خراج و اعتكاف - گفت و گوهای علمی در عصر صفوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفت و گوهای علمی در عصر صفوی - نسخه متنی

علی اکبر ذاکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خراج و اعتكاف

عملكرد شمارى از عالمان در پيوند با حكومتى كه آن را شيعه مى دانستند و حمايت از آن را در برابر حكومت عثمانى كه علماى وابسته به آن حكومت فتوا به ريختن خون شيعيان مى دادند لازم مى شمردند و از نظر علمى با نگاشتن رساله هايى به اداره كشور براساس فقه شيعه كمك مى كردند شمارى از فقيهان را بر مى انگيخت كه در برابر ديدگاههاى اينان موضع بگيرند و شبهه هايى را در جامعه طرح كنند.

عالمان و صاحب نظرانى كه ديدگاهشان مورد نقد قرار مى گرفت به پاسخ گويى بر مى خاستند. اين نقد و پاسخها و گفت وگوهاى علمى دامنه بحث را مى گستراند و زمينه براى پديد آمدن نظريه اى درست آماده مى شد. بحث از خراج در زمان محقق كركى با چنين انگيزه اى آغاز شد. محقق كركى رساله: قاطعة اللجاج فى تحقيق حلّ الخراج را در پاسخ به شبهه اى كه درباره خراج و اراضى مفتوحة العنوة مطرح شده بود نگاشت.

فاضل قطيفى در پاسخ به رسأله محقق كركى رساله: السراج الوهاج لدفع عجاج قاطعة اللجاج را نگاشت. در همين زمان دورساله از محقق اردبيلى درباره خراج نوشته شد كه شيخ ماجد بن فلاح شيبانى به نقد ديدگاههاى اردبيلى پرداخت.53

نمونه ديگر رساله اعتكافيه54 شيخ لطف الله ميسى (م.1032) است. وى اين رساله را در پاسخ به شبهه اى مى نگارد. او در آغاز رساله خويش مى نويسد:

(در قزوين و اصفهان بر اجراى اعتكاف اهتمام ورزيده و هدف ارجاع مردم به نور حقايق و دعا و توسل براى دوام حكومت علوى موسوى بوده است.)

و انگيزه خود را از نگاشتن رساله چنين بيان مى كند:

(اكنون شنيده ام كه برخى انسانهاى ناتوان معاصر و ضعيفان از درك مرتبه عرفان و فقه با حدس و برآورد بدون آن كه از محدثى شنيده و يا از مجتهدى نقل كرده باشند نزد هم مشربها و عوام و همنشينهاى خود گفته اند كه من مخالفت با شرع نموده و در چند موضوع بدعت و نوآورى كرده ام:

1. اعتكاف در مسجد شاه جديد.

2. اعتكاف در دهه آخر رمضان.

3. بر پايى چادر و قبه در ايّام اعتكاف.

4. احياءدارى در شبهاى اعتكاف.)

و در ادامه رساله خود به اين چهار اشكال پاسخ مى دهد و درباره اشكال اول مسجد جامع را مسجدى مى داند كه پيشنماز آن امامى اثنى عشرى باشد و مسجد مسجد قبيله يا بازار نباشد و اگر اين گونه مساجد فراوان باشد اعتكاف در همه آنها رواست.55

نماز

جمعه

شمارى از صاحب نظران و فقيهان به طور كلى نسبت به عملكرد و ديدگاههاى عالمان مورد احترام حكومت حساس بودند و ديدگاههاى فقهى آنان را مورد نقد و بررسى قرار مى دادند. از باب نمونه:

ملاعبدالله تسترى (م.1021) از شاگردان برجسته محقق اردبيلى وقتى كه به اصفهان آمد مورد احترام شاه عباس قرار گرفت و شاه براى وى مدرسه اى ساخت كه شمار بسيارى در اين مدرسه به فراگيرى علوم اسلامى پرداختند.56 ملاّعبداللّه فتواهاى گوناگونى داشته كه پاره اى از آنها مورد مخالفت ماجد

شيبانى قرار گرفته است از جمله:

1. شيبانى رساله اى در واجب بودن تجارت با مال صغير در ردّ نظر ملاعبداللّه نگاشته است.

2. همو رساله ديگرى دارد در حلال بودن عنب و زبيب كه در سركه ريخته شوند. در اين رساله نيز به نقد فتواى ملاعبداللّه پرداخته است.57

3. همچنين رساله اى دارد در ممنوع بودن دست يازى به سنگهايى كه از خرابه هاى كوفه كربلا و طوس استخراج مى شده و در آن فتواى ملاعبدالله را ردّ كرده است.58

بحث از نماز جمعه را نيز مى توان از اين گونه مباحث دانست. براى نخستين بار به خامه محقق كركى رساله مستقلى درباره نماز جمعه سامان يافت. وى در اين رساله نماز جمعه را واجب تخييرى دانست. و بر اين اساس به جايز بودن اقامه نماز جمعه حكم داد و به آن عمل كرد. پس از وى شهيد ثانى (م.966هـ.) در رساله اى مستقل نماز جمعه را واجب عينى دانست. ملاعبدالله تسترى (م.1021) هم رساله اى در واجب بودن عينى نماز جمعه نگاشت.59

پس از عرضه اين رساله ها به محافل علمى بحث نماز جمعه يكى از بحثهاى داغ و پردامنه عصرصفوى گرديد و علماى بسيارى را روياروى يكديگر قرارداد به گونه اى كه گروهى در برابر اين دو نظر به حرام بودن اقامه نماز جمعه در عصر غيبت فتوا دادند! و براى حلّ مشكل كنگره اى از سوى صدراعظم اعتمادالدوله شيخ عليخان زنگنه برگزار شد كه بيش ترين توجه آن به واجب بودن تخييرى نماز جمعه بود.60 آقا جمال خوانسارى رساله اى درباره نماز جمعه نگاشت و ديدگاه واجب بودن تخييرى را برگزيد و به نقد نظريه واجب بودن عينى و حرام بودن نماز جمعه پرداخت.

/ 10