بیشترلیست موضوعات گفت و گوهاى علمى در عصر صفوى مبلغان مسيحى در ايران مبارزه با اسلام و توجيه عقايد مسيحيت گفت وگو با عالمان اهل سنت گفت وگوها كتابها و نقدها گفت وگوهاى علمى درون حوزوى خراج و اعتكاف نماز شرب توتون و تنباكو غنا و موسيقى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
به نظر مى رسد مصقل صفا نقد (منتخب آئينه حق نما) باشد و يا نقد سه فصل از آن. (آئينه حق نما) به گونه مناظره بين حكيم و پادرى (كشيش) مسيحى سامان يافته است. و گاه در اين گفت وگو شخص سوّمى به نام (ملاّ) شركت مى جويد و در پايان كار حكيم مسلمان دست از دين خود مى كشد و در جرگه عيسويان داخل مى شود.10 تنها نسخه شناخته شده آن در ايران در كتابخانه آستان قدس رضوى وجود دارد به قلم پادرى زيرونيموشاويرست. اين اثر در سال 1595م./1004هـ. در هند نگاشته شده و يك مقدمه دارد و پنج باب11. گزاويه اين اثر را در هند نگاشت و در هنگام جلوس جهانگير شاه اين اثر را به عنوان هديه به او تقديم كرد. نسخه اى از اين كتاب از دربار جهانگير شاه پادشاه هندوستان به دربار شاه عباس فرستاده شد. از آن جا كه اين اثر از استوارى ويژه اى برخوردار بود متفكران اسلامى از جمله: سيد احمد علوى عاملى احمد بن عبدالحليم احمد بن ادريس عبداللطيف و على المنير الشافعى12 آن را نقد كرده و اشكالهاى گوناگونى بر آن وارد ساختند. مهم ترين نقد از احمد علوى عاملى شاگرد ميرداماد بود كه با عنوان: (مِصْقل صَفا در تجليه آئينه حق نما در ردّ تثليث نصارى) در يك مقدمه و سه فصل منتشر شد. وى در مقدمه مى نويسد:(در سال غلب (1032) از هجرت خاتم النبيّين از بعضى علماء نصارى كه در بلاد هندوستان به سِمَت حجابت اشتهار داشت تصنيفى موسوم به: (آينه حق نما) در اثبات تثليث كه عبارت است از اتّحاد بالذّات اُقنُوم الاب واقنوم الابن واقنوم روح القدس و مغايرت ميانه ايشان بالاعتبار و باز در اثبات خدايى مسيح و عدم وقوع تغيّر در انجيل و منسوخ نگرديدن آن به فرقان عظيم و منسوخ بودن تورات به انجيل به نظر رسيد و چون آن آينه به كدورات شُبَه و شكوك غبار آلوده بود… فلامحاله آن را حاجت به مِصقلى افتاد كه زنگش را حكّ و تجليه و غبارش را محو و تصفيه نمايد…. بنابر آن اين رساله موسوم گرديد به مِصقل صفا در تجليه آينه حق نما در ردّ تثليث نصارى.)13نقد عالمانه علوى بر باورها و عقايد مسيحيان مسيحيان بويژه مبلغان مسيحى را كه در بين مسلمانان به نشر باورهاى خود مى پرداختند سخت سردرگم كرد و آنان را از موضع تهاجمى به موضع تدافعى كشاند. چنان اشكالها و ايرادهاى عالمانه علوى بر سر آنان آوار شد كه ناگزير نسخه اى از آن را به رم فرستادند تا عالمان بلندمرتبه مسيحى به نقد آن بپردازند.اين كار به يكى از دانشمندان مسيحى فرقه فرانسيسكن به نام فيليپ گوادا گنولى واگذار شد و وى پاسخى بر كتاب علوى نوشت كه در سال 1041هـ./1631م. در رم منتشر شد.14علوى پيش از نگارش مصقل صفا لوامع ربّانى را در ردّ شُبَهات نصارى و بيان تغيّر اناجيل يُوحنا و متى ومرقس و لوقا در نقد مسيحيت نگاشته بود.و اثر ديگرى به نام صواعق رحمان را در ردّ يهود و بيان تحريف تورات زبور و ديگر كتابهاى ايشان15 نگاشت و عرضه كرد.دويست سال بعد نويسنده انگليسى به نام: (لى) (لوامع ربانى) علوى را مورد نقد و تجزيه و تحليل قرارداد. او بر اين باور بود: در زمان انتشار اين اثر فيليپ گواداگنولى بر آن نيز پاسخ نوشته است.16مبلغان مسيحى پس از مدتى افزون بر شناساندن انديشه هاى مسيحيت و توجيه آنها به گفت وگو با علماى اسلام پرداختند و مناظره هاى گوناگونى در دربار صفويان بدين جهت تشكيل شد.در زمان شاه عباس دوم (حكومت: 1052 ـ 1077) وزير اعظم وى اعتمادالدوله (1063ـ 1070هـ. / 1652 ـ 1659م.) مجلس مناظره اى برگزار كرد. شزو يكى از مبلغان مسيحى فرانسوى با علماى اصفهان به جدل و مناظره برخاست.اين گفت وگوها براى مسيحيان گران تمام شد و نه تنها هيچ توفيقى به دست نياوردند كه سبب آشنايى مسيحيان با اسلام و روى گردانى شمارى از آنان از مسيحيت به اسلام شد. از جمله كسانى كه به اسلام گرويدند يكى از بزرگان ارامنه به نام آقاپيرى بود. وى با مطالعه ديدگاههاى فلسفى و كلامى اسلام به اسلام گرويد و در برابر منطق و برهان اسلام تسليم شد.شاردن كه در آن زمان در اصفهان به سر مى برده درباره علت اسلام او و ضربه اى كه اين رخداد به مسيحيت زده است مى نويسد:(در اين روز مهتر ارامنه جلفا كه آقا پيرى كلانتر نام داشت مرتد شد و عليه مسيحيت سر به شورش برداشت. او دانايى نيمه تمام بود و آثار ابوعلى سينا و فلاسفه عرب و برخى از متكلّمان اسلامى را به طور سطحى مطالعه كرده بود و چون نتوانسته بود عميقاً علل مخالفت آنان را با مسيحيت دريابد و در ضمير خويش تجزيه و تحليل كند تأثرات و خلجان شديدى بر افكارش عارض شده بود….بى گمان در پى اين اتفاق ناستوده از كشورهاى اسلامى ضربه هاى سنگين تر و كوبنده تر بر مسيحيت وارد خواهد شد.)17اين رخداد در روز 24 اوت 1673 در زمان شاه عباس دوم و نخست وزيرى شيخ على خان رخ داد. بعدها نيز افراد ديگرى از مبلغان مسيحى مسلمان شدند كه يكى از آنها پدر آنتونيودوژزو پرتغالى رئيس دير آگوستينهاى اصفهان بود كه در زمان شاه سلطان حسين (1105ـ1135/1694ـ1722) مسلمان شد و خود را عليقلى جديدالاسلام ناميد. وى كتاب (سيف المؤمنين فى قتال المشركين) را كه ترجمه و شرح و نقدى بر سفر پيدايش تورات است نگاشت.18وى كه كشيش ترسايى بود پس از مسلمان شدن چون به زبان لاتين آشنايى داشت به مقابله كتابهاى لاتينى مسيحيان و يهوديان با ترجمه عربى آن كتابها پرداخت و به يك رشته از تحريفهايى پى برد كه مسيحيان در متون مذهبى خود انجام داده اند.19در اين زمان علماى مسلمان به متون نخستين مسيحيان دست يافتند و در شوال 1108هـ .مير محمد باقر بن اسماعيل خاتون آبادى ترجمه اناجيل اربعه را به انجام رساند.مترجم افزون بر ترجمه در حاشيه به نقد آن پرداخت تناقضات و گفته هاى اناجيل را در جاى مناسب يادآور شد.20در اين دوران افزون بر علوى عاملى و كسانى كه از آنان نام برديم انديشه وران و متفكران ديگرى نيزبه نقد مسيحيتِ تحريف شده پرداختند و آثارى عرضه كردند كه با عنوان: (الرد على النصارى) از آنها ياد مى شود مانند رد آقا خليل بن محمد اشرف اصفهانى21 (م.1136) و ردّ محمد يوسف بن آقا محمد بيگ دهخوارقانى كه به دستور شاه سليمان صفوى به عربى سپس به فارسى برگردانده شد.22اين حركت علمى در عصرهاى بعد نيز ادامه يافت. كتابهاى گوناگونى در رد نصارا نگاشته شد.هنرى مارتين از بزرگ ترين مبلغان و متكلمان مسيحى در سال 1217هـ./1802م .توسط كمپانى هند شرقى به هندوستان و از آن جا به شيراز آمد و با علماى ايران به مناظره پرداخت و كتاب مشهور خود را به نام: (ميزان الحق) در اثبات عقائد مسيحيت و نقد عقائد اسلامى نگاشت. در اين كتاب از موضوع هاى زير بحث مى شود:1. آيا كتاب مقدس تحريف شده است؟2. آيا اصول كليّه در عهد قديم و جديد اثبات مى كند كه آنها وحى الهيند؟3. آيا قرآن كلام خداست و آيا محمد پيامبر خدا است؟23همان گونه كه پيداست سومين فصل كتاب عليه اسلام نگاشته شده كه علماى اسلام پاسخهاى در خور و شايسته اى به آن دادند مانند: حجةالاسلام نوشته ملاعلى نورى و ارشاد المضلين و مفتاح النبوة نوشته رضا همدانى24. از ميرزاى قمى نيز رساله ناتمامى در رد هنرى مارتين به دست آمده است.25 برخى شمار رساله ها و كتابهايى كه عالمان و دانشوران و متفكران اسلام بر رد يهود و نصارا نگاشته اند يكصدوپنجاه ونه كتاب و رساله دانسته اند.26از مجموع نقدها به دست مى آيد كه علماى شيعه در رويارويى با علماى يهود و نصارا به پيروزيهاى بزرگى دست يافته و به راحتى توانسته اند با استفاده از انديشه هاى غنى كلامى و فلسفى آنان را در عرصه مناظره زمين گير كنند و در صف مسيحيان كه بسيار قوى مى نمود رخنه كنند.
گفت وگو با عالمان اهل سنت
در دوران صفويه رويارويى تشيّع و تسنن به اوج خود رسيده بود. امپراتورى عثمانى كه قلمرو گسترده اى از دنياى اسلام را در اختيار داشت با تمام توان به رويارويى با شيعه برخاسته بود و استوارى امپراتورى خود را در نابودى تشيع مى جست.اين سياست دشمنانه و كينه توزانه عثمانى شاه عباس را واداشت كه به غرب روى آورد و با اين سياست به استوارسازى پايه هاى حكومت خود پرداخت. افزون بر اين دو دولت خود را ناگزير مى ديدند كه در داخل نيز سياستمداران براى برانگيختن مردم و وا داشتن آنان به جنگ باورها و عقايد مردم را وارد كارزار مى كردند . براى دو دولت عثمانى و ايران چه چيز بهتر از مذهب تشيع و تسنن كه نزاعها كشمكشها و درگيريهاى ديرينه با يكديگر داشته اند و با كوچك ترين دميدن آتشهاى زير خاكستر شعله مى كشيد. اين بود كه بازار اختلاف را گرم نگهداشتند تا بتوانند از اين راه توده ها را به جنبش وادارند و دشمن را زمين گير كنند.