شرط اسلام در ذبح كننده - شرط اسلام در ذبح کننده نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرط اسلام در ذبح کننده - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرط اسلام در ذبح كننده

احمد عابدينى

بحثى كه در پيش روى داريد درباره ذبايح اهل كتاب است: آيا در ذبح حيوان, بايد ذابح مسلمان باشد, يا چنين شرطى لازم نيست و اهل كتاب هم مى توانند حيوان را ذبح كنند.

روشن است كه بحث بسيار گسترده است و با مباحث گوناگونى ارتباط دارد از اين روى بحث خود را به شرط بودن اسلام در ذبح كننده منحصر مى كنيم, امّا آيا رو به قبله بودن, بريده شدن رگهاى چهارگانه و آهن بودن ابزار ذبح شرط است, يا خير؟ به فرصت ديگرى وامى گذاريم.

همچنين مباحثى چون: مراد از اهل كتاب, تفاوت آنان با اهل ذمه, اهل كتاب بودن مجوسيان, سامريان و كسانى كه براى فرار از تكاليف اسلامى خود را اهل كتاب وانمود مى كنند را نيز به كتابهاى ديگر حواله مى دهيم1. ولى به طور اجمال, در اين رساله يهود و نصارا, اهل كتاب دانسته شده اند و به هر حال سعى شده است بحث از هر جهت مهار شود تا به نتيجه مطلوب برسد.

ضرورت بحث

بحث درباره ذبايح اهل كتاب, ثمره هاى علمى و عملى مهمى را به همراه دارد; زبرا, امروزه جهان همچون دهكده اى شده است كه همه افراد آن با هم در رابطه اند. دانشجويان مسلمان به كشورهاى اروپايى و امريكايى براى تحصيل سفر مى كنند, سفرا و كارداران پيوسته با ممالك شرقى و غربى در ارتباطند,كشورهايى نظير لبنان, نيمى مسلمان و نيمى مسيحى هستند و….

اگر معلوم شود كه ذبايح اهل كتاب حلال است, ديگر لازم نيست دانشجوى مسلمان ايرانى با هزاران زحمت, گوسفندى رادر بيابان ذبح كند و آن را براى مصرف چندين هفته اش در يخچال نگهدارد و….

حتى زمينه اى براى ورود گوشت ذبح شده از كشورهاى غير مسلمان ايجاد مى شود.

البته بسيار روشن است كه حلال دانستن ذبايح اهل كتاب, به معناى حلال دانستن تمام غذاهاى آنان نيست, چون آنان گاهى از گوشت خوك و ساير حيوانات حرام گوشت استفاده مى كنند و گاهى هنگام ذبح حيوانات حلال گوشت ساير شرايط و بويژه بردن نام خدا را رعايت نمى كنند, به همين جهت مراد از نفى شرط بودن اسلام در ذابح, حلال دانستن تمام ذبيحه ها و گوشتهاى آنان نيست, بلكه مراد اين است كه اهل كتاب بودن آنان ,يكى از بازدارنده ها نيست. علاوه بر ثمره هاى عملى مطرح شده, نتايج علمى و اجتماعى فراوانى نيز بر اين بحث مترتب است و در اساس, دانسته مى شود كه اسلام نسبت به اهل كتاب چگونه نظرى دارد و تا چه حدّ همزيستى با آنان را تجويز مى كند. اين مسأله وقتى بيشتر روشن مى شود كه جايز بودن نكاح با آنان و طهارت ذاتى آنان نيز مورد توجه قرار گيرد.

تاريخچه بحث

تاريخ نشان مى دهد كه پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) در خيبر از گوشت كباب شده اى كه يك زن يهودى براى او آورده بود خورد ومسموم شد و آثار سّم در وجود شريف آن حضرت, تا هنگام وفات باقى بود. پس از رحلت ايشان, خلفاى سه گانه ذبايح اهل كتاب را حلال مى دانستند و فتواى اهل سنت پيوسته بر حلال بودن ذبايح آنان استقرار يافته است. حضرت على(ع) منادى خود را فرمان داد كه اعلام كند قربانيها و اُضحيه هاى مسلمانان را اهل كتاب ذبح نكنند, ولى در رابطه با ذبايح چيزى نفرمود. بله, نصاراى عرب را استثنا كرد و فرمود: اينها اهل كتاب نيستند و از مسيحيّت فقط شرب خمر را آموخته اند. در عصر امام باقر و صادق (ع) مسأله ذبايح اهل كتاب از مسائل اختلافى بين شيعيان بود. محمد بن مسلم آن را حلال و شعيب عقرقوفى در آن شك داشت و بالأخره در سفرى, ابن ابى يعفور از آن نخورد و معلّى بن خنيس از آن خورد.

از نوع جمله بندى و فصل بندى صدوق و كلينى معلوم مى شود كه آنان ذبح قربانى را توسط اهل كتاب جايز نمى دانسته, ولى ذبح غير قربانى را جايز مى دانسته اند و صدوق ذبيحه اهل كتاب را در صورتى كه شنيده شود نام خدا را بر آن مى برند, حلال مى داند ولى ابن ابى عقيل و ابن جنيد حتى چنين شرطى را نيز مطرح نمى كنند شيخ مفيد ذبايح آنان را به جهت اين كه نام خدا را نمى برند, حرام مى داند, ولى شيخ طوسى ذبايح آنان را مطلقا حرام مى داند و پس از عصر شيخ طوسى, معمولاً فقهاى شيعه ذبايح آنان را حرام دانسته اند, اگر چه بعضى از آنان همچون شهيد ثانى در تمام دليلهاى قائلين به حرام بودن خدشه كرده, ولى سرانجام حكم به حرام بودن داده است. به هر حال, در زمان حضور ائمه(ع) و پس از آنان تا زمان شيخ طوسى, اجماعى بر حرام بودن ذبايح اهل كتاب وجود نداشته است.

ترتيب بحث

مقاله حاضر در سه بخش تقديم مى شود:

در بخش نخست درباره قاعده اوليه در همه چيزها بحث مى شود و با دليلهاى چهارگانه ثابت خواهد شد كه اصل اوّلى در تمام چيزها, جواز بهره ورى است و از جمله در حيوانهاى حلال گوشت. امّا همان طور كه هر چيز حلال نيز به نوبه خود شرايط و موانعى دارد, مثلاً چيز حلال بايد در ملك انسان باشد و يا غصبى نباشد و… حيوان حلال گوشت هم بايد ذبح شرعى شود تا خوردنش جايز شود.

در بخش دوم, نخست اقوال فقهاى شيعه و سنى را مطرح مى كنيم و دليلهاى چهارگانه فقهى آنان را بدين ترتيب به بحث خواهيم گذارد.

* با بيان اقوال فقهاى شيعه و سنى افزون بر آگاه شدن از تاريخچه بحث و ديدگاههاى فقهاى بزرگ, از دليلهاى آنان و چگونگى وجود اجماع و يا شهرت نيز آگاهى خواهيم يافت.

* آيات قرآن مورد بررسى قرار خواهد گرفت و معلوم خواهد شد كه:

اولاً, آيات قرآن در رابطه با گوشتهاى حلال و حرام از آغاز بعثت تا اواخر عمر پيامبر اكرم(ص) تغيير نيافته و محرّمات در شمار خاصى محصور بوده اند.

ثانياً ,آنچه كه در رابطه با ذبح مهم است ياد نام خداست. اين مطلب از مجهول آمدن لفظ(ذُكِر اَسُم اللّه) و التفات از خطاب به غيبت در همان آيه استفاده مى شود. در صورتى كه چنين التفاتى در رابطه با آيات مربوط به قربانى وجود ندارد و سرانجام از آيه 5 سوره مائده استفاده مى شود كه طعامهاى اهل كتاب ( از جمله ذبايح آنان ) بر مسلمانان حلال است.

/ 12