بيان شبهه - شرط اسلام در ذبح کننده نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرط اسلام در ذبح کننده - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به هر حال, اين جا تبعيض در حلال بودن نيست, تا آيه مجمل باشد و آيات ديگر آن را تفسير كند. بنا بر اين, به مقتضاى (كلوا مما فى الارض) همه تصرفها در زمين مجاز است. بعد خود آيه تصرفها را مقيّد به حلال بودن مى كند. پس آيه روشن است و بر حلال بودن خوردنيها دلالت دارد و شأن نزول هم تاكيدى است بر آنچه از آيه فهميده مى شود و ديگر جايى براى اين شبهه باقى نمى ماند كه كسى(حلالا) را به معناى حلال شرعى بگيرد و آن را مفعول (كلوا) قرار دهد.

بيان شبهه

در آيه(كلوا مما فى الارض حلالا طيباً) دو احتمال وجود دارد:

1. (حلالا) صفت براى (شيئا) محذوف باشد, يعنى از آنچه در زمين است حلالها را بخوريد.

2. (حلالا) صفت براى(اكلاً) محذوف باشد, يعنى از آنچه در زمين است به گونه حلال بخوريد و بهره مند شويد.

ممكن است كسى بگويد كه تنها اگر آيه را برابر احتمال دوم معنى كنيم بر اصالة الحلية دلالت دارد.

جواب شبهه

آرى تنها برابر احتمال دوم آيه بر اصالة الحليه دلالت دارد و همين احتمال هم متعين است, چون: اولاً برابر احتمال نخست, آيه جنبه تاكيدى پيدا مى كند, يعنى شما در ابتدا بايد حلالهاى شرعى را بيابيد, سپس حلالهاى شرعى را حلال بدانيد و مصرف كنيد. در حالى كه برابر احتمال دوم, آيه در مقام تأسيس يك مطلب جديد است و به قول علماى بيان(التاسيس خير من التاكيد) يعنى اگر دو احتمال متساوى در كلامى وجود دارد و برابر يكى از احتمالها معناى جديدى از عبارت حاصل مى شود, بايد همين احتمال را متعين دانست و برگزيد و بر احتمال ديگر برترى داد.

و ثانياً ,برابر احتمال اول(حلالا) را بايد بر حلال شرعى حمل كنيم. در حالى كه الفاظ براى معانى عرفى وضع شده اند و روش شارع مقدس اين بوده است كه به زبان خود مردم, با مردم سخن بگويد, مگر در مواردى خاصّ كه دايره مفهومى را گسترش داده يا تنگ كرده است.

طبرسى مى نويسد:

(هذه الاية دالة على اباحة المَاكِل الاّ ما دلّ الدّليل على حظره فجائت مؤكِّدة لما فى العقل)10

اين آيه دلالت مى كند بر اباحه خوراكيهايى كه دليلى بر ناروا بودن آنها نداريم. پس موكد حكم عقل است.

* (يا ايها الذين امنوا اوفوا بالعقود احلت لكم بهيمة الانعام الا ما يتلى عليكم)11

اى كسانى كه ايمان آورده ايد, به پيمانها و قرارداها وفا كنيد, چهارپايان [و جنين آنها] براى شما حلال شده است, مگر آنچه بر شما خوانده مى شود.

بحث ما در حلال بودن عمومى همه چيزها بود و اين آيه حلال بودن گوشتها را مى رساند و چون ما سرانجام مى خواهيم راجع به گوشتها و ذبايح اهل كتاب بحث كنيم, پس حلال بودن گوشتها, مانند: حلال بودن تمام چيزها براى بحث ما مفيد است. چون حلال بودن تمام چيزها را هم كه بحث مى كرديم نتيجه اش براى ما در حلال بودن گوشتها ظاهر مى شد و اين آيه ظهورش در حلال بودن گوشت چهارپايان از آيات گذشته بيشتر است و دلالت مى كند بر اين كه هر گوشتى كه حرام بودن آن را برايتان بيان نكرديم, حلال است.

* (يا ايها الذين امنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم واشكروا لله ان كنتم اياه تعبدون * انّما حرّم عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير و ما اهل به لغير اللّه)12

اى افرادى كه ايمان آورده ايد, از نعمتهاى پاكيزه كه به شما روزى داديم بخوريد و شكر خدا را به جا آوريد, اگر تنها او را پرستش مى كنيد. خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود, حرام كرده است.

دلالت اين آيه دو, با ملاحظه استثنا كردن حرامها و اين كه(طيّّب) به معناى دلپذير است, از همه آيات گذشته بر اصل حلال بودن گوشت چارپايان روشن تر است.چون نتيجه اين مى شود كه گوشت هر چارپايى كه دلپذير باشد و طبع آن را قبول كند و از حرامهاى ذكر شده نباشد, حلال است. نظير همين دو آيه با همين روشنى باز در قرآن يافت مى شود13 و آيات ديگرى هم هستند كه اصل حلال بودن را بيان مى كنند كه براى رعايت اختصار و روشن بودن مطلب و ثابت بودن اين اصل در علم اصول, از ذكر آنها خوددارى مى كنيم14.

/ 12