليل بر اين عقيده, رخداد بزرگ غدير خم است اين رخداد مهم, چيزى نيست كه آقاى دكتر قلعه جى از آن بى خبر باشد و نداند شيعه آن را از مهم ترين دلايل خود بر امامت امام على(ع) مى داند.

آقاى دكتر قلعه جى خوب مى داند, حديث غدير, چه جايگاهى دارد و خوب مى داند در منابع روايى اهل سنت, رخداد غدير, بسان خورشيدى در نيم روز مى درخشد.

از آن جا كه ايشان انسان پژوهش گرى است, دور مى نماد كه (الغدير) نوشته علامه امينى را نخوانده و نديده باشد كه ايشان حديث غدير را از يكصد و ده صحابى, هشت تن تابعى و سيصد وشصت تن از علماى اهل سنّت نقل مى كند.36

افزون بر حديث غدير, آقاى دكتر قلعه جى بعيد است كه در كتابهاى روايى و تاريخى نديده و نخوانده باشند كه پيامبر(ص) در هنگام انذار عشيره خود, پس از آن كه على(ع) در جمع خويشاوندان پيامبر(ص) اظهار ايمان مى كند, مى فرمايد:

(ان هذا اخى ووصيّى و خليفتى.)37

احمد امين در فجر الاسلام, مى نويسد: جانشينى على(ع) بين مسلمانان شهرت داشته است و اشعارى را در اين باره نقل مى كند كه در آنها على(ع) جانشين پيامبر معرفى شده است.38

پس آقاى دكتر قلعه جى و همفكران او اگر نمى دانند كه بعيد است, بدانند سزاوارى و شايستگى على براى خلافت, براساس واقعه غدير خم و احاديث گوناگون پيامبر(ص) بوده است.

2. اين كه آقاى دكتر قلعه جى يادآور شد: شيعه در هنگام خلافت على(ع) بروز كرده و پيشينه ندارد, سخنى است ناروا و ناسازگار با متون خدشه ناپذير تاريخ.

افزون بر اين, بسيارى از نويسندگان معاصر اهل سنت, از جمله احمد امين و دكتر احمد شَلَبى, بر اين باورند: شمارى از صحابه على را پس از پيامبر(ص) بر صحابه برترى مى دادند. احمد امين, از جمله اين صحابه از عمار, ابوذر, سلمان فارسى, جابر بن عبدالله, عباس و فرزندانش, اُبى بن كعب, حذيفه و… نام مى برد.39

از اين روى, وى, آغاز تشيع را پيش از مسلمان شدن فارسيان مى داند. و به گفته وى, افرادى بر اين باور بودند: على از دو جهت شايسته تر براى خلافت است:

1. از جهت توانايى شخصى.

2. خويشاوندى با پيامبر.40

گرچه احمد امين برتر دانستن على را دليل بر خلافت وى نمى شمارد, اما از گفته هاى وى اين نكته استفاده مى شود كه ريشه تشيّع به پس از رحلت پيامبر(ص) بر مى گردد, نه به زمان معاويه كه دكتر قعله جى, مدعى آن است.

دكتر احمد شلبى كه بسان احمد امين از مخالفان شيعه است, درباره شيعه مى نويسد:

(شيعه, كسانى هستند كه از على پيروى مى كنند و براى على, از هنگام رحلت پيامبر(ص) پيروانى بوده است, مانند: جابر بن عبدالله, حذيفة بن يمان, سلمان فارسى, ابوذر غفارى و….)41

دكتر قلعه جى در كتاب فقه ابراهيم نخعى, فقه على بن ابى طالب و فقه عبدالله بن عباس42 برترى علمى و فكرى على(ع) را پذيرفته است.

3. از آنچه ياد شد به خوبى استفاده مى شود: تنها بنى هاشم خواهان خلافت على(ع) نبودند, بلكه شمار زيادى از صحابه مشهور و بزرگوار, در شايستگى على(ع) براى خلافت با آنان همراه بودند.

4. همراهى على(ع) با خلفا, شش ماه پس از خلافت ابوبكر بوده است; يعنى على (ع) از آن جا كه خود را شايسته تر از ديگران بر حكومت مى دانست, تا آن زمان, از بيعت سر باز زد و بر حق خويش اصرار ورزيد43, پس از آن كه ديد شمارى مرتد شده و شمارى بر ضد اسلام, دست به كار شده اند, براى حفظ اسلام با دستگاه خلافت همكارى كرد.44

5 . ابن سبا, وجود خارجى ندارد و دشمنان شيعه و حكومت گران ناشايست و ستمگر, براى نابودن كردن شيعيان كه هميشه در برابر زور گوييهاى آنان قد بر مى افراشتند, اين شخص را ساختند و داستانى براى او پرداختند و سخنان ضد اسلام و واهى از زبان او نشر دادند, تا سوژه اى باشد براى قتل و غارت شيعيان.

آقاى دكتر قلعه جى, با اندك درنگ مى توانست ساختگى بودن اين داستان را بفهمد و يا دست كم اگر به كتاب: (فتنه الكبرى)45 مراجعه مى كرد, پى مى برد كه عبدالله بن سبا, مرد افسانه اى است و وجود خارجى ندارد.

6. شيعه, بويژه شيعه اماميه و آنان كه طرفدار على(ع) در كوفه بودند, هرگز على بن ابى طالب را خدا نمى دانستند, تا بتوان اين را عقيده اى رايج در زمان زندگى ابراهيم نخعى دانست. در اين زمينه مى توان, شرح حال حارث اعور, اصبغ بن نباته, صعصعة بن صوحان و… را مطالعه كرد.

7. آنچه قلعه جى راجع به رجعت يادآور شده, با آنچه شيعه باور دارد, فرق مى كند. او مى نويسد:

(باورمندان به رجعت, بر اين باور بودند: على نمرده و زنده است و بعدها به عنوان مهدى قيام مى كند.)46

اين سخنى است دور از واقع و بهتان بسيار بسيار زشت به شيعه. شيعه, مرگ على(ع) را باور دارد. از اين روى, هر ساله شيعيان درسالگرد شهادت او مويه مى كنند و اشك مى ريزند و مزار او در نجف زيارتگاه عاشقان اوست.

/ 13