2. احاديث - شرط اسلام در ذبح کننده نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرط اسلام در ذبح کننده - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نتيجه: آيات قرآن مجيد, بر حلال بودن تمام چيزهايى كه درخور خوردن هستند دلالت دارد مگر در مواردى كه دليل, بر حرام بودن آنها دلالت كند.

نكته: ممكن است بر دلالت آيات ذكر شده, اشكالهايى وارد باشد, ولى اين اشكالها نبايد ما را از ظاهر آيات منصرف كند, چون قرآن كه معجزه جاويد پيامبر اسلام است, هيچ گاه در يك معناى خاصى محدود نيست و به طور معمول در مورد مطالبى كه از ضروريات دين نيستند, آيات قرآن, احتمالهاى ديگر را به طور كامل نفى نمى كند و فقيه نبايد به مجرد وجود احتمالِ خلاف, دست از ظاهر آيه قرآن بردارد تا مغرضان و نااهلان بگويند فقها با قرآن سر و كارى ندارند, يا بگويند فقه آنان از قرآن جداست.

2. احاديث

رواياتى كه دلالت بر اصل حلال بودن دارند, مانند آيات, بسيارند كه براى نمونه بعضى از آنها را ذكر مى كنيم:

* صحيحه محمد بن مسلم وزراره عن ابى جعفر(ع):

(… و انما الحرام ما حرّم اللّه فى القرآن)15

تنها آنچه خدا در قرآن حرام دانسته, حرام است.

شيخ طوسى, چون ديده حرامهايى داريم كه در قرآن از آن اسمى برده نشده, در ذيل اين حديث نوشته است:

(معناى حديث اين است كه حرامهاى بسيار شديد, آنهايند كه در قرآن ذكر شده و حرامهاى ديگرى هم هست كه به اين شدت نيستند.)16

ممكن است توجيه ديگرى براى حديث ذكر شود و آن اين كه:

( ائمه اطهار (ع) براى احترام قرآن, چيزهايى را كه در قرآن از آنها نهى شده است, تعبير به حرام مى كرده اند و چيزهايى را كه به وسيله سنت حرام شده است, تعبير به مكروه مى كرده اند. مانند همين اصطلاح در فرض و سنت هم به كار رفته است. مثلاً غسل جنابت را فرض و غسل ميت را سنت تعبير مى كرده اند با اين كه هر دو واجب هستند, ولى اوّلى در قرآن و دومى در سنت است.) 17

* در خبرى كه سند آن تا عبداللّه بن سليمان صحيح است, عبداللّه بن سليمان از حضرت باقر(ع) درباره پنير مى نويسد, امام مى فرمايد:

( … سأخبرك عن الجبن و غيره كل ما كان فيه حلال و حرام, فهو لك حلال حتى تعرف الحرام بعينه فتدعه.) 18

شما را از پنير و غير پنير با خبر مى سازم. هر چيزى كه در آن حرام و حلال وجود دارد, برايت حلال است, تا اين كه حرام را خود تو, بشناسى كه در اين صورت آن را ترك مى كنى.

* عبداللّه بن سليمان از ابى عبداللّه(ع) نقل مى كند كه امام درباره پنير فرمود:

( كل شى لك حلال حتى يجيئك شاهدان يشهدان انّ فيه ميتة.) 19

هر چيزى براى تو حلال است, مگر اين كه دو شاهد شهادت دهند كه در آن مردار گذاشته اند.

توضيح: در گذشته, براى تهيه پنير از پنير مايه استفاده مى كردند و پنير مايه را نيز از برّه مى گيرند به اين جهت بعضى افراد اين پنير مايه را از بره ذبح شده و بعضى از بره مرده مى گرفته اند.همين منشأ شبهه شده است كه اگر پنير مايه ازمردار گرفته شود چون مردار نجس است پنير هم نجس مى شود و امام جواب مى دهد كه به خاطر چنين شبهه اى نبايد از اصل كه حلال بودن است, دست بر داشت.

* (عن ابى الجارود, قال سئلت ابا جعفر(ع) عن الجبن فقلت له: اخبرنى من راى انه يجعل فيه الميتة, فقال: اَمِن اجل مكان واحد يجعل فيه الميتة حرم فى جميع الارضين؟ اذا علمت انه ميتة فلاتاكله و ان لم تعلم فاشتروبع و كل, واللّه انى لأعترض السوق فاشترى بها اللحم و السمن والجبن, و اللّه ما اظنّ كلهم يسمون هذه البربر و هذه السودان.) 20

ابو الجارود نقل كرده است كه از حضرت باقر(ع) درباره پنير سؤال كردم و به ايشان عرض كردم: شخصى به من خبر داد كه وى ديده است پنير مايه مردار در آن گذاشته مى شود.

حضرت فرمود:آيا به خاطر يك جا كه مردار در آن قرار مى دهند, همه آنچه در زمين است حرام مى شود؟ اگر دانستى كه در آن مردار است نخور و اگر ندانستى بخر, بفروش و بخور. به خدا قسم من به بازار مى روم, گوشت و روغن و پنير مى خرم, به خدا قسم گمان نمى كنم همه اينها نام خدا بگويند. آيا اين بربرها, سياهان نام خدا مى گويند؟

* مرسله صدوق:

( قال الصادق(ع) كل شى مطلق حتى يرد فيه النهى) 21

هر چيزى رها و مطلق است[تصرف در آن مانعى ندارد] تا اين كه درباره آن نهى وارد شود.

نكته ها:

1. ذكر پنير در اين روايات, تنها به عنوان مثال است و امام(ع) مى خواهد پرسشگر را به ارتكاز و وجدان عرفيش توجه دهد, از اين روى مى پرسد: مگر همه چيز حلال نيست؟ آيا به خاطر يك شبهه يا عمل خطاى يك دسته, بايد دست از ارتكاز خود برداريم؟ پس هدف از اين روايات اين است كه يقينى بودن اصل حلال بودن را گوشزد كند, نه اين كه بخواهد اصل حلال بودن را ثابت كند.

2. از مجموع اين روايات بر مى آيد كه تنها با علم عرفى يا شرعى بر حرام بودن, مى توان حكم به حرام بودن كرد و ذكر بيّنه و دو شاهد و علم يقينى همه براى اشاره به يك حقيقت است و آن اين كه تا اطمينان به حرام بودن پيدا نكنى, چيزى برايت حرام نخواهد بود.

/ 12