سلسله موسوعات فقه السلف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله موسوعات فقه السلف - نسخه متنی

علی اکبر ذاکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على(ع) در پاسخ فرمود: آيا مرا فرمان مى دهيد كه يارى و حمايت را به جور و ستم بخواهم, نسبت به افرادى كه براى اسلام بر آنان حكومت داده شده ام؟ به خدا سوگند هيچ گاه اين كار را انجام نمى دهم, تا زمانى كه ستاره اى در آسمان بدرخشد. به خدا سوگند اگر براى آنان مالى بود, آن را به طور برابر تقسيم مى كردم و حال آن كه اين مال مال شماست.

اين خطبه در نهج البلاغه, فروع كافى و الغارات24 نيز آمده است.

ممكن است برداشت نادرست قلعه جى برگرفته از مفهوم اين جملات باشد.

(به اين مردم از اين اموال بده و اشراف عرب و قريش را بر موالى مقدم بدار.)

بدين گونه: چون على(ع) موالى را بر عرب مقدم مى داشته به وى پيشنهاد كردند: عرب را بر موالى مقدم بدار و او نپذيرفت!

اين برداشت ناروا, شايد براى شمارى ناآگاه رخ دهد, اما براى دكتر قلعه جى كه فقه على بن ابى طالب را نگاشته, دور به نظر مى رسد. بويژه كه خواست آنها برترى دادن به اشراف عرب و قريش بوده, نه تمام عرب و پاسخ على(ع) خيلى روشن است:

(من در تقسيم بيت المال برابرى را در نظر مى گيرم و براى هميشه اين كار را ادامه خواهم داد.)

روشن است كه آنان درخواست امتياز براى اشراف داشتند و على(ع) نپذيرفت. اين سخنان على(ع) نشان مى دهد كه او پاى بند عدالت و برابرى در تقسيم بيت المال بوده است. بنابراين, اگر افرادى مانند معاويه و مغيرة بن شعبه, على را متهم كنند: كه وى موالى را بر عرب مقدم مى داشته, سخنى به گزافه گفته اند و برخاسته از روحيه نژاد پرستى آنان است كه عرب را بر ديگران برترى مى دادند و مردمى نژاد پرست بودند. آنان مردم عراق را كه بيش تر آنان تازه مسلمان بودند, از حقوق شرعى و طبيعى محروم مى ساختند و كارهاى سخت و مشكل را به آنها وا مى نهادند.25

به هر حال, دكتر قلعه جى در اين گزارش, از راه انصاف به در رفته و حقايق تاريخى را دگرگون ساخته است. وى, عمر را كه به برترى شمارى بر شمارى, در تقسيم بيت المال باور داشت و بدان نيز عمل مى كرد, طرفدار تساوى معرفى كرده است و على را كه پاى بند عدالت و برابرى بود, طرفدار برترى موالى بر عرب شناسانده است و اين ستمى است بزرگ در حق على(ع).

على(ع) پس از به دست گرفتن حكومت, سياست خويش را در تقسيم عادلانه بيت المال بيان كرد و اعلام داشت:

(ألا وأيّما رجلٍ من المهاجرين والأنصار من اصحاب رسول اللّه صلى اللّه عليه, يرى أن الفضل له على من سواه لصحبته, فانّ الفضل النيّر غداً عندالله وثوابه وأجره على اللّه… واذا كان غدا إن شاء اللّه فأغدوا علينا; فانّ عندنا مالاً نقسّمه فيكم ولايتخلّفن أحدٌ منكم عربى ولاعجمى, كان من اهل العطاء او لم يكن, الاّ حَضَر, اذا كان مسلِماً حرّاً.)26

آگاه باشيد, هر مرد از مهاجر و انصار كه افتخار هم سخنى و هم نشينى با پيامبر(ص) را مايه برترى خود بر ديگران مى داند, بايد بداند: فضيلت, رخشنده فردا در پيشگاه خداوند است و مزد و پاداش آن بر عهده خدا….

چون به خواست خدا, فردا فرا رسيد, صبح زود پيش ما آييد كه نزد ما اموالى است كه بايد ميان شما تقسيم كنيم و نبايد هيچ كس از شما, چه عرب و چه عجم, از آمدن خوددارى ورزد, چه از كسانى باشد كه مقررى مى گيرند و چه نمى گيرند, همين قدر كه مسلمان آزاد باشد, حاضر شود….

ابن ابى الحديد مى نويسد:

(اين سخنان على(ع), نخستين چيزى بود كه آن را خوش نداشتند و سبب كينه توزى آنان به او شد و از چگونگى تقسيم كردن بيت المال, به گونه برابر, ناراحت شدند. چون فردا فرا رسيد, على(ع) صبح زود آمد و مردم هم براى گرفتن اموال آمدند.

على به كاتب خود, عبيداللّه بن ابى رافع فرمود: نخست از مهاجران شروع كن و آنان را بخواه و به هر مردى كه حاضر شد, سه دينار بده و سپس از انصار شروع كن و با آنان هم, همان گونه رفتار كن و به هر يك از مردم كه حاضر شود, چه سرخ و چه سياه, همين گونه پرداخت كن.

سهيل بن حنيف گفت: اى اميرالمؤمنين! اين مرد, ديروز, غلام من بود و امروز او را آزاد كرده ام.

فرمود: به او هم, همان مقدار كه به تو مى دهيم, مى پردازيم.

و به هر يك از دو, سه دينار داد. و هيچ كس را بر ديگرى برترى نداد.

در آن روز, طلحه و زبير و عبدالله بن عمر و سعيد بن عاص و مروان بن حكم و تنى چند از قريش و ديگران به هنگام پخش اموال, حاضر نشدند.)27

اكنون در مقدمه موسوعه فقه نخعى, مى بينيم كه آقاى دكتر قعله جى, اين روش بسيار پسنديده و برگرفته از اسلام على(ع) را وارونه جلوه مى دهد و وى را به ناروا در رديف كسانى قرار مى دهد كه در سهم دهى از بيت المال, گروهى را بر گروهى برترى داده است! در حالى كه خود ايشان در موسوعة فقه على بن ابى طالب. در دو مورد بيان مى كند: على(ع) در تقسيم بيت المال, با همگان, به گونه برابر رفتار مى كرد و اين سيره بر خلاف سيره عمر بود كه به گروهى در سهم بيت المال, برترى مى داد:

/ 13