غنا و موسيقى - گفت و گوهای علمی در عصر صفوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفت و گوهای علمی در عصر صفوی - نسخه متنی

علی اکبر ذاکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غنا و موسيقى

گاه زمان و مكان و مسائل اجتماعى سبب مى شود مجتهد و يا مجتهدانى فتواى جديدى ارائه بدهند كه براى ارزيابى آن فتوا بايد ظرف زمان و مكان و شرايط اجتماع به طور دقيق مورد نظر قراربگيرد. بحث غنا و موسيقى از اين گونه است. مطرح شدن غنا در زمان صفويه از آن جهت بود كه صوفيان در مجالس رقص و سماع خود از آواز غنايى بهره مى بردند و گاهى خواندن سرودها و آهنگها و اشعار مذهبى به غنا نيز مطرح بوده است.مخالفان صوفيه هرگونه غنا و آواز غنايى را حرام مى شمردند; زيرا

به گمان اينان حلال شمردن نوعى از موسيقى يا موردى از موارد غنا صوفيان را در انجام كارهاى خودتقويت مى كرد.

علماى بزرگ آن دوره فراگيرى علم موسيقى را حرام نمى دانستند:

شيخ بهائى به حرام نبودن آموزش موسيقى نظر داده است.91

حاج اسماعيل اصفهانى خاتون آبادى فصل موسيقى شفاء بوعلى را درمسجد جامع اصفهان تدريس مى كرده است.92

امّا اينان انجام و به كار بردن آن را حرام و ناروا مى دانسته اند. در اين ميان دو تن از فقهاى بنام عصر صفوى ديدگاههاى جديدى در باب غنا مطرح كردند:

مرحوم ملا محسن فيض كاشانى (م.1091) با گرايش اخبارى و فلسفى و ملا محمد باقر سبزوارى (م.1090) با گرايش اجتهادى .

نخستين كسى كه در باره حلال بودن گونه هايى از غنا نظر داده فيض كاشانى است. وى در چند اثر خود از اين مقوله سخن به ميان آورده:

1. مفاتيح الشرايع نگارش به سال 1042.93

2. محجة البيضاء فى تهذيب الاحياء.94 جزء اول آن در سال 1046هـ. به پايان رسيده است.95

3. كتاب الوافى 96 نگارش به سال 1068هـ.97

4. تفسير صافى مقدمه يازدهم.98 و پايان نگارش سال 1075.99

فيض كاشانى در جمع بين روايات غنا به اين نتيجه مى رسد: غناى حرام غنايى است كه در مجلسهاى عيش و نوش و لهو و لعب امويان رواج داشته است. از اين روى غنايى كه آميخته با حرام نباشد حرام نيست و در مواردى به آن تشويق شده است مانند قراءت قرآن با آوا و لحن خوش و دل انگيز.

برابر رواياتى كه در دسترس است اگر كنيز و زن آوازه خوانى در مجلس

عروسى در جمع زنان بدون رفت وآمد مردان آوازه خوانى كند اشكالى ندارد.100

فتواى فيض كاشانى با اين كه بر خلاف فتواى علماى آن عصر بوده ولى از تاريخ بر مى آيد كه بازتابى نداشته و مخالفان و موافقان را برنينگيخته است. شايد بازتاب نداشتن فتواى ايشان به دور بودن ايشان از مركز گفت وگوهاى علمى و كشمكشهاى سياسى و اجتماعى بوده باشد. ايشان در كاشان مى زيسته و فتواى ايشان در اصفهان موجى ايجاد نكرده كه مخالفان و موافقان صف آرايى كنند و به گفت وگو بپردازند.

البته در (هداية العوام) گزارش شده كه شمارى از صوفيان مشهد كه از ديدگاه فيض آگاهى داشتند مدعى شدند: فيض كاشانى در مجالس سماع آنان شركت كرده است كه فيض كاشانى در پاسخ به نامه اى كه از مشهد براى فيض فرستاده مى شود اين ادعا را نادرست مى داند.101

محقق سبزوارى در رساله اى كه در باب حرام بودن غنا مى نگارد در دليلهاى سه مورد از موارد چهارگانه كه گفته مى شود از غناى حرام استثناء شده: حُدا مرثيه بر سيدالشهداء و قراءت قرآن خدشه وارد مى سازد و درباره خوانندگى زن آوازه خوان به شرط اين كه سخن بيهوده اى نگويد و مردى در مجلس نباشد اباحه را أقرب مى داند.102

درباره غنا و رقص از پنج تن از عالمان بزرگ عصر صفوى از جمله محقق سبزوارى پرسيده مى شود:

(… بيان فرماييد كه بر غنا و سرود اشتغال نمودن و مطربانه و مغنيانه اصول گرفتن و دست زدن و رقص كردن و به چرخ درآمدن و در امور مذكوره مصرّ بودن فسق است يا طاعت و معصيت

است يا عبادت….)

ملامحمدباقر سبزوارى خراسانى مى نويسد:

(خلافى ميان علماى اماميه رضوان الله عليهم اجمعين نيست در اين كه غنا و سرود حرام است و از احاديث متعدّده ظاهر مى شود كه كبيره است و فرقى نيست كه غناء در قرآن باشد يا شعر يا غير و فتواى بعضى از علماى سابق به تحريم رقص و تصفيق [دست زدن] به نظر رسيده و فتواى كسى به اباحت آن به نظر نرسيده. والله اعلم بحقايق الامور. كتب الفقير محمد باقر السبزوارى.)103

در پاسخ به همين پرسش فتواى احمد بن زين العابدين علوى عاملى ميرزا رفيع الدين محمد نائينى شيخ الاسلام شيخ على نقى زاده و ميرزا نورالدين مفتى نيز نقل شده است.

از آن جا كه اين استفتا در كتاب (سلوة الشيعه) نگاشته به سال 1060 آمده و در آن به رساله تحريم غناى سبزوارى اشاره شده104 مى توان گفت: فيض كاشانى نخستين كسى است كه پاره اى از موارد غنا را از حكم كلى (حرام بودن غنا) استثنا كرده است.

شيخ حر عاملى در رساله غناى خود كه به سال 1073هـ. نگاشته105 است نظر به فتواى فيض در رساله اى كه درباره غنا داشته106 و نظر به ديدگاه محقق سبزوارى در (تحريم الغناء) دارد. وى رساله تحريم الغنا را در تحريرالوسائل خود معرفى كرده است.107

امّا محقق سبزوارى از ديدگاه خود برگشته و رساله اى درباره روا بودن پاره اى از موارد غنا نگاشته كه در دسترس نيست. در كفاية الاحكام قراءت قرآن را با آواز روا دانسته است.108

فتواى جديد محقق سبزوارى با بازتابهايى در بين علماى دين رو به رو شد و در

ردّ ديدگاه وى رساله هايى نوشته شد. و اين واكنشها به خاطر جايگاه اجتماعيى بود كه محقق سبزوارى داشت. وى شيخ الاسلام اصفهان بود و برگشت از فتواى پيشين نمى توانست بدون بازتاب باشد.

چند تن از حوزه اصفهان با محقق سبزوارى در افتادند و در نقد ديدگاه وى رساله نگاشتند از جمله:

1. شيخ على عاملى نوه شهيد ثانى (م.1103) رساله اى نگاشت در ربيع الثانى 1087 به نام (تنبيه الغافلين و تذكيرالعاقلين) و در آن با تعبيرهاى ناشايست هم به محقق سبزوارى حمله مى كند و هم به فيض كاشانى.109

2. محمد هادى ميرلوحى در رساله اى كه در سال 1087 مى نگارد به نام: اعلام الاحباء فى حرمة الغناء فى القرآن والدعا110 و در اين رساله به نقد ديدگاههاى محقق سبزوارى مى پردازد.111

3. وحيد بهبهانى در حواشى مسالك نوشته است:

(صاحب كفايه استثنا كرده غناى در قرآن را و شنيدم كه فضلا[ى آن عصر] بيش از بيست رساله درردّ سبزوارى نوشته اند كه تمام آنها شاگردان يگانه دوران و فرزانه روزگار آقا حسين خوانسارى بودند كه تمام آنها از يگانه هاى دوران خود بودند.)112

اين سخن نشانگر بازتاب شديد حوزه اصفهان در برابر انديشه محقق سبزوارى است.

در برابر اين موجى كه عليه محقق سبزوارى در آن روزگار پديد آمده رساله هايى در تأييد نظر محقق سبزوارى و استثناى پاره اى موارد از غناى حرام نوشته شده است مانند: مقامات السالكين از محمد بن محمد دارابى113 (زنده در 1130) و ايقاظ النائمين و ايعاظ الجاهلين114 از سيد ماجدبحرانى (زنده در 1152).

ميرزا ابراهيم بن ميرزا غياث الدين اصفهانى معاصر سيد ماجد و قاضى اصفهان رساله اى در ردّ (ايقاظ النائمين) با عنوان: (تحريم الغناء) نگاشته است.115

ملا اسماعيل خواجوئى (م.1173) رساله اى در تحريم غنا نوشت و در آن به ديدگاه محقق سبزوارى توجه كرده116 و از روى انصاف آن را به نقد كشيده و يادآور شده: بازگشت محقق سبزوارى از (حرام بودن غنا) و نظر دادن به حلال بودن پاره اى از موارد آن از اجتهاد وى سرچشمه گرفته نه از چيز ديگر. درباره حرام و حلال بودن غنا بعدها نيز رساله هايى نوشته و نشر شده و مى توان گفت: غنا از مقوله هاى پر گفت وگوى حوزه انديشه اسلامى بوده است.

/ 10