على اكبر ذاكرى دوران صفويه از درخشان ترين دوران تمدن اسلامى در ايران به شمار مى رود. آثار و بناهاى به جاى مانده از آن روزگار نشان از تمدن و آبادانى ايران دارد.در اين عصر آثار فراوانى در زمينه: كلام فقه حديث فلسفه و عرفان نگاشته شده و گزاره هاى گوناگونى در آنها به بوته بررسى گذاشته شده است.در اين عصر پاسخ به شبهه هاى نو و نقد و بررسى ديدگاههاى جديد در دستور كار عالمان و انديشه وران بوده. گفت وگو نقد و بررسى و… با نگارش رساله اى آغاز مى شد و رساله اى ديگر در رد آن و رساله اى در پاسخ به رساله دوم و رساله هايى براى داورى در اين باب به بازار دانش عرضه مى شد. اين نگارشهاى عالمانه بر دانشهاى دينى ژرفا مى بخشيد. به طور معمول مقوله هايى كه درباره آنها رساله نوشته مى شد از مسائل مورد نياز و مطرح در جامعه بود. نگارش رساله موج مى آفريد و به گفت وگوها دامن مى زد و گروهى را برمى انگيخت تا نقد بنويسند و نشر دهند.در آن زمان آسان ترين راه براى نشر عقيده و نظريه نگاشتن رساله بود. نسخه برداران بسيار بودند و برابر سفارش افراد از رساله ها نسخه بردارى مى كردند; از اين روى در برهه هايى مى بينيم در موضوعى ويژه رساله هاى بسيار نگاشته شده و اين نشانگر موضوع روز بودن آن مقوله است.در دوران صفويه چون بحث و مناظره در مقوله هاى دينى مورد علاقه فرهيختگان اهل نظر حتّى توده مردم بوده كار نسخه برداران و صحافان بسيار رونق داشته است.شاردن در رونق كار صحافان و لوازم التحرير فروشان مى نويسد:(در ايران صحافان هم كتاب صحافى مى كنند و هم كاغذ و مركب و قلم و دوات و قلمتراش و ساير انواع لوازم التحرير به فروش مى رساندند.صحافان عادت دارند كه عصر پنجشنبه يكى از آنها به قرعه انتخاب مى شود تا روز جمعه دكان خود را باز كند;زيرا روز جمعه روز تعطيل مسلمين است و چون عموم مردم به مسجد مى روند صحافى كه روز جمعه باز باشد بيش تر از فروش يك ماه اجناس خود را به فروش مى رساند.)1نصر آبادى از شاعرانى ياد مى كند كه به نسخه بردارى روزگار مى گذراندند 2ويا به نوشتن قرآن وصحيفه.3آثار نوشتارى به جاى مانده از دوران صفوى نشانگر اوج شكوفايى و دامن گسترى دانشهاى اسلامى است. كتابهاى خطى به جاى مانده از آن زمان بسيارند. بسيارى از آثار پيشينيان در روزگار صفويان گرد آورى ويا از آنها نسخه بردارى شده و بدين وسيله ماندگار شده و از گزند حوادث در امان مانده اند.از آن جا كه كتابها و رساله هاى بسيارى از شيعه در عرصه هاى:حديث كلام و فقه به زبان فارسى بر گردانده شده و در اختيار پارسى زبانان قرار گرفته است مى توان صفويان را از گسترش دهندگان فرهنگ تشيع به زبان پارسى دانست .تذكره هايى كه در آ ن زمان نگاشته شده حكايت از فراوانى شاعران پارسى گوى دارد.يا اگر كتابهاى نگاشته شده در ايران بر اساس قرن فهرست بندى بشوند بى گمان قرن يازدهم و دوازدهم از درخشان ترين قرنهاخواهد بود:كتابهاى فقهى كه در آن زمان نگاشته شده اند نسبت به قرنهاى قبل و بعد از آن تا زمان ما بيش ترين رقم را نشان مى دهد.4دومين دايرة المعارف حديثى شيعه در آن عصر نوشته شده است.بسيارى از كتابهاى تفسير مأثور مانند:نور الثقلين و تفسير صافى دستاوردآن دوره اند.كتابهاى رجالى مهمِ بزرگ و پرحجم مانند:منهج المقال منتهى المقال نقد الرجال مجمع الرجال جامع الرواة و… در آن زمان تدوين شده اند.مهم ترين آثار فلسفى مانند: قبسات اسفار ملاصدرا و… در اين دوره سامان يافته اند.كتابهاى درسى حوزه هاى علميه مانند: معالم حاشيه ملاعبداللّه و شرح لمعه از دستاوردهاى مهم و ماندگار اين دوره بشمار مى روند.اينها همه نشانه اى روشن از شادابى و پويايى علمى و فعاليتهاى گسترده فرهنگى در آن برهه تاريخى است.همچنين سفرنامه هاى اروپاييان نيز نشان از شكوفايى تمدن اسلامى در ايران دارند.خوانساريها نيز مانند ديگر دانشمندان شيعه در اين پويايى و شادابى علمى نقش داشتند. آقا جمال خوانسارى گنجينه سخنان كوتاه اميرالمؤمنين(ع) را به نام (غررالحكم) ترجمه و شرح كرد و رساله هاى بسيار در نقد و بررسى آثار و انديشه هاى نحله ها و انديشه وران نگاشت و با نگارش (كلثوم ننه) به نقد عقائد و فرهنگ عوام پرداخت. آقا حسين خوانسارى در رونق بخشى به مباحث فلسفى نقش اساسى داشت و حتى انديشه هاى ملاّصدرا را در حاشيه شفا نقد كرد.اين دو با شيوه اى اجتهادى در برابر مكتب اخبارى كه بسيار رايج و مطرح بود به نگارش كتابهاى فقهى در قالب شرح دروس و حاشيه شرح لمعه پرداختند و به شبهه هاى فقهى پاسخ گفتند.